پیادهرو
من مسعود از برزیل ایران
دومین ایرانی حاضر در تاریخ اوساسونا اسپانیا در شماره ۱۹ ماهنامه باشگاهش تلاش کرد چهره مثبتی از کشور خود را به هواداران بیشمار این تیم معرفی کند.
مسعود شجاعی در گفتوگو با خبرنگاران وبسایت اوساسونا از زندگی شخصی خود در ایران و اسپانیا سخن گفت و در مهمترین بخش از سخنان خود به زندگی سخت در دوران کودکی و نوجوانیاش اشاره کرد.
خبرنگار این ماهنامه در مقدمه مقاله خود آورده است: این روزها مسعود را میشود تنها در خیابان ساراساته در طبقه پنجم پیدا کرد. یعنی جایی که منزل مسکونی اوست و بیتردید جای دیگری هم نمیرود. برای حرف زدن با شجاعی باید صبر میکردیم تا موستا (مترجم شجاعی) در ترافیک شدید شهر به ما ملحق شود، بنابراین برای دقایقی بدون اینکه حرفی بزنیم روبهروی او نشستیم و متوجه شدیم که مسعود از این وضعیت ناراحت شده است.
مسعود سعی کرد از ما پذیرایی کند، آن هم با سوغاتیهایی که از ایران آورده بود. ما هم ظرف پر از برگههای هلوی خانه او را تمام کردیم و از او خواستیم باز هم از این سوغات برای ما بیاورد. مسعود داستان زندگی خود را اینگونه آغاز کرد: هرگز صورت مادرم را فراموش نمیکنم که چگونه آیندهام را به من هدیه داد، روزی که طلاهای خود را فروخت و به من اجازه داد برای تمرین به یک آکادمی فوتبال بروم.
وی ادامه داد: در سنین کودکی و نوجوانی وضعیت زندگی ما خوب نبود. در کوچه پس کوچههای آبادان، جایی که به آن برزیل ایران میگویند، فوتبال بازی میکردیم. بعدها با خانوادهام به کرج آمدیم و تا زمانی که در کرج بودیم فوتبال را به صورت آماتور دنبال میکردم؛ اما وقتی به تهران آمدم با فوتبال حرفهای بیش از پیش آشنا شدم.
شجاعی در مورد خانوادهاش گفت: ما ۵ فرزند بودیم دو خواهر و سه برادر. اولین درآمد من از عضویت در یک باشگاه محلی ۴۹هزار تومان معادل ۲۵یورو بود. در آن سنین نوجوانی با چنین مبلغی نمیشد هم فوتبال بازی کرد و هم به درس و بقیه تفریحات رسید. یادم میآید پدرم برای اختصاص دادن مبلغی جهت نقل و انتقال من تا کمپ تمرین دچار مشکل مالی بود. هرگز آن روزها را فراموش نمیکنم.
مسعود شجاعی در ادامه گفت: من عاشق سینما بودم و هستم. در کنار محل تمرینمان یک سینما بود؛ اما نمیتوانستم بلیت آن را تهیه کنم. شما بگویید با ۲۵ یورو میشد همه این کارها را انجام داد؟
وی در ادامه به انتقال خود از تهران به پامپلونا اشاره کرد و گفت: نکو (جواد نکونام) همیشه از اوساسونا برایم تعریف میکرد و خیلی دوست داشتم روزی بازیکن این تیم باشم. لیگ اسپانیا در ایران از شهرت زیادی برخوردار است، البته لیگ آلمان و انگلیس نیز مقصد خوبی برای بازیکنان ایرانی به شمار میروند؛ ولی برای من اسپانیا چیز دیگری بود.
بازیکن ایرانی ادامه داد: تیم اوساسونا تیم بزرگی است و در ایران بسیار معروف است. ما دچار ناکامیهای فراوانی شدهایم؛ اما پیروزی اخیر در جام پادشاهی و صعود به مرحله یک هشتم تاحدی این بحران را از بین برد. این جایگاه اوساسونا نیست و باید موقعیت بهتری در جدول لالیگا پیدا کنیم. وی در پایان تلاش کرد چهره خوبی از کشورش به این بهانه معرفی کند و گفت: ایرانیان در میهماننوازی مشهورند و زیباییهای کشور من کمتر از زیباییهای کشور اسپانیا نیست. از هواداران اوساسونا میخواهم برای دیدن زیباییهای کشورم برنامهریزی کنند. ما تمدن کهنی داریم با تاریخ بسیار زیبا و خواندنی. امیدوارم نماینده شایستهای از کشورم در لباس اوساسونا باشم.
ارسال نظر