وقتی حرمت «هوادار» رعایت نمیشود
بچه سرراهی
مردم را سرگردان کردید
بیایید یک قدم از اتفاقات دیروز تهران فاصله بگیریم و به داستان از زاویهای عمیقتر نگاه کنیم. پرسش کلیدی اینجاست که اصل فلسفه ورزش کردن برای چیست؟ آیا جز این است که فارغ از همه برد و باختها، ورزش قرار است کلید سلامتی جامعه باشد؛ در این شرایط چطور سازمان لیگ به خودش اجازه میداد در هوای به شدت آلوده پایتخت، هم بازیکنان را وادار به برگزاری فعالیت سنگین بدنی کند و هم تماشاگران را به صحنه بکشاند؟ آیا جز این است که پرسپولیسیها در روزهای پایانی هفته گذشته با ماسک تمرین کردند؟ مساله اینجاست که ما گاهی از «فلسفه» کارهایی که میکنیم غافلیم؛ یعنی آنقدر در ظواهر و فرعیات روزمره غرق میشویم که جوهر و اصل کار را از یاد میبریم. وقتی نهادهای مسوول در تهران در اتفاقی نادر حتی دانشگاهها را هم تعطیل میکنند و به همه اقشار توصیه میکنند فقط برای کارهای ضروری از خانه خارج شوند، چرا سازمان لیگ اصرار به برگزاری بازیها داشت و صرفا به خاطر فشار از بالا کوتاه آمد؟ اصلا الان تکلیف آن آدمهایی که از تبریز برای تماشای بازی تراکتور یا از قائمشهر برای دیدن بازی نساجی به تهران آمدند چیست؟ تکلیف خود پایتختنشینانی که برای دیدن این دو بازی برنامهریزی کردند و حتی بلیت خریدند چه میشود؟ به چه دلیل همان روز جمعه گفته نشد بازیها لغو است؟ این چه لجبازی زشتی بود؟ چرا برای جان آدمها احترام قائل نیستیم؟
سرگیجه مربی
عین همین اتفاق در مورد مسابقات هفته قبل لیگ برتر هم رخ داد. دیدارهای هفته یازدهم با ناآرامی شهرهای مختلف مقارن شده بود و به همین دلیل هم بسیاری از مسابقات تعطیل شد. در مورد دیدار پرسپولیس و نفت مسجد سلیمان اما داستان «شلکن، سفتکن» پیش آمد؛ اول گفتند برگزار میشود، بعد گفتند لغو شده و پس از آن دوباره تایید مسوولان برای برگزاری بازی را گرفتند. از قول گابریل کالدرون نقل میکنند که پیش از آن بازی گفته بود سرگیجه گرفته و در عمرش چنین چیزی ندیده بود. نهایتا همین داستان باعث شد این بازی در روز جمعه فقط کمتر از هفت هزار تماشاچی را به استادیوم بکشاند. جالب است بدانید در مورد این مسابقه خاص، سایت فروش بلیت تا صبح روز بازی بسته بود و کسی نمیتوانست بلیت اینترنتی بخرد. بدون بلیت هم که تماشاگری را به ورزشگاه راه نمیدهند. طبیعتا در این شرایط فلسفه برگزاری مسابقات زیر سوال میرود. فوتبال برای مردم است و وقتی ما به دلایل مختلف نمیتوانیم زمینه حضور حداکثری تماشاگران را در ورزشگاه فراهم کنیم، طبیعی است که کارمان را درست انجام ندادهایم.
این همه عجله برای چیست؟
نکته کلیدی اینجاست که سازمان لیگ مثل همیشه برای به پایان رساندن مسابقات عجله دارد. این همه شتاب در حالی است که فوتبال باشگاهی ایران با یک لیگ ۱۶ تیمی و مسابقات تکبازی در جام حذفی، کنداکتور بسیار خلوتی دارد، اما تعدد مناسبات تقویمی و عدم امکان برگزاری مسابقات در برخی ایام از یکسو و بیتدبیری و وقوع مشکلات پیشبینینشده از سوی دیگر باعث میشود همین تقویم خلوت هم در مرحله اجرا با مشکلات زیادی روبهرو شود. بهعنوان مثال لیگ امسال در حالی با حدود ۱۰۰ روز تاخیر نسبت به تاریخ اعلامشده آغاز شد که آخرش هم هیچکس نفهمید این وقفه به چه دلیل بود و چه ثمری داشت. گفته شده بود قرار است این تاخیر باعث بهبود زیرساختها و رفع حفرههای امنیتی شود، اما نشد. همان وقفه طولانی اما باعث شده فدراسیون هیچ جایی برای به تعویق انداختن مسابقات نداشته باشد و تحت هر شرایطی تن به برگزاری بازیها بدهد.