پرسپولیس و نا بهنگامترین تغییر فلسفه تاریخ
سرگیجه به رنگ قرمز
آنچه کالدرون میدانست
ابتدای فصل قدری زمان برد تا پرسپولیس با ایدههای کادرفنی جدیدش تطبیق پیدا کند. گابریل کالدرون تازه به ایران آمده و تیمی را تحویل گرفته بود که نقش چندانی در بسته شدن آن نداشت. او چند هفته اول را صرف ارزیابی قوا و تعیین ترکیب و فلسفه بازیاش کرد. در نهایت هم موفق شد تقریبا در همه زمینهها تیم را به ثبات برساند. دستورالعمل پرسپولیس کالدرون روشن بود. در تیم او به طور کلی بازیکنانی که بهتر بودند (فارغ از مساله اسم و رسم) به میدان میرفتند. درون دروازه گلر آمادهتر مورد استفاده قرار میگرفت، در قلب خط دفاعی سیستم چرخشی حاکم بود، برای دفاع راست جز مهدی شیری گزینه دیگری وجود نداشت، اما در دفاع چپ به مرور زمان محمد انصاری با وجود همه نقایصاش به محمد نادری ترجیح داده شد. در پست هافبک دفاعی محسن ربیعخواه به کمال کامیابینیای ناآماده رجحان داده میشد، ترکیب سه نفره پشت مهاجمان هم با حضور بشار رسن، مهدی ترابی و احمد نوراللهی تثبیت شد و نهایتا زوج خط حمله هم بین علیپور و وحید امیری به وجود آمد که عملکردشان هفته به هفته بهبود مییافت. این از ترکیب، اما فلسفه بازی پرسپولیس بیشتر شامل استفاده از فضاها و سرعت انتقال بالا از دفاع به حمله بود؛ طوری که ضد حملههای برقآسا و چند نفره، به امضای پرسپولیس کالدرون تبدیل شد. پیشنیاز ارائه این سبک، استحکام در ساختار دفاعی و کم گل خوردن بود؛ آنچه باعث شد پرسپولیس در ۱۹ بازی لیگی و حذفی تحت هدایت گابریل کالدرون تنها ۷ گل دریافت کند. در این تیم به علاوه نفراتی مثل مهدی ترابی و بشار رسن به کمک پست بازی و شرح وظایفشان به بهترین سطح فنی ممکن رسیدند.
آنچه یحیی نمیداند
چیزی که در بند بالا خواندید، یک پکیج روشن و شفاف از شیوه کار مربی آرژانتینی سابق سرخها بود که او را نخواستند و رفت. حالا اما سوال این است که آیا یحیی گلمحمدی میداند از تیمش چه میخواهد؟ او در بدو ورود به پرسپولیس به بازی با دو مهاجم اصرار کرد، در نتیجه وحید امیری یک خط عقب آمد و بشار رسن از ترکیب خارج شد. بعد که بشار ستاره دربی شد، گلمحمدی دیگر نتوانست از او چشم بپوشد و برای جا کردن رسن در ترکیب، به بازی با یک مهاجم نوک برگشت. الان هم پلن او برای مسابقات بعدی روشن نیست. در تیم یحیی و در اثر همین اعوجاجات فنی، پست مهدی ترابی هم تغییر کرده و کارآیی او به شکل چشمگیری کاهش پیدا کرده است. به علاوه پرسپولیس جدید در ساختار دفاعی سهلگیرتر و آسیبپذیرتر شده است؛ طوری که در دو بازی اخیر ۴ بار دروازه علیرضا بیرانوند باز شده و به این ترتیب امکان استفاده از ضدحملههای تند از بین رفته است. این تیم دوست دارد با مالکیت بالا بازی کند، اما درست برعکس پرسپولیس کالدرون که کاملا به هدفش واقف بود، نمیداند با این همه مالکیت چه باید بکند و نمیتواند به اندازه کافی موقعیت گل بسازد. صد البته که هنوز اول راه هستیم و زمان لازم است تا یحیی بر تیمش مسلط شود. شاید او هم چند هفته بعد فلسفهاش را در پرسپولیس جا انداخت.
ضعفهای کلیدی
پرسپولیس اگرچه تیم پرمهرهای دارد، اما در همین لیست پر و پیمان هم مخصوصا در برخی پستها شاهد ضعف نفر هستیم. شاید مشهورترین مثال در این مورد، پست دفاع راست باشد؛ جایی که مهدی شیری در حال حاضر تنها گزینه کادرفنی است. در این منطقه البته حسین ماهینی هم موجود بود که بعد از مصدومیت و مدتها نیمکتنشینی، بین دو نیمفصل جدا شد و رفت. سیامک نعمتی دیگر گزینه پرسپولیس برای حضور در منطقه راست خط دفاعی است که او هم در این پست «متخصص» نیست و تازه خودش هم خیلی علاقهای به بازی در آنجا ندارد. پست دفاع چپ هم شرایط مشابهی دارد. در این پست البته پرسپولیس دو بازیکن نامدار با سابقه حضور در تیم ملی دارد، اما محمد انصاری بیشتر در کارهای دفاعی تخصص دارد و محمد نادری از ویژگیهای تهاجمی بهتری سود میبرد. قوت هر کدام از این دو نفر، ضعف نفر دیگر است و همین مساله انتخاب را سخت کرده! پست هافبک دفاعی هم حالا به جمع دغدغههای کادرفنی اضافه شده است. محسن ربیعخواه در این منطقه یک بازیکن معمولی است و انتظار میرفت بعد از رفع مصدومیت کمال کامیابینیا این بازیکن کار را به طور کامل از آن خود کند، اما کمال در بازگشت به میادین از فرم ایدهآل به دور بوده و همین مساله به یک مشغولیت ذهنی جدید برای گلمحمدی تبدیل شده است.
چالش با ستارهها
شاید این پرسپولیس پرستاره از دور دل ببرد، اما از نزدیک کنترل چنین تیمی دشوار خواهد بود. گابریل کالدرون بدون کمترین اعتنا به اسم و آوازه بازیکنان، آنها را روی نیمکت یا سکو تبعید میکرد. یحیی هم به تدریج ناچار خواهد شد چنین کاری انجام بدهد، اما سوال اینجاست که آیا دایره نظمگرایی گلمحمدی شامل یکی مثل بیرانوند هم خواهد شد؟ گلر سرشناس سرخها اواخر دوره کالدرون از ترکیب بیرون بود و حتی اجازه تمرین هم نمییافت، اما با حضور گلمحمدی به ارنج برگشته و فعلا عملکرد استانداردی نداشته است. بعد از اینکه کالدرون آن رفتار را با بیرانوند کرد، مدیریت باشگاه پرسپولیس به نوعی جانب گلر یاغی تیمش را گرفت، آیا با این شرایط امکان نیمکتنشینی بیرو وجود خواهد داشت و یحیی چنین ریسکی انجام میدهد؟