بیرو باشیم یا کمال؟

وقتی از لحاظ امکانات و سطح فنی نمی‌توانیم شبیه فوتبال روز دنیا عمل کنیم، حداقل در بعد فرهنگی که تمامی باشگاه‌ها هم پیشوند آن را در کنار اسمشان یدک می‌کشند فرصت داریم که به استانداردهای جهانی نزدیک شویم، اما این اتفاق رخ نمی‌دهد. کامیابی‌نیا با وجود کیفیت بالایی که در زمان اوج فوتبالش از خود بروز داد، در فصلی که گذشت به دلیل مصدومیت و ناآمادگی در بسیاری از بازی‌های پرسپولیس نیمکت‌نشین بود و در ۳۴ سالگی به نظر می‌رسید که به انتهای دوران بازی نزدیک شده باشد. هرچند کاری نداریم یحیی گل‌محمدی تصمیم گرفت تا مسعود ریگی ۳۲ ساله و احتمالا گران‌قیمت‌تر از کمال را جانشین وی کند، اما مساله نوع خداحافظی این هافبک با سابقه است. مشخص بود که یحیی روی کامیابی‌نیا برای فصل آینده حساب چندانی باز نمی‌کند پس آیا این موضوع شدنی نبود که ترتیبی داده شود که بازی فینال جام حذفی که دست برقضا با برتری پرسپولیس در دربی هم به پایان رسید، یک پایان باشکوه برای بازیکنی شود که یکی از ستون‌های این نسل طلایی سرخ‌پوشان بوده است؟ این به کنار، حتی برگزاری یک کنفرانس خبری ساده و تشکر از زحمات کمال هم شدنی نبود؟ کاری که در تمام دنیا درحال انجام شدن است و انصافا هزینه خاصی هم ندارد اما کمی اراده می‌خواهد که در خیلی از باشگاه‌های ایرانی دیده نمی‌شود. وقتی حتی واکنش مجازی هم رؤیت نمی‌شود، این موضوع به ذهن متبادر می‌شود که پرسپولیسی‌ها شماره ۱۱ سالیان اخیر و کاپیتان دومشان را قبول ندارند. شاید هنوز منتظر اوکی دادن ملوان برای برگزاری بازی خداحافظی سیدجلال حسینی هستند و سپس به کمال هم رسیدگی می‌کنند!


نکته‌ای که به اندازه تمام این گفتارها سوال برانگیز است، نوع برخورد متفاوت باشگاه با دو بازیکن است. پرسپولیسی‌ها چند روز تمام برای ماندن بیرانوند به آب و تاب زدند ولی او قراردادش را فسخ کرد و با استقلال وارد مذاکره شد. این استرس به حدی زیاد بود که شنیده شد دو هوادار هم با شنیدن خبر آن جانشان را از دست دادند. در کیفیت بیرو شکی نیست، اما همان‌طور که او بازیکن مهمی برای پرسپولیس بود، کامیابی‌نیا هم برای این پیراهن زحمت کشید. پس چرا مدیریت و البته مردم اولی را اولویت همه‌چیز قرار دادند و برای خداحافظی دومی هم کمتر کسی ناراحت شد؟ شاید اگر کمال هم یاغی می‌شد، الان در کنار پول، محبوبیت بیشتری داشت.