یک لشکر شکستخورده و قابل ترحم
زمانی در دوران اوج بارسا، این تیم در سنسیرو ۲برصفر به میلان باخت. پیش از بازی برگشت آندرس اینیستا در مصاحبهای معروف گفت: «اگر صعود نکنیم، دستم را داخل آتش میگیرم. مطمئنم که آن شکست را جبران میکنیم.» و البته بارسا در بازگشتی باشکوه با چهار گل میلان را شکست داد و یکی از نمایشهای فراموشنشدنی عصر طلاییاش را به جا گذاشت. با این همه قرار نیست همیشه حرفهای احساسی جواب بدهد. ثمربخشی این مدل برخورد، ارتباط مستقیم با توانایی و بضاعت تیم دارد. اگر اینیستا آن حرف را زد، پشتش به حضور ستارگانی مثل لیونل مسی، ژاوی هرناندس، دنی آلوس و البته خودش گرم بود، بارسای کنونی اما فقیرتر از آن بود که بتواند آلیانتس را فتح کند؛ حتی اگر بایرن صعودکرده انگیزه کافی نداشت و حتی اگر ورزشگاه به دلیل شیوع دوباره کرونا خالی از تماشاگر بود.
خبرگزاریهای معتبر دنیا نوشتهاند ژاوی بین دو نیمه بازی با بایرن، ناباورانه در رختکن به بازیکنانش زل زده و گفته: «بعضی از شما ارزش و اهمیت این پیراهن را درک نمیکنید.» شبیه همان حرفهایی که شاید روزی علی پروین بعد از ناکامیها در رختکن پرسپولیس به زبان میآورد. البته احتمالا ژاوی بعضی از کلمات خاص سلطان را به کار نبرده است! در هر صورت تصویر به جا مانده از بارسا در پایان بازی با بایرن، تصویر یک لشکر شکستخورده با حال و احوالی رقتبرانگیز و قابل ترحم بود. اغراق نیست اگر بگوییم حتی گروهی از دشمنان بارسا هم از ابتلای آنها به این سرنوشت خوشحال نیستند. به هر حال این تیم در ۱۵ سال گذشته، بخشی از خاطرات بسیار خوش دنیای فوتبال را ساخته بود، اما عنصر «غفلت از آینده» میتواند مستحکمترین امپراتوریها را هم فرو بپاشد. بارسا باید از خیلی قبلتر به فکر روزهایی میبود که ستارگانش یک به یک وداع کنند و این تیم خالی و خالیتر شود. شاید آنها فکر میکردند حضور امثال مسی، ژاوی و اینیستا در این تیم ابدی است، اما روی این زمین خاکی هیچ چیز برای همیشه نیست. مخصوصا وابستگی بارسا به مسی، بسیار مخرب بود؛ چیزی شبیه اتکای اقتصاد ایران به نفت. حالا لئو نیست و آنها تیمی دارند که هیچکس را نمیترساند. همه رقبا جسور شدهاند و به یک گل و دو گل هم راضی نمیشوند. غمانگیز است، اما بارسا در مرحله گروهی لیگ قهرمانان سه شکست ۳برصفر را تجربه کرده!
پرسش اینجاست که آیا بارسلونای بعد از مسی بار دیگر به باشگاهی معمولی تبدیل خواهد شد؟ یعنی تیمی که حالا حالاها جایی بین بزرگان نداشته باشد؟ برخی فکتها در این مورد تکاندهنده هستند. اگرچه بارسا از سال ۲۰۰۰ همیشه به مراحل حذفی لیگ قهرمانان اروپا راه یافته و هرگز گذرش به لیگ اروپا نیفتاده، اما آنها سابقه ۱۱ بار حضور در این تورنمنت سطح دوم را دارند؛ زمانی که نام این بازیها جام یوفا بود. تازه در هیچکدام از آن ۱۱ نوبت، کاتالانها به فینال نرسیدند و طبیعتا قهرمان هم نشدند. بارسا پیش از ظهور مسی، در لیگ قهرمانان اروپا هم تنها یک قهرمانی داشت. قهرمانی که هیچ، زمانی بعد از گل قیچی برگردان ریوالدو به والنسیا و صعود بارسا به لیگ قهرمانان به عنوان تیم چهارم لالیگا، تماشاگران داخل زمین میریختند و ستاره برزیلی را روی دوششان میگذاشتند! شاید مرور این اتفاقات باعث نگرانی هواداران شود. آنها دوست ندارند از این دوران اوج، از روزهای غرور و تبختر و افتخار پایین بیایند، اما بارسلونا برای بازگشت به روزهای خوش گذشته، کار بسیار دشواری در پیش دارد. گیریم که آنسو فاتی خوب شد و سرخی روبرتو هم برگشت؛ با بضاعتی که در مونیخ دیدیم، چقدر احتمال دارد این تیم تکان بخورد؟