وقتی اشکالاتمان را «خارجیها» فریاد میزنند
بله؛ ما خود تحقیریم!
صبح تا شب میلیونها نفر از مردم عادی با مشکل فیلترینگ دست و پنجه نرم میکنند و نه تنها فرآیند استفاده از فضای مجازی برای آنها تبدیل به یک جنگ اعصاب جانکاه میشود، بلکه در این شرایط بد اقتصادی بعضا آسیب جدی هم به کسبوکار این هموطنان بینوا وارد میآید. به همین ترتیب صدها کارشناس هم تا کنون از معایب این سیستم و گردش مالی هنگفت فروش فیلترشکنها سخن میگویند که اصلا معلوم نیست سودش توی جیب چه کسانی و کدام مافیا میرود. با این حال هیچکس اعتنایی به این گلایهها ندارد و درد مردم را جدی نمیگیرد. با این حال میدانید موضوع کی بازتاب پیدا میکند؟ زمانی که یورگن لوکادیا، مهاجم هلندی پرسپولیس قراردادش با این باشگاه را به بهانه اختلال در شبکه اینترنتی کشور فسخ میکند یا بازیکنان تیم ملی روسیه پس از حضور در ایران، با بدترین الفاظ در مورد فیلتر بودن سایتهای مختلف در کشورمان سخن میگویند. اینجاست که تازه میفهمیم انگار آبروی مملکت در رسانههای خارجی به خطر افتاده است. ای دل غافل!
صبح تا شب همه ژورنالیستها و کارشناسان مملکت از کاستیهای اسفبار و حیرتانگیز سختافزاری در فوتبال ایران سخن میگویند، اما کسی عین خیالش هم نیست. با این حال مشکل زمانی بالا میگیرد که نیمار برزیلی چمن ورزشگاه آزادی را مسخره میکند یا آن افتضاح در بازی رفت پرسپولیس و النصر پیش میآید. اصلا چرا راه دور برویم؟ همین هفته گذشته سرمربی تیم ملی هنگکنگ در اعتراض به زمین چمنی که پیش از بازی با تیم ملی ایران در اختیار آنها قرار داده شده بود، گفت: «من چهل سال است که در فوتبال هستم و به عمرم چنین چمنی ندیدم. ما از کشوری میآییم که در رنکینگ فیفا روی پله صدوپنجاهم قرار دارد، اما ایران جزو ۳۰کشور برتر فیفا به شمار میرود و چنین شرایطی برای آن زشت است.» عین همین داستان را در مورد VAR هم داریم. هر چه مردم خودمان میگویند که فقدان سیستم کمکداور ویدئویی در ایران نشان از یک پسافتادگی بزرگ و قبیح دارد، مطلقا کسی توجه نمیکند. بعد کار میرسد به جایی که یکی مثل اوزونیدیس، سرمربی گلگهر در نشست خبری این هفته تیمش از کوره در میرود و حرفهایی میزند که حقیقتا برای مسوولان ما باید باعث خجالت باشد.
عادت بدی که بین برخی مسوولان، سخنرانان و رسانههای دولتی و بهطور کلی مدافعان وضع موجود پیدا شده، این است که هر انتقادی را سیاهنمایی یا خودتحقیری میخوانند، در حالی که مطلقا اینطور نیست. قلب ما برای «ایران»، خانه پدری و سرزمین مادریمان میتپد، غرورمان به عزت ایران گره خورده و ننگمان میآید که سرمربیان تیمهای هنگکنگی و عراقی هم کمبودهای ورزشی و حتی گرههای مدیریت شهریمان را به رخمان بکشند. شاید این مسائل برای شما مهم نباشد، اما ما دوست داریم نزد میهمان غریبهای که به مملکتمان میآید سربلند باشیم و طوری پذیرایی کنیم که در خور تاریخ و تمدن این مملکت دیرپا باشد. ما درون خانواده خودمان درددل میکنیم، بلکه مشکل رفع شود و کار به سرکوفت زدن خارجیها نرسد. خودمان اسمش را چیزی غیر از وطندوستی و دلسوزی نمیگذاریم، اما اگر شما اصرار به استفاده از تعابیر فرافکنانه و غیرواقعی دارید مشکلی نیست. باشد، قبول، اصلا ما «خود تحقیر» هستیم، اما شما مشکلات مملکت را حل کنید تا لازم نباشد هر روز یک خارجی با لحن شگفتانگیز از هوای آلوده و ترافیک شدید و زمینهای خراب و اینترنت کند میهن ما حرف بزند.