آیا این اوج هنر مدیران ایرانی برای درآمدزایی است؟
از پفک آبی تا آبمعدنی قرمز
به هر حال در فوتبالی که متوسط رقم قرارداد بازیکنان به ۱۰، ۱۵ یا حتی ۲۰ میلیارد تومان رسیده، یک شرکت آبمعدنی چقدر قرار است به پرسپولیس پول بدهد که بار واقعی از روی دوش باشگاه برداشته شود؟ البته که چون نمیدانیم، هیچ حدس و گمانی در این مورد نمیزنیم. این مدل قراردادها برای نخستین بار نیست که در فوتبال ایران بسته میشود. پیشتر باشگاه استقلال هم قرار بود خط تولید پفک ایران راه بیندازد؛ آنچه به اسم «پفک آبی» مشهور شد و البته هرگز از آن رونمایی نشد. سالها پیش از این داستان هم شاهد تولید آبمیوه و نوشابه انرژیزا با برند پرسپولیس و استقلال بودیم؛ نوشیدنیهایی که بهطور گسترده در ورزشگاه به فروش میرسید، اما تولید آنها هم چندان دیری نپایید. طبیعتا اصل این کارها بد نیست. به هر حال میفهمیم که مجاری متداول و حرفهای درآمدزایی در فوتبال ایران مسدود است، خبری از حق پخش تلویزیونی نیست و تبلیغات محیطی هم به هزار و یک دلیل سود چندانی عاید باشگاهها نمیکند.
در این شرایط آنها ناچارند دست به هر کاری بزنند که مختصر پولی وارد حساب شود و گرهای هرچند کوچک را باز کند، اما آیا واقعا سقف درایت مدیران پرسپولیس و استقلال برای درآمدزایی باید همینها باشد؟ با همه محدودیتهایی که وجود دارد، باز هم در صورتی که مدیران باشگاهها ابتکار عمل به خرج بدهند میتوانند سراغ راههای متفاوتی برای کسب درآمد بروند. در اروپا گاهی باشگاهها با برندهای رستورانهای زنجیرهای قرارداد میبندند. در این شیوه، ضمن اجازه استفاده از لوگو، بازیکنان محبوب هم گاهی با حضور در شعبههای مختلف باعث رونق کسبوکار برند و ایجاد سود دوجانبه میشوند. همکاری با شرکتهای هواپیمایی و ارائه تخفیف در فروشگاههای زنجیرهای هم بخش دیگری از همین داستان است. خیلی از این کارها بعد از صدور کارت هواداری رسمی و شناسنامهدار شدن هواداران صورت میگیرد؛ آنچه در ایران عملا امکانش وجود ندارد. اینجا وقتی هر شش ماه یک بار مدیر باشگاه تغییر میکند، کی میشود کارت هواداری بلندمدت و معتبر صادر کرد و بر اساس آن برنامههای مدون و سودمند ریخت؟