کی تمام میشود این ناگفتهها؟
طبیعتا هدف از چنین دعوتی به معنای واقعی کلمه «کارشناسی» نبود؛ چراکه در این صورت حتما از چهرههای دیگری استفاده میشد. در عمل هم اتفاقی که رخ داد، همین بود و بحثهایی مطرح شد که ربطی به فن و تاکتیک و استراتژی و هیچ چیز دیگری نداشت. دستکم قسمتهای وایرال شده برنامه، همان چیزهایی بود که هاشمینسب ۲۳سال است دارد میگوید. عجیب آنکه هر چقدر هم اینها را تکرار میکند، لقب «ناگفته» از روی آن حذف نمیشود و همچنان در اشاره به مصاحبههای مدافع سابق سرخابیها از عباراتی همچون «بغض هاشمینسب ترکید» یا «ناگفتههای یاغی» استفاده میشود! کدام ناگفته بعد از این همه سال؟ تقریبا تمام ایران میدانند که هاشمینسب تابستان۱۳۷۹ در یک انتقال جنجالی بهطور مستقیم از پرسپولیس به استقلال کوچ کرد. این جابهجایی شوک بزرگی به فوتبال ایران وارد آورد و طبیعی بود که دربارهاش زیاد صحبت شود. زمستان آن سال هم هاشمینسب در دربی تهران گل زد و غش کرد و سایر ماجراها.
چیزی که هنوز در جامعه فوتبال ایران پذیرفته نشده یا دست کم خود هاشمینسب با آن کنار نمیآید، این است که آن ماجراها تمام شده و رفته پی کارش. بخش بزرگی از جامعه هواداری فوتبال ایران، اصلا در زمانی که آن انتقال صورت گرفت هنوز به دنیا نیامده بودند؛ اما ما اینجا همچنان در حال بحث پیرامون اتفاقی هستیم که آن زمان رخ داده است. جالب اینجاست که درست در همان تابستان، انتقالی در مقیاس جهانی رخ داد که همه دنیا را مبهوت کرد؛ کوچ مستقیم لوییس فیگو از بارسلونا به رئال مادرید. منتها این ماجرا در اسپانیا و اروپا سالهاست بهطور کامل پایان یافته است. آنها دارند جلو میروند و خودشان را درگیر مسائل منسوخ گذشته نمیکنند، داستان ما اما به کلی فرق دارد. خودتان تیترهای مصاحبه جدید هاشمینسب را ببینید و هرکدام از جملاتش را که خواستید (ولو آن ادعای بحثبرانگیز حمله به مادرش) را گوگل کنید؛ خواهید دید که هر کدام تا به حال چند بار از سوی خود این فوتبالیست بازنشسته مطرح شده است. فوتبالی که هنوز دغدغهاش چنین چیزهایی باشد، طبیعتا تا هزار سال دیگر هم جلو نخواهد رفت.