حالا تا صبح غر بزن!

هر مربی ناکامی هر کجای دنیا با انتقاد مواجه می‌شود. حتی پپ گوادیولا هم که از منچسترسیتی یکی از بهترین تیم‌های تاریخ را ساخته، باز وقتی ناعادلانه به رئال مادرید می‌بازد مورد نقد شدید قرار می‌گیرد. با این حال تنها اتهام یحیی «ناکامی» نیست. چگونگی رقم خوردن این ناکامی هم طوری بود که خیلی‌ها را مایوس و ناراحت کرد. زمانی هست که شما همه تلاشت را می‌کنی و موفق نمی‌شوی. این «قابل احترام» است، اما وقتی از روز اول مسوولیت مدام در حال غر زدن و فرافکنی هستی، همزادپنداری را سخت می‌کنی. داستان یحیی گل‌محمدی از سنخ دوم بود. او امسال کارهایی کرد و حرف‌هایی زد که در سالیان گذشته برای پرسپولیسی‌ها قفل بود. بهترین تیم برانکو، مجموعه‌ای بود که در لیگ پانزدهم قهرمانی را به خاطر تفاضل گل به استقلال خوزستان واگذار کرد. در آن فصل سرخ‌پوشان یکی از مسابقات مهم هفته‌های پایانی را به نفت تهران باختند، آن هم در حالی که گل اول و دیرهنگام حریف در شرایط آفساید به ثمر رسید. بعد از بازی همه کارشناسان داوری روی مردود بودن این گل صحه گذاشتند، اما برانکو ایوانکوویچ فقط یک جمله حرف زد: «شاید داور اشتباه کرده باشد، اما مشکل از ما بود. ما آن پرسپولیس همیشگی نبودیم.» در امتداد چنان رویکردی بود که تیم برانکو همه جام‌ها را شخم زد و پشت دو پنجره بسته تا فینال لیگ قهرمانان آسیا پیش رفت.

سیاهه بلندبالایی از انتقادات معقول و مستند از گل‌محمدی وجود دارد؛ اینکه به جوانان بازی نمی‌دهد، اینکه تیمش بدن‌سازی خوبی نداشته و بازیکنانش مدام مصدوم می‌شوند، اینکه خریدهای خوبی انجام نشده و بسیاری از بازیکنان تازه‌وارد به این تیم در حد پرسپولیس نیستند. همه اینها و خیلی بیشتر از آن وجود دارد، اما شاید بزرگ‌ترین اشتباه یحیی گل‌محمدی، تغییر فلسفه پرسپولیس بود. او غر زدن را به جای کار کردن در تیم نهادینه کرد و باعث شد قطار سرخ‌ها از ریل خارج شود. پرسپولیس امسال، شبیه رقبای سالیان گذشته بود. آن زمان قرمزها جام می‌گرفتند و حریفان دنبال بهانه‌جویی می‌رفتند، امسال اما موفقیت سهم آنها شد و پرسپولیس در جلد یک بازنده غرغرو فرو رفت. نیمه‌شب و بعد از پایان بازی با سپاهان، یک نفر برای یحیی گل‌محمدی نوشته بود: «حالا برو تا صبح غر بزن. همه‌چیز تمام شد.»