محمدجواد زمان‌آبادی

۱۱ - مربی بزرگ درباره بازیکن یاغی تیم این‌گونه صحبت می‌کرد: این بازیکن‌، بهترین و بی انضباط‌ترین بازیکن تیم ما است. با اینکه به سبک بازی‌اش علاقه دارم‌، اجازه نمی‌دهم با بی‌انضباطی شرایط را برای حاشیه‌های تیم مهیا کند. به نظرم این بازیکن باید در نوع رفتار خود تجدید نظر کند‌؛ تجدیدنظر کند‌، تجدید نظر کند. ۱۰ - در حاشیه تمرین؛ بازیکنی با صدایی که معلوم بود تقلید یک بازیگر انیمیشن تبلیغاتی است‌، مربی را با لقب دوران جوانی اش صدا کرد. مربی نه اینکه شبیه بازیگر امریکایی نبود، برای همین از جوانی برای مضحکه کردن وی را با این نام خطاب می‌کردند و البته مربی هم همیشه ناراحت می‌شد. بازیکن حالا این بار در هنگام دویدن عرضی زمین‌، مربی را این‌گونه صدا کرد. بازیکن شد منفور مربی، اما مربی چندساعت بعد فهمید که این صدا با تحریک همان بازیکن محبوبش از دهان بازیکن بیرون پریده بود.

۹ - یک جلسه توجیهی. مربی در حال اعلام وضعیت تیم رقیب و توصیه به بازیکنان است. دروازه بان ها توجیه می‌شوند. دفاع تیم هم قرار است در این بازی وضعیتی خاص داشته باشد. هافبک ها اما.... تق، تق، تق مربی روی میز می‌زند. آقای هافبک، آقای هافبک‌، پسر من‌، حواست کجاست، برای شما می‌گویم. می‌خواهم حواست کامل با من باشد.... بازیکن جمله آخر اس‌ام‌اس را می‌خواند و لبخند می‌زد. جلسه ادامه پیدا کرد.مربی این بار هم گذشت.

۸ - این بازیکن محبوب مربی است؛ نه اینکه سبک بازی‌اش این علاقه را به وجود آورده باشد که البته این هم مزید بر علت بود‌؛ اما این بازیکن یک تفاوت با بقیه دارد. ممکن نیست اتفاقی در تیم بیافتد و بازیکن یک سر ماجرا نباشد؛ پس چه بهتر که مربی وی را به عنوان پسر محبوبش خطاب کند تا بلکه جلوی اتفاقات زیادی را بگیرد. مربی این بار حرفه‌ای بودن خودش را این‌گونه نشان داد: این بازیکن‌؛ پسر من می‌تواند یکی از بهترین بازیکنان دنیا باشد‌، به شرطی که همچنان به توصیه های من گوش کند. و بازیکن با خنده حرف های مربی را گوش می‌داد و در کنارش برای دوست صمیمی‌نیمکت‌نشینش که چند متری فاصله داشت چشمک می‌فرستاد.

۷ - یک برنامه تلویزیونی زنده. بازیکن با همکار مربی تماس می‌گیرد و از وی می‌خواهد تا اطلاعاتی درباره سوابق نه چندان درخشان مربی بگوید! می‌خواهد اگر در برنامه شرایط بر وفق مرادش نبود‌، از مربی انتقاد هم بکند. همزمان مربی روی خط برنامه از بازیکن تعریف می‌کند و به همین دلیل بازیکن تصمیمش عوض می‌شود. البته در این برنامه زنده همکار مربی را تاثیرگذارترین فرد در نتایج درخشان معرفی می‌کند ! مربی همچنان باید سکوت کند‌؛ بازیکن یاغی می‌تواند دردسرهای بیشتری درست کند.

۶ - بازیکن دو دوست خودش را صدا می‌کند و آنها را توجیه می‌کند که آنها می‌توانند گروه خوبی برای تشکیلات موردنظر بازیکن باشند. قرار می‌شود هرکدام از این سه نفر برای خودش کار کند و فقط و فقط با هماهنگی همدیگر‌، درباره مربی و تیم و بازیکنان و مدیریت و هیات مدیره و حقوق و... صحبت کند. یکی از این سه بازیکن حالا اخراج شده‌، یکی دیگر از لیست خارج شده و بازیکن هم تنها مانده.

۵ - همین آقای بازیکن که بعدها پسر سرمربی لقب گرفت‌، در تماس با سرمربی نظر خودش را درباره ترکیب بازی فردا اعلام می‌کند.مربی البته با حجب و حیای خاص خودش از وی تقدیر می‌کند؛ اما تاکید می‌کند که با نظر وی موافق نیست و اجازه نمی‌دهد این ترکیب وارد زمین شود. بازیکن تشکری می‌کند و هنگام خداحافظی با خنده تهدید می‌کند‌: به هر حال اگر دیدید، من نتوانستم آن‌طور که باید بازی کنم، بازی کنم ناراحت نشوید...

۴ - بازیکن جدید که با انتقالی جنجالی به تیم وارد شده مصاحبه می‌کند: با حضور این مربی حتما می‌توانیم نتایج خوبی کسب کنیم. می‌خواهیم ثابت کنیم که تیم ما در حد قهرمانی است. تیم ما این پتانسیل را دارد که بهترین نتایج را کسب کند. با حضور این مربی قهرمانی دور از دسترس نیست. امسال قهرمانی را از ما بخواهید اگر این مربی در راس کادر فنی باشدو ... و ... و...

۳ - بازیکن در تیم رقیب بازی می‌کند. می‌گویند زمزمه‌های حضورش در تیم به گوش می‌رسد. اگر این اتفاق بیافتد‌، این بازیکن به لیست یاغی‌ها اضافه می‌شود.اما این بازیکن محجوب و سربه زیر آیا می‌تواند حاشیه های تیم بزرگ را تحمل کند؟ این سوالی است که این روزها ذهن کارشناسان را به خود مشغول کرده. بازیکن می‌تواند نشان دهد که تحت تاثیر بازی‌های تبلیغاتی قرار نمی‌گیرد و متن فوتبالش به حاشیه کنار زمین تبدیل نمی‌شود؟

۲ - گویا شیطنتی انجام شده. بازیکن به همراه دوست هم‌خانه‌اش کاری انجام داده‌اند که مستحق مجازات هستند. برای همین وقتی با خبرنگار کل کل کرد و از شکایت و این حرفها صحبت به میان آمد‌، خبرنگار با حالتی عصبانی جوابش را داد: اتاقی که در دفتر خیابان .... برایت درنظر گرفته شده و با .... هم اتاقی شده ای رو که یادت می‌یاد؟ گویا باید یک سری موارد رو به اطلاع دوستان برسونم.کارهایی که انجام دادین و وساطت هایی که آقای مدیر باشگاه انجام داده و ....

۱ - از شهرستان آمده است. در تیم لیگ برتری شهرشان بازی می‌کرد. حالا به یکی از دو تیم معروف ایران رسیده است. با تی‌شرت مشکی رنگ که عکس بروس لی روی آن دیده می‌شود‌، در اولین جلسه تمرین تیم بزرگ شرکت کرد. بازیکنان با نگاهی پرازخنده به بازیکن نگاه می‌کنند؛ اما خود بازیکن اعتقاد دارد از زیبایی تی شرت است و حسودی ! راستی گوشه لباست چرا پاره شده؟‌: این لباس‌، لباس فوتبال من هم هست. پارگی هم در فوتبال طبیعی است و من هم می‌خواهم همیشه یادگاری بماند.من به متن فکر می‌کنم نه به حاشیه.

ترتیب شماره‌ها تصادفی است (!)