گلایههای تلخ سرمربی تیم ملی تکواندو:
شاید من هم بروم!
اگر در کشورمان یک مدیر ورزشی را پیدا کردید که بر اثر فشار تمرینات ضربان قلبش به ۲۴۰ در دقیقه رسیده باشد آنگاه میتوانید دلخوش باشید که آنهایی که شعار حمایت از ورزش را سر میدهند واقعا مدیران ورزشی هستند!
رضا مهماندوست، سرمربی تیم ملی تکواندو در گفتوگویی با خبرآنلاین لب به گلایه از شرایطش گشود. گلایههایی همراه با بغضی در گلو.
اگر در کشورمان یک مدیر ورزشی را پیدا کردید که بر اثر فشار تمرینات ضربان قلبش به ۲۴۰ در دقیقه رسیده باشد آنگاه میتوانید دلخوش باشید که آنهایی که شعار حمایت از ورزش را سر میدهند واقعا مدیران ورزشی هستند! «رضا مهماندوست»، سرمربی تیم ملی تکواندوی کشورمان این جمله را میگوید و ادامه میدهد: «در کشور ما با کمترین مبلغ پرداختی، بیشترین توقع را از مربیان داخلی دارند و این در شرایطی است که تا امروز بسیاری از مربیان ناکارآمد خارجی با تحمیل هزینههای سنگین به سیستم ورزش کشور، بدون اینکه کاری برای ما انجام دهند تا ریال آخر پولشان را گرفتهاند و با عزت و احترام از ایران رفتهاند.»
سرمربی تیم ملی تکواندو که حقوق سالانه او در این پست تنها ۲۵ میلیون تومان است در حالی که بغض گلویش را میفشرد، ادامه میدهد: «من دو فرزند دارم که هر دو به دلیل یک بیماری ژنتیکی با مشکلات فراوانی روبهرو هستند و در حال حاضر یکی از آنها در آسایشگاه نگهداری میشود و فرزند دیگرم به لحاظ عدم استطاعت مالی در منزل است و همسرم از او پرستاری میکند و این در حالی است که اگر من پول کافی در اختیار داشتم میتوانستم در همان مراحل اولیه برای درمان فرزندانم اقدام کنم .حال سوال من از مسوولان ورزش کشورم این است که با وجود مشکلاتی که آنچه مطرح شد تنها بخشی از آن است، آیا کسب عنوان قهرمانی جهان و سه بار برافراشته شدن پرچم ایران در بین ۱۵۰ کشور حاضر در این مسابقات، آنقدر بیارزش بود که هیچیک از آنها برای قدردانی از ملیپوشان ما در فرودگاه حاضر نشدند؟»
مهماندوست با اشاره به اینکه هماکنون پیشنهادات بسیار خوبی از چندین کشور اروپایی و آسیایی برای سرمربیگری تیمهای ملیشان دارد، میگوید: «اگر روزی به دلیل تمام مشکلات و بیتوجهیهای آزاردهندهای که سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک میتوانند آنها را حل و فصل کنند به یکی از این پیشنهادات جواب مثبت دادم و رفتنی شدم به من انگ وطن فروشی نزنید. ایران برای من از جانم عزیزتر است ولی بپذیرید که کار کردن با این وضعیت اصلا کار سادهای نیست...»
ارسال نظر