مبادا تراژدی ۲۰۰۶ تکرار شود
خوشخیالی ممنوع!
اینها را که «راحت» میبریم
وقتی در جامجهانی ۲۰۰۶ با مکزیک، پرتغال و آنگولا همگروه شدیم، فضایی شبیه به همین حالا به وجود آمد. اصلا عجیب و غریب بود اوضاع. همان روزها یکی از مسوولان ارشد ورزش کشور در حالی که مقابل دوربین داشت شلوار و پیراهنش را مرتب میکرد جملاتی با این مضمون به زبان آورد: «مکزیک را که راحت میبریم، آنگولا هم که هیچی، از پرتغال هم یک مساوی بگیریم میتوانیم به عنوان تیم اول برویم بالا.» دستپخت آقای مدیر آنقدر شور بود که همان زمان هم کلی اعتراض به او شد. در نهایت اما دیدیم چه اتفاقاتی رخ داد. پرتغال در آن تورنمنت تا نیمهنهایی بالا رفت و آنجا به فرانسه باخت. مکزیک هم که تیم فوقالعاده خوبی بود، در یکهشتم نهایی به شکلی میلیمتری و در وقتهای اضافه به آرژانتین خوشترکیب پکرمن باخت. شاید اگر نبود شوت محشر و ماندگار مکسی رودریگس با پای چپ، ماجراجویی مکزیک در آن دوره ادامه مییافت. تیمی که آرژانتین در برابرش به چنین مشقتی گرفتار شد، در ایران به عنوان زنگ تفریح جا افتاده بود و قرار بود ما راحت شکستش بدهیم! نتیجه افزایش بیضابطه انتظارات این بود که ما حتی آنگولا را هم نتوانستیم شکست بدهیم و با کولهباری از خشم و نومیدی به کشور بازگشتیم. آیا امروز هم قرار است در همان مسیر حرکت کنیم؟
ساکرنت دشمن ما نیست
نشریه معتبر ساکرنت با این پیشفرض که ولز از پلیآف صعود خواهد کرد، اقدام به پیشبینی نتایج گروه ایران کرده است. از نظر آنها ما با دو شکست دو گله برابر انگلیس و آمریکا و یک تساوی بدون گل مقابل ولز جامجهانی را ترک میکنیم. ساکرنت معتقد است این مسابقات به نخستین حضور ایران در جامجهانی بدون گل زده تبدیل خواهد شد. این رسانه دشمن ما نیست و با فحش دادن به آن چیزی تغییر نمیکند. حتی همان روزنامه انگلیسی سان هم که تیتر زد: «خدا را شکر به ایران خوردیم» خصومتی با ما ندارد. اینها فقط بازتاب سطح توان و کیفیت تیم ملی ایران در منظر رسانههای بینالمللی است. شاید برای ما تلخ باشد، اما حقیقت همین است. غیر از مهدی طارمی و تا حدی سردار آزمون، ستارههایی که در تیمهای خوب دنیا جایگاهشان را تثبیت کرده باشند کمتر داریم. شاکله تیم ملی ایران را بازیکنان حاضر در لیگ قطر یا نیمکتنشینان لیگهای درجه دو و سه اروپایی تشکیل میدهند. هرچند ما به همه آنها افتخار میکنیم و ایمان داریم که میتوانند کار بسیار بزرگی انجام بدهند.
این تیمها را میشناسید؟
سادهدلی برخی تحلیلگران و پیشکسوتان، جدا مایه تعجب است. گویا واقعا برخی نمیدانند در مورد چه تورنمنتی و چه تیمهایی حرف میزنیم. مگر نه این است که تیم ملی انگلستان همین هشت ماه پیش در مسابقات یورو ۲۰۲۰ تا فینال بالا آمد و صرفا در ضربات پنالتی قهرمانی اروپا را از دست داد؟ دیگر یک تیم چه دستاوردی باید داشته باشد تا قدرتش را به ما ثابت کند؟ چرا فکر میکنیم چون ۲۴ سال پیش آمریکا را یک بار بردهایم پس این دوره هم راحت باید شکستش بدهیم؟ مگر این آمریکا، همان آمریکاست؟ کاپیتان ایالاتمتحده بازیکن فیکس چلسی، تیم قهرمان اروپاست؛ در همان لیگی که علیرضا جهانبخش کاپیتان عزیز تیم ملی ایران آنقدر روی نیمکت برایتون نشست که در نهایت ناچار شد به لیگ هلند برگردد. غیر از این آمریکاییها یک دو جین بازیکن خوب دیگر در تیمهای معتبر دنیا از یوونتوس تا بارسلونا دارند. ما هم البته خوشحالیم که احسان حاجصفی در لیگ یونان به تناوب برای آاک آتن بازی میکند! هدف از این حرفها مطلقا خودتحقیری یا چیزی شبیه این نیست؛ چه اینکه ما با همین دست خالی سابقه چزاندن آرژانتین بزرگ را هم داریم و قطعا با همین سودا به جامجهانی پیشرو خواهیم رفت، اما خوب است با ارزیابی واقعی از قوای خودی و تیمهای حریف وارد مسابقات شویم. حتی تیم چهارم این گروه را هم هرگز نباید پیشپا افتاده تلقی کرد. ولز در رنکینگ فیفا هجدهم است و تیمی مثل اوکراین هم به خاطر شرایط خاص این کشور، شاید از نوعی همدلی و حمایت روحی بینالمللی برخوردار باشد.
نترسیم، اما عاقل باشیم
هیچکس به تیم ملی ایران توصیه نمیکند با هراس به مصاف رقبا برود. معلوم است که نباید بترسیم، اما نیاز داریم عاقل باشیم. این تامل و درایت باید مثل یک چتر بر فراز رفتارها و سیاستهای همه اهالی فوتبال گسترده شود؛ از مدیران فدراسیون و پیشکسوتان و صاحبنظران تا رسانهها و افکار عمومی. لازم است فدراسیون هر چه زودتر بهطور صریح و روشن تکلیف کادرفنی تیم ملی را روشن کند و با تمام قوا پشت گزینه نهاییاش -چه اسکوچیچ و چه هر فرد دیگری- بایستد. پس از آن هم چه بهتر که رسانهها فاز حمایت منطقی از تیم ملی را در پیش بگیرند. نه چنان رقبا را بزرگ و شکستناپذیر جلوه بدهیم که تیم ملی قالب تهی کند، نه مثل این چند روز آنقدر سادهانگاری و خوشباوری به خرج بدهیم که تراژدی ۱۶ سال پیش تکرار شود. بضاعت ما در مقابل حریفان زیاد نیست، اما حکم هم نکردهاند که هر کسی به اندازه داشتههایش باید نتیجه بگیرد. با همین موجودی میتوان کارهای بزرگ انجام داد.