مایلیکهن: شاید توصیه شده باشم
جهان ورزش- سرمربی جدید تیم ملی فوتبال گفت: «شاید احمدینژاد مرا توصیه کرده است تا مربی ملی شوم.»منتقد شماره یک علی دایی، آخرین خاکریز دشمن را هم فتح کرد تا حالا این محمد مایلیکهن باشد که در عرش ایستاده و همه امید یک ملت به او باشد. البته تفاوت این دو با هم در سطح محبوبیتشان است که مایلیکهن حتی در موفقترین روزهای ملیاش در جام ملتهای آسیا ۹۶ هم چهرهای محبوب برای عموم مردم نبود. مرد همیشه شاکی که حالا در دهه پنجم زندگی سعی میکند خود را در هنگام عصبیت کنترل کند. او برای کلام همیشه نیشدارش، عقاید سنتیاش و مشی رفتاریاش و شاید مهمتر از همه چهرهاش، محبوب مردم نبود.؛ «همیشه سعی کردهاند مرا تخریب کنند و از محمد مایلیکهن چهرهای نازیبا نشان دهند. من این کارها را میبینم. اگر حرفی میزنم از سر خیرخواهی است، اما همیشه سعی کردند مایلیکهن را برای مردم تبدیل به چهرهای منفور کنند.»
دوره مربیگری برای مایلیکهن با شگفتی او همراه تیم ملی فوتسال در بازیهای جهانی بارسلون آغاز شد. جایی که شاگردان این مربی با درخشش ستارگانی چون سعید رجبی، سید مهدی ابطحی توانستند چهارمی جهان را در اولین حضور بینالمللی برای فوتسال ایران به ارمغان بیاورند. او پس از این به کادرفنی تیم ملی برای بازیهای مقدماتی جام جهانی در قطر اضافه شد. مسابقاتی که در سال ۱۹۹۳، تیم ایران با رهبری علی پروین به آن پا گذاشت. این بازیها البته خاطرهای تلخ برای محمد مایلیکهن بود. او از فنسها بالا رفت تا خبرنگار رادیو را بزند و منفور شود.
دو سال بعد از این اتفاق اما مصطفی هاشمی طبا، سعید فائقی و داریوش مصطفوی مدیران وقت ورزش و فوتبال ایران در اقدامی تعجب بر انگیز مایلیکهن را سرمربی تیم ملی ایران کردند تا شوکی بزرگ به افکار عمومی وارد شود. درحالی که همه منتظر انتخاب ناصر حجازی به عنوان سرمربی تیم ملی بودند، مایلیکهن جای او را گرفت؛ «خودم هم باورم نمیشد واقعا لطف خدا شامل حالم شده بود درحالی که میگفتند مایلیکهن تا ابد از مربیگری محروم شده، سرمربی تیم ملی شدم درحالی که بسیاری از بزرگان فوتبال ایران در آن فهرست بودند.»
هرچند حاجی این جمله را درباره آن اتفاق میگوید، اما آن روزها شایعه شده بود مایلی سرمربی شده چون به عکس حجازی شیکپوش چهرهای ارزشی داشت. این شاید شروع مخالفت عمومی جامعه اصلاحطلب آن سالهای ایران با مایلیکهن بود.
البته آن انتخاب بیش از آنکه ریشه در افکار مایلیکهن داشته باشد، ناشی از رفاقت صمیمانه این مربی با مدیران وقت ورزش کشور بود. سعید فائقی با تایید این ادعا میگوید: «هیچ فشاری از سوی مقامات برای انتخاب مایلیکهن نبود. او دوست ما و مصطفوی بود و یک مربی توانمند و جوان. فوتبال پیر آن سالهای ایران نیاز به تحول داشت و هر سه ما هم نظر بودیم که حاج محمد این توانایی را برای انقلاب در فوتبال دارد.» و مایلیکهن خیلی خوب توانست آنچه از او خواسته بودند را انجام دهد. او نسلی جدید را به ورزش ایران هدیه کرد نسلی که خودش میگوید: «هنوز هم میبینیم بازیکنانی موثر چون مجیدی و مهدویکیا یا باقری از آنها در لیگ ما بازی میکنند.»
با این وجود مایلی چهرهای محبوب برای مردم نبود. دیسیپلین او در برخورد با ستارهها، فشار برای تغییر ظاهر بازیکنان و رفتار همچنان عصبیاش در برخورد با خبرنگاران منتقد و از همه مهمتر برخورد نامهربانه او با بازیکنان استقلال باعث میشد که او در میان بسیاری از هواداران پر و پا قرص فوتبال و نسل جوان پس از سال ۷۶، چهرهای محبوب نباشد. اگرچه تیم او این قدر محبوب بود که همان طور که خودش میگوید: «برای اولینبار فوتبال را به سجادههای مردم» ببرد.
مایلیکهن اما پس از ناکامی در بازیهای مقدماتی جامجهانی و شکست برابر قطر که شانس صعود مستقیم را از ایران گرفت توسط مصطفوی برکنار شد. اتفاقی که اگرچه بدون هماهنگی مسوولان سازمان ورزش انجام گرفت، اما موجی از رضایت نسبی را برای مردم به همراه داشت. تیم ملی با این تغییر به جام جهانی رسید و مایلیکهن به کنج فراموشی تبعید شد.
این مربی سالها بعد و قبل از المپیک آتن هدایت تیم امید ایران را بدست گرفت. این بار محمد دادکان یار همیشگی روزهای جوانیاش هدایت تیم را به او سپرد. تیم مایلی با شکست برابر کره در تهران، از المپیک حذف شد؛« تیم ملی با کوردس که بدتر از تیم من بود یا سیموئز مگر ما را به المپیک برد؟ تیم من از این دو تیم بهتر بود.» به رغم این گفته مایلیکهن مردم او را مقصر ناکامی میدانستند. پس از آن این مربی در پیکان هم ناموفق بود.مایلی پس از پیکان دیگر از فوتبال دور شده بود و دیگر همه سعی میکردند او را از یاد ببرند، اما اتفاقات سال ۱۳۸۴ و انتخابات ریاستجمهوری باری دیگر ستاره اقبال مایلی شد. او که یکی از ارکان ثابت میتینگهای تبلیغاتی محمود احمدینژاد بود با روی کار آمدن دولت اصولگرا حتی یکی از نامزدهای ریاست سازمان ورزش بود، ولی در تقسیمات ورزشی تنها حضور در هیات مدیره پرسپولیس و برخورد قهرآمیز مدیران ورزش کشور و پرسپولیس با این مربی سهمش شد. او پس از این به فولاد رفت و نتایجی ضعیف گرفت تا این تیم همیشه شگفتیساز لیگ برتر سقوط کند.پس از این ناکامی مایلیکهن به طور کامل خانهنشین شد. او کمتر در محافل فوتبالی ظاهر میشد و تنها یکبار در ناکامی تیم ملی در بازی با مکزیک از علی دایی انتقاد کرد که کارشان به دادگاه کشید. دادگاهی که رای به ممنوعیت مایلیکهن از مصاحبه داد، اما حاجی که در این سالها از دل همه نامرادیها به منتقدی خستگیناپذیر بدل شده بود و برای رهایی از حس تلخ فراموشی حتی خود را نامزد حضور در انتخابات مجلس از حوزه تهران کرد که البته رای بسیار ناچیزی آورد، نمیتوانست چشم ببندد بر حقایقی که میدید و همه میدیدند، اما چون مدرکی برای اثباتشان نبود کسی دم برنمیآورد.
اما وقتی پس از دیدار ناگهانی احمدینژاد با مایلیکهن در حاشیه جشنواره مطبوعات و گلایه حاجی به رییسجمهور از برخورد مدیران ورزشی کشور با او، احمدینژاد سعی در دلجویی از حاجی مایلی کرد، بذرپاش حکم سرمربیگری تیم زیر نظر کارخانهاش را به نام محمد مایلیکهن زد. حکم هدایت تیمی که دایی، عضو هیات مدیرهاش بود، اما از او حتی نظرخواهی هم در این باره نشد.
جالب اینجا است که مایلیکهن ابایی ندارد از اینکه تایید کند او از سوی رییسجمهور برای این سمت توصیه شده است: «کتمان نمیکنم که حتما آقای احمدینژاد مرا توصیه کردهاند و بعد از آن به سراغم آمدهاند، اما این توصیه مثل دفعات قبلی نبوده تازه من برای رسیدن به صندلی از بوقچی و جار و جنجال استفاده نکردم و از آن مهمتر اینکه همه مربیان تاریخ ملی ما با چنین شرایطی، تیم ملی را در دست گرفتهاند از حشمت مهاجرانی گرفته تا علی پروین، دایی و دیگران.»
ارسال نظر