وسوسه نیمکت سرخابیها و چهار قربانی مشهور
عجله ممنوع!
* محمود فکری: بیایید به چند ماه قبل برگردیم و تصور کنیم محمود فکری به جای حضور روی نیمکت استقلال، به کارش در نساجی مازندران ادامه داده است. در این صورت فکر میکنید شرایط امروز او چطور میشد؟ صد البته فوتبال قابل پیشبینی نیست، اما میشود حدس زد فکری با تسلطش روی نساجی الان با این تیم شرایط آبرومندانهای در جدول ردهبندی داشت. به این ترتیب فارغ از مسائل فنی، احترام آقا محمود هم حفظ میشد. فراموش نکنید پرسپولیسیها طی سالهای گذشته همیشه احترام خاصی برای فکری قائل بودند و تکلیف هواداران استقلال هم روشن است. با این حال تسلیم شدن فکری در برابر وسوسه نیمکت استقلال، جایگاه او را بهطور کامل تغییر داد. فکری البته نتایج خیلی بدی با استقلال نگرفت و تیمش با صدر جدول فقط شش امتیاز فاصله داشت، اما هواداران آنقدر نسبت به او بیاعتماد بودند که باشگاه را برای اعمال تغییرات تحت فشار قرار دادند. حالا فکری موقعیت و مقبولیت چند ماه قبل را ندارد و روشن نیست آینده حرفهایاش به کدام سمت خواهد رفت.
* علیرضا منصوریان: عملکرد او در تیم متوسط و کمستاره نفت تهران فوقالعاده بود. علیمنصور در لیگهای چهاردهم و پانزدهم روی نیمکت طلاییپوشان نشست و دو مقام سومی و پنجمی برای این تیم به دست آورد. در لیگ چهاردهم تیم او تا کسب عنوان قهرمانی و خلق یک شگفتی بزرگ هیچ فاصلهای نداشت، اما آن اتفاقات معروف هفته آخر در بازی با تراکتور رخ داد. منصوریان در نفت تهران طی ۷۷ بازی، ۳۹ بار پیروز شد و در هفته ماقبل پایانی لیگ پانزدهم با شکست پرسپولیس، قهرمانی را از تیم برانکو گرفت. حضور در استقلال اما تصمیم اشتباه منصوریان بود. او در این تیم سوخت؛ یا برایش زود بود که کار به این بزرگی را بگیرد یا اصلا بهتر بود هیچ وقت چنین سمتی نیاید. یک فصلونیم حضور ناموفق در استقلال چنان خدشهای به وجهه منصوریان وارد کرد که او بعدا هم نتوانست کمر راست کند. بعد از تحویل دادن نیمکت آبیها، این مربی فقط دو دوره کوتاه در ذوبآهن و تراکتور کار کرده، از هر دو تیم برکنار شده و روشن است که اعتماد مدیران نسبت به او کمرنگ شده است.
* حمید استیلی: ورژن پرسپولیسی محمود فکری، حمید استیلی است. اگر فکری رکورددار بازی با پیراهن استقلال است و بین هواداران این تیم حرمت بسیار زیادی دارد، حمید استیلی هم بهعنوان یکی از متعصبترین بازیکنان تاریخ پرسپولیس برای سرخها بسیار «عزیز» بود. اتفاقا بر خلاف برداشتی که امروز وجود دارد، استیلی حتی مربی چندان بدی هم نبود و لااقل بین همکاران ایرانیاش، میتوانست گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. استیلآذین و شاهین بوشهر در دوران مربیگری استیلی بد بازی نمیکردند، اما او هم قربانی عجله در رسیدن به نیمکت پرسپولیس شد. بعد از قطع همکاری جنجالی باشگاه پرسپولیس با علی دایی در ابتدای لیگ یازدهم، استیلی به طرزی ناشیانه پیشنهاد جانشینی او را قبول کرد و از همان هفته اول و بازی با ملوان تحت فشار تماشاگران معترض قرار گرفت. بعد از تجربه بسیار تلخ اخراج از پرسپولیس در میانههای همان فصل، تقریبا دوران مربیگری استیلی به پایان رسید. این در حالی است که اگر او بر وسوسه تصاحب نیمکت سرخ غلبه میکرد، شاید در تمام این سالها مرتب در لیگ برتر تیم میگرفت و بیدردسر کار مربیگریاش را انجام میداد.
* افشین پیروانی: او در حال حاضر سرپرست یا به تعبیر امروزیتر مدیر تیم پرسپولیس است. با این حال پیروانی با توجه به سابقه طولانی دوران بازیاش میتوانست یک گزینه ایدهال برای مربیگری باشد. اشتباه افشین هم این بود که خیلی زودتر از آنچه باید، نفر اول نیمکت پرسپولیس شد. پیروانی در لیگ هشتم دستیار افشین قطبی بود و بعد از خروج غیرمنتظره این مربی از ایران، شخصا هدایت سرخپوشان را پذیرفت. او در ۱۲ بازی، هفت پیروزی، سه مساوی و دو شکست را تجربه کرد و اواخر فصل جای خودش را به نلو وینگادا داد. بعد از ورود مربی پرتغالی، پیروانی دستیار او شد، اما وینگادا بعد از یک ماه بنا به دلایلی او را از کادرفنی کنار گذاشت. در مجموع تعجیل پیروانی برای قبول کردن هدایت تیمی که فصل گذشته قهرمان ایران شده بود، عملا شانس مربیگری او را برای همیشه سوزاند. افشین بعد از آن تجربه دیگر هرگز سمت مربیگری نرفت و کار اجرایی را ترجیح داد. او در دورهای سرپرست تیم ملی بود و حالا هم همین نقش را در پرسپولیس ایفا میکند. خودش میگوید علاقهای به مربیگری ندارد، اما شاید اگر کارش را جای درستتری شروع کرده بود، امروز در نقطه متفاوتی میایستاد.