این بار آمده که بماند
در صف مقدم جنگ، شخص فرهاد مجیدی ایستاده بود. سرمربی استقلال از اعتراض به هیاتمدیره و مدیرعامل تا وزارت ورزش پیش رفت و خواهان بهبود شرایط شد. کوه مشکلات بر شانه آبیها سنگینی میکرد. شیخ دیاباته در یکی از مرخصیهای مشهورش به سر میبرد و امثال رشید مظاهری و فرشید اسماعیلی هم با باشگاه درگیر بودند. در چنین برزخی اما، دو سه پیروزی پیاپی باعث شد خون به رگهای استقلال برگردد. آنها در آبادان نفت را بردند و دو پیروزی پیاپی هم در ورزشگاه آزادی دشت کردند؛ اولی مقابل پدیده و دومی برابر گلگهر سیرجان. بعد از این پیروزی آخر بود که خبر رسید فرهاد مجیدی تصمیم گرفته به هر یک از بازیکنان تیمش ۲۰ میلیون تومان پاداش بدهد؛ وعدهای که فورا هم محقق شد تا برگی تازه از شگفتیهای فوتبال ایران ورق بخورد. شاید مجیدی با این کارش میخواسته بازیکنان را برای ادامه لیگ و مخصوصا مسابقات جامحذفی دلگرم کند و شاید هم نیت اصلیاش تحریک مدیران باشگاه بوده؛ کسانی که بهزعم او تلاش کافی برای سربلندی استقلال به خرج نمیدهند. هر چه هست این رفتار فرهاد پیامی روشن داشت؛ اینکه او این بار آمده که بماند. این سومین مقطع حضور مجیدی روی نیمکت استقلال است. او اواخر لیگ هجدهم بهعنوان سرمربی موقت جانشین وینفرد شفر اخراجی شد و بعد صندلیاش را به آندرا استراماچونی تحویل داد. با جدایی مربی ایتالیایی بین دو نیمفصل لیگ نوزدهم، باز مجیدی به استقلال برگشت و تا پایان فصل هدایت آبیها را بر عهده گرفت. با این وجود اختلافاتش با احمد سعادتمند، مدیرعامل وقت باشگاه باعث شد او بعد از شکست در فینال جامحذفی برابر تراکتور، بار دیگر از تیم محبوبش جدا شود. حالا و در مرتبه سوم، مجیدی در لیگ بیستم جانشین محمود فکری شده و تکتک رفتارهایش نشان میدهد این بار آمده که بماند.
این نوبت هم در استقلال نابسامانی و اختلاف هست، اعتراض و بدبینی هست و مسائلی وجود دارد که شاید در حالت عادی باعث قطع امید فرهاد مجیدی میشد، اما سرمربی آبیها با علم به اینکه در صورت جدایی شاید دیگر بختی برای بازگشت به این نیمکت داغ نداشته باشد، تصمیم گرفته بماند و با همه چیز بجنگد. او به صراحت به این مساله اشاره کرده و در عمل هم نشان میدهد این بار اهل کوتاه آمدن نیست.