ناگهان با «تلویزیون» دوست شد!
حالا داستان یحیی گلمحمدی است. سرمربی پرسپولیس در هفتههای پایانی لیگ بیستم، دست به تحریم برنامههای صداوسیما زد و حتی در اقدامی غیرقانونی، خبرنگاران این رسانه را از محل نشستهای خبریاش بیرون راند. دلیل؟ چون یک مجری در یک شبکه فلان حرف را علیه پرسپولیس زده بود. یعنی این همه آدم که در سیما از این تیم حمایت میکنند دیده نمیشوند، اما اگر یک نفر حرف نامربوط زد، سریع باید بولد شود؟ قطعا موضع یحیی درست نبود. کاملا واضح است که اهالی باشگاههایی مثل پرسپولیس و استقلال به خاطر شدت علاقه و توجه مردم همیشه باید منتظر چنین اتفاقاتی باشند و گاهی حرفهای نادرست هم دربارهشان زده میشود، اما قرار نیست آنها هر بار ریشه را بزنند. در هر صورت دوران قهر و غضب یحیی علیه تلویزیون در شب پنجمین قهرمانی پیاپی پرسپولیس به پایان رسید و او به طور مفصل با دوربین برنامه فوتبال برتر حرف زد. آقا اگر شما «واقعا» اصول داشتید، بعد از قهرمانی هم نباید حرف میزدید. اینکه پس از راحت شدن خیالتان تحریم را میشکنید، یعنی فقط میخواستید صداوسیما را در هفتههای پایانی تحت فشار بگذارید که از شما انتقاد نکند. همین!
یک زمان مربیان و مدیران فوتبال به خاطر احقاق حقوق مشروع این رشته ورزشی در مقابل تلویزیون یا هر رسانه دیگری قرار میگیرند که این یک داستان متفاوت است. در چنین بزنگاهی، مردم و منتقدان هم به درستی از این رویکرد حمایت میکنند. به عنوان مثال در لیگ چهاردهم دو هفته از بازیها به خاطر عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی روی آنتن نرفت. مردم راضی بودند که بازی تیمهای محبوبشان را نبینند، اما صداوسیما تحت فشار قرار بگیرد و پول حق پخش را بدهد. این فرق میکند با آنکه یک مربی یا بازیکن و مدیر فقط به خاطر اینکه از لحن یک مجری یا کارشناس خوشش نیامده، کل رسانه را تحریم کند. این رفتارها قشنگ نیست. بالغانه و حرفهای نیست.