سزای غیرحرفه‌ای بودن

نخستین نکته‌ای که به چشم می‌آمد و شاید مهم‌ترین هم بود، دست کم گرفته شدن الدحیل توسط پرسپولیس بود. انگار سرخ‌پوشان فکر می‌کردند چون حذف نماینده قطر از آسیا قطعی شده، در لیگ داخلی نتایج خوبی نگرفته و با کلی غایب به تهران آمده، می‌توان مثل بازی رفت این تیم را شکست داد. غافل از اینکه الدحیل تیم کوچکی نیست و حتی در بدترین روزهایش هم نمی‌توان آن را از پیش بازنده دانست و اصولا این طرز فکر در فوتبال بسیار منسوخ شده، چرا که باید همه بازی‌ها را جدی گرفت. ضمن اینکه پرسپولیسی‌ها اصلا به این توجه نکردند که رقیب قطری هم برای این بازی به ظاهر تشریفاتی‌اش، انگیزه‌های خاصی دارد که احتمالا مهم‌ترین آن گرفتن انتقام شکست‌های قبلی در آزادی از پرسپولیس بود. آنها به هدف‌شان رسیدند و برای نخستین بار نماینده قرمز را در تهران شکست دادند و نقش اول آن هم مایکل اولونگا کابوس تیم‌های ایرانی بود که دقیقه ۶۴ به زمین آمد، دقیقه ۸۳ گل برتری را وارد دروازه بیرانوند کرد و دقیقه ۸۵ بیرون رفت! هرکسی که بازی سه‌شنبه شب پرسپولیس را تماشا کرد، به برتری سرخ‌پوشان اذعان داشت، اما با ذکر این نکته که تیم یحیی گل‌محمدی پلن B ‌نداشت.

گاهی اوقات در چنین مسابقاتی که انتظار برد بالاست و جو ورزشگاه هم به سود تیم است، انتظارات بالا می‌رود و بازی گره می‌خورد که برای برون‌رفت از آن باید برنامه داشت. پرسپولیس اما فاقد چنین تدبیری بود و با وجود اینکه در اکثر زمان بازی توپ و میدان را در اختیار داشت، در موقعیت‌سازی تنوع لازم را نشان نداد. اگر از دست رفتن پنالتی نوعی بدشانسی باشد، باید به بقیه دقایق بازی هم اشاره کرد که پرسپولیس فقط ضربات متعدد به سمت دروازه حریف روانه می‌کرد و تعداد موقعیت‌های خطرناکش به نسبت حملاتش بالا نبود. درواقع این مشکل پرسپولیس در دیگر بازی‌های این فصل که امتیاز از دست داده هم بوده که نتوانسته رقبا را غافلگیر کند و بیشتر خودش سورپرایز شده است. پرسپولیس قبل از الدحیل، به خودش باخت.

این جمله شاید کلیشه‌ای باشد، اما درباره شرایط این روزهای مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر به درستی جواب می‌دهد. مدت‌هاست که این تیم اسیر اختلافات مدیریت و کادرفنی شده و قهرهای گاه و بیگاه گل‌محمدی هم صدای همه را درآورده است. دیگر برای همه مشخص شده که درویش و یحیی رابطه خوبی با یکدیگر ندارند و صحبت‌های مدیرعامل باشگاه که پس از حذف به نوعی تقصیرها را به گردن سرمربی انداخت، نشان داد که از آتش این اختلاف شعله‌ای کم نشده است. عملکرد ضعیف درویش در نقل و انتقالات و گل سر‌سبد آن یعنی جذب بیهوده نبیل باهویی می‌تواند کل کارنامه کاری آقای مدیرعامل را زیر سوال ببرد. اما لجاجت‌های یحیی زمانی که تیم نتیجه نمی‌گیرد نیز کاملا به چشم می‌آید. در مجموع می‌توان گفت که سرخ‌پوشان برای صعود از گروه فاقد تفکر حرفه‌ای بودند و این سه گزاره هم چنین ادعایی را تایید می‌کند.