اگر سون ایرانی بود ...

 این، یک داستان به‌شدت کلافه‌کننده و حوصله‌سربر بود که هر چه بیشتر طول کشید، واکنش‌های منفی بیشتری هم به دنبال آورد. ماجرا این است که از قرارداد طارمی با پورتو فقط یک فصل دیگر باقی مانده و همان‌طور که می‌دانید، بهترین زمان برای فروش بازیکنان در اروپا، همین مقطع است؛ چرا که باشگاه مبدأ از ناحیه واگذاری بازیکن می‌تواند به منفعت مالی برسد، در غیر این صورت بازیکن در پایان قراردادش می‌تواند به صورت آزادانه و رایگان به هر تیمی که خواست منتقل شود.

از همین‌رو با آغاز پنجره تابستانی نقل‌وانتقالات، انواع و اقسام خبرها در مورد پیوستن طارمی به غول‌های اروپایی منتشر شد. از منچستریونایتد و چلسی و لیورپول بگیرید تا بایرن‌مونیخ و اینتر و تاتنهام. همزمان با جاه‌طلبی عربستانی‌ها، حتی گفته شد شاید طارمی به الهلال ملحق شود. آخرین مشتری تراشیده شده برای مهاجم ایرانی در رسانه‌های داخلی و برخی صفحات خارجی هم «میلان» ایتالیا بود. در این مورد بیشترین اخبار منتشر و فضایی ساخته شد که در آن برخی منتظر بودند هر لحظه قرارداد طارمی با روسونری منعقد شود. همه اینها در حالی بود که مهدی ۳۱ سال دارد و باشگاه‌های مهم اروپایی معمولا بازیکن آسیایی را در این سن و سال جذب نمی‌کنند. آنها فقط دنبال استفاده از بازیکن در مقطع حاضر نیستند و به نوعی می‌خواهند بعدها با فروش او نیز به سود برسند. بنابراین موج خبری حضور طارمی در میلان کمی عجیب به نظر می‌رسید؛ موجی که نهایتا با پیوستن چوکوئزه، مهاجم اهل نیجریه ویارئال به روسونری فروکش کرد. چوکوئزه ۲۴ ساله است و علاوه بر اینکه توانایی‌های خود را در اسپانیا نشان داده، طبیعتا می‌تواند بعد از چند سال درخشش در میلان، با مبلغی مناسب راهی تیمی دیگر شود؛ امتیازی که طارمی از آن برخوردار نبود.

به خدا قسم می‌فهمیم همه جای دنیا شایعات نقل‌وانتقالاتی وجود دارد، اما حقیقت آن است که حجم ذوق‌زدگی برخی رسانه‌های داخلی پیرامون احتمال حضور طارمی در تیم‌های بزرگ اروپایی و از جمله میلان، تناسبی با منطق حرفه‌ای فوتبال جهان ندارد. این همه هیجان، بی‌قراری و آسمان و ریسمان بافتن در حالی است که ما در همین فوتبال، سابقه صادر کردن سه ستاره به بایرن‌مونیخ آلمان را داشته‌ایم. ما درهمین فوتبال مهدی مهدوی‌کیا را داشته‌ایم که یک دهه در هامبورگ درخشید و یکی از ۱۱ بازیکن منتخب تیم قرن این باشگاه شد. آیا هامبورگ کم جایی است؟ چرا این چند روز این همه آبروریزی کردید و سطح توقعات و رویاهای فوتبال‌دوستان ایرانی را فرو کاستید؟ با این قبیل واکنش‌های آماتور (و بعضا تجاری و با نیت جذب لایک و کلیک)، باید روزی هزار بار خدا را شکر کنیم که مثلا سون هیونگ مین ایرانی نیست، وگرنه احتمالا برخی دوستان از شوق پوشش اخبار بازیکنی که سابقه آقای گلی در لیگ دشوار انگلستان را دارد و جایزه پوشکاش را هم برده، سر به بیابان می‌گذاشتند! بس کنید رفقا؛ کمی خویشتن‌دار باشید. این همه عطش و اغراق جالب نیست واقعا.