دو پرسش اساسی در نگاهی متفاوت به فهرست تیمملی
اجازه سوال هست؟
یک- بهطور کلی یکی از اساسیترین مشکلات فضای نقد در ایران، افتادن در دام دوگانهسازیهای افراطی و بیپایان است. این آفت بیشوکم در همه حوزهها هم وجود دارد. این یعنی اگر جایی مثلا از اصلاحطلبان انتقاد کنی، فورا عدهای پیدا خواهند شد که اشتباهات اصولگرایان را یادآوری کنند و با ربودن فرصت تمرکز بر مشکل و کمک برای رفع آن، کلکلهای احساسی و بیفایده بسازند. در فوتبال هم همین بساط را داریم. اینجا وقتی از رفتارهای نامتعارف مهدی قائدی بعد از آن حادثه مرگبار تصادف انتقاد میکنی و از او میخواهی در قبال مرگ دوست جوانش حداقل کمی مسوولیتپذیرتر باشد، فورا عدهای پیدا میشوند که با «رنگی» کردن بحث، آن را به ابتذال بکشانند و مثلا وقایع رخ داده در زندگی شخصی ناصر محمدخانی را بهعنوان سند برائت قائدی یادآوری کنند!
اینجا انگار هر اشتباهی با استناد به اشتباه مشابه از طرف جناح مقابل توجیه میشود و در این شرایط عجیب نیست که با این حجم وحشتناک از خطاهای مکرر مواجه هستیم. یکی دیگر از این دوگانههای مخرب که به تازگی ایجاد شده و هر بحثی را به انحراف میکشاند، دو قطبی برانکو- کیروش است. کافی است کوچکترین انتقادی از اتفاقات این روزهای تیمملی انجام شود تا فورا عدهای هجوم بیاورند و با یادآوری کاستیهای برانکو در پرسپولیس یا حتی تیمملی، به دفاع از مربی پرتغالی بپردازند. روزی دستیار کیروش شرایط تیم امید را با «سیرک» مقایسه کرد و به جای نقد این رویکرد، هواخواهان کارلوس به سرعت منتقدان را به نقل قولی مشابه از برانکو ارجاع دادند؛ بیاعتنا به اینکه هر دوی آنها اشتباه کردهاند و خطا را نباید با خطا توجیه کرد.
دو- این مقدمه طولانی لازم بود تا چند سوال در مورد لیست تیمملی برای جامملتهای آسیا مطرح شود، بیآنکه سوالکننده را به عناد و دشمنی متهم کنند و انگ تلاش برای دفاع از برانکو یا هر مربی دیگری را به او بزنند. پرسش اول این است که داعیه جوانگرایی تیمملی که براساس آن ستارهای مثل جلال حسینی برای همیشه کنار گذاشته شد، چقدر در فهرست فعلی متبلور است؟ بررسیهای کمی نشان میدهد این تیم نسبت به تیمی که چهار سال پیش در جامملتهای ۲۰۱۵ به میدان رفت دقیقا دو سال پیرتر است. از نظر کیفی هم کیروش در دوره قبلی پدیدههایی مثل مرتضی پورعلیگنجی، وحید امیری، وریا غفوری، سردار آزمون و حتی به نوعی علیرضا جهانبخش را رو کرد که ساختار تیمملی را تغییر دادند، اما پدیدههای ناشناخته امسال لیست تیمملی چه کسانی هستند؟
غیر از امیر عابدزاده و پیام نیازمند که بعید است به آنها بازی برسد، سورپرایز این لیست چیست؟ ما چرا در هشتمین سال فعالیت کیروش روی نیمکت تیمملی از نظر کمی و کیفی عقبگرد داشتهایم؟ سوال مهمتر این است که سوت پایان جامملتها احتمالا به منزله خاتمه کار نفراتی مثل پژمان منتظری، مسعود شجاعی و اشکان دژاگه در فوتبال ملی ایران خواهد بود و حتی ادامه کار موثر نفراتی مثل امید ابراهیمی، وحید امیری و احسان حاجصفی هم با توجه به سن بالایی که دارند، در هالهای از ابهام قرار خواهد داشت. خب آیا میتوان پرسید به فرض ترک تیمملی توسط کیروش بعد از پایان جامملتهای آسیا، میراث او از حیث نیروی انسانی برای فوتبال ما چه خواهد بود؟ حالا از خرده سوالهایی مثل دعوت و خط خوردن امثال فرشاد احمدزاده بدون حتی یک جلسه تمرین بگذریم، اما این دو سوال اساسی حتما نیاز به پاسخ و تحلیل دارند.
سه- آنچه مسلم است اینکه کیروش سعی کرده با تهیه کمریسکترین لیست ممکن، همه توانش را برای قهرمانی آسیا در این دوره به کار بگیرد و در واقع این هدف را به تلاش برای تغییر نسل دوباره فوتبال ایران (آنچه معمولا برای کره، ژاپن و... در جامملتها اولویت دارد) ترجیح داده است. بنابراین نباید حرفهای اخیر او در مورد رویای رسیدن به نیمهنهایی را زیاد جدی گرفت. خود کیروش هم میداند جامعه فوتبال به چیزی جز قهرمانی آسیا راضی نیست و تلاش او برای دستیابی به این مهم، از لیست اعلامیاش مشخص میشود. در این شرایط فقط باید امیدوار بود کارلوس به هدفش برسد و تیمملی قهرمان آسیا شود، چون حالا که عملا جوانگرایی هم صورت نگرفته، بدون کسب عنوان قهرمانی یا حداقل رسیدن به فینال، جامملتها برای ما تبدیل به تورنمنتی سراسر خسران خواهد شد.
ارسال نظر