نگاهی به سه شرط برگزاری لیگ نوزدهم
آسان، اما خیلی سخت!
اینکه گفته میشود «ضرورتی» برای برگزاری لیگ وجود ندارد در نوع خودش جالب است. بله، اصلا چه ضرورتی؟ میشود امسال لیگ نداشت. میشود سال بعد هم لیگ را تعطیل کرد و تیمملی را هم همینطور. این همه خرج برای چیست؟ مگر کویت که چند سال فوتبالش تعلیق بود چه ضرری کرد؟ هیچ! اگر واقعا نگاه ما به مسابقات باشگاهی کشور در آستانه دهه سوم حرفهای شدن فوتبال ایران همینقدر سطحی است که ضرورت برگزاری لیگ را نمیدانیم (درست مثل سوپرجام که لابد ضرورت آن را هم نمیدانیم و به همین دلیل از ۱۸ دوره ممکن فقط چهار بار برگزارش کردهایم!) که دیگر بحثی وجود ندارد و لازم نیست خودمان را بیش از این خسته کنیم، اما اگر ادعای آقای تاج آمیخته به اغراق است و او قصد تحریک باشگاهها برای تکمیل فرآیند بهسازی ورزشگاهها را دارد، بهتر است سراغ سه شرط اصلی ایشان برویم و ببینیم چقدر نزدیک به اجرای این شروط هستیم.
شرط اول
رئیس فدراسیون فوتبال میگوید: «شرط اول این است که ورزشگاهها باید حتما به بلیت الکترونیک مجهز شوند و هر کسی در خانهاش نشسته بتواند به راحتی بلیت تهیه کند. برای ورزشگاهها مجهز شدن به این شرایط کار سختی نیست. برخی میگویند ما مکانیزمهای لازم را نداریم، اما این طور نیست. الان بسیاری از مکانها بهصورت الکترونیک بلیت میفروشند. در هواپیما هر کسی بلیت میخرد روی صندلیای که خریده مینشیند.» حرف آقای تاج بهطور کلی درست است و زشت است که امروز ورزشگاه لیگ برتری ایران نتواند بلیت الکترونیکی بفروشد. به قول ایشان موضوع آنقدرها هم سخت نیست و سازوکار فروش بلیت الکترونیکی را میتوان به سادگی فراهم کرد؛ اما سوال اینجاست که با توجه به کموکاستیهای موجود، این سیستم چقدر میتواند به درد ما بخورد؟ اصل فلسفه خرید اینترنتی بلیت این است که یک نفر از چند روز قبل صندلیاش را رزرو کند و بعد در فاصله کمتر از نیمساعت تا شروع بازی به راحتی وارد استادیوم شود؛ اما آیا انصافا چنین شرایطی در ایران وجود دارد؟ دربیها و دیگر مسابقات شلوغی که این سالها در ایران برگزار شده، چقدر واجد این ویژگی بوده است؟ میتوانیم با سند و مدرک به آقای تاج نشان بدهیم که در این سالها، چطور از ساعتها قبل از هر دربی جمعیت بدون بلیت جایگاههای طبقه اول ورزشگاه آزادی را پر کردهاند، حتی روی راهروها و پلکان نشستهاند و مردم صاحب بلیت پشت در ماندهاند. خوب است که ورزشگاهها به بلیتفروشی الکترونیک مجهز شوند، اما تا زمانی که تدابیر امنیتی و انضباطی لازم و دقیق برای پذیرایی از افراد صرفا براساس بلیتهای خریداری شده وجود نداشته باشد، اصل بلیتفروشی اینترنتی زیر سوال است.
شرط دوم
شرط دوم چندان بیارتباط با اولی نیست. تاج میگوید: «صندلیها باید شمارهگذاری شده باشد. کسی که در خانهاش بلیت میخرد باید صندلیاش شماره داشته باشد. این شرط آسانی است. باشگاهی که ورزشگاهش این شرایط را دارد، حتما به سازمان لیگ اعلام کند تا لیگ را آغاز کنیم. برخی باشگاهها زحمت کشیده و ورزشگاه خود را آماده کردهاند. هر باشگاهی نتواند ورزشگاهش را آماده کند، باید در استانهای همجوار و بدون تماشاگر بازی کند. شاید سوال بپرسند که چرا بازی بدون تماشاگر در ورزشگاه خودشان برگزار نشود که توضیح میدهم. دستگاههایی که مسوول نظم و امنیت هستند، میگویند تیمی که در استان خودش بازی کند، مردم برای تیم خودشان در ورزشگاه جمع میشوند، بنابراین بهتر است در استان دیگری بدون تماشاگر باشد.» البته که شمارهدار کردن صندلی ورزشگاهها آسان است، اما فروش بلیت براساس این شمارهها کار راحتی نیست. از آقای تاج میپرسیم در این سالها حتی یک بار هم در ورزشگاه آزادی شاهد فروش بلیت با شماره صندلی و بعد استقرار بیدردسر تماشاگران روی همان صندلیها بودهایم؟ با اطمینان خدمتشان عرض میکنیم که جز در قسمت VIP هرگز چنین اتفاقی رخ نداده؛ حالا شما فرض کنید قرار باشد در مورد ورزشگاه سیرجان که سکوهایش همین چند روز پیش فرو ریخت بحث کنیم. یک کلمه بگویید امسال لیگ نداریم و خلاص!
شرط سوم
بین همه شروط، این از بقیه آسانتر است. رئیس فدراسیون میگوید: «مساله دیگری که باید در ورزشگاهها رعایت شود نصب دوربین است. تماشاگران برای فوتبال امتیاز بهشمار میروند و مفید هستند اما اگر یکی دو تماشاگرنما بین جمعیت باشد، باید دوربینها باشند تا فیلم گرفته شود و این افراد مشخص شوند.» و باز ما سوال داریم؛ ورزشگاه آزادی در این سالها به تعداد مکفی و شاید حتی بیش از اندازه دوربین مداربسته داشته؛ این موضوع چقدر جلوی جرایم را گرفته؟ چند تماشاگر خاطی را به دام انداخته؟ کدام تماشاچیها با استناد به فیلم همین دوربینها مجازات شدهاند؛ به زندان رفتهاند یا حضورشان روی سکوها محدود شده؟ در ورزشگاه اصفهان خودروی خبرنگاران بینوا را به آتش کشیدند، درحالیکه مدیرعامل سپاهان حتی نمیپذیرد هواداران این تیم عامل موضوع بودهاند. اگر اینطور باشد و دیوار حاشا به همین بلندی باقی بماند، پس دوربین قرار است به چه کار بیاید؟ کمی سختگیری در اجرای قانون میتواند به مراتب موثرتر از این باشد. اینطور نیست؟
ارسال نظر