کارلوس کیروش؛ متهمی که دادستان شد
اگرچه نتایج مسابقات دوستانه اهمیت چندانی ندارد اما اگر یک مربی دیگر برابر تیمی همچون فلسطین متوقف شده بود، قطعا رسانهها و منتقدان طرف را بیخ دیوار میگذاشتند و به رگبار میبستند. قصه کیروش اما فرق دارد. او اگر توگو و سیرالئون را هم ببرد، پز آمار بالای بردهایش را میدهد و به افتخار صد و اندی پیروزیاش در مسابقات ملی تیشرت یادبود تهیه میکند، اگر هم مقابل همین تیمها برنده نباشد، از این در وارد میشود که: «دیدید من راست میگفتم و دیگر هیچ حریف آسانی در فوتبال وجود ندارد؟ دیدید آن همه فریاد کشیدن من برای کسب حمایت بیشتر بیهوده نبود؟ دیدید من کجا را میبینیم؟ بفرمایید، حتی فلسطین را هم نمیتوانیم ببریم. حالا به من ایمان آوردید؟» بهاحتمال فراوان این قصه در جام ملتهای آسیا هم تکرار خواهد شد. اگر نتایج تیم کیروش خوب باشد که تکلیف روشن است و او ناجی و سوپرمن این فوتبال ورشکسته لقب خواهد گرفت اما اگر نتایج لازم کسب نشود باز این خود کارلوس است که عالم و آدم را به کارشکنی علیه تیم ملی متهم میکند؛ مخصوصا که مربی پرتغالی مدتهاست فرار به جلو را شروع کرده.
طبعا الان وقت انتقاد کردن نیست و چنین کاری در فاصله 2 هفته تا آغاز جام ملتها فایده چندانی هم ندارد اما دردناک است وقتی میبینی به همین سادگی جای متهم و دادستان عوض میشود. کارلوس کیروش در شوی شبانگاهی دوست صمیمیاش از لزوم همدلی سخن میگوید و منتقدانش را بهخاطر نقض این مهم زیر سؤال میبرد اما نه خودش و نه عادل فردوسیپور کوچکترین اشارهای به این واقعیت مهم نمیکنند که تحرکات زشت و خودخواهانه کادرفنی تیم ملی طی ماههای گذشته مهمترین نقش را در گلآلود شدن آب داشته است. بد است که کیروش کمر به اختلافافکنی در فوتبال ایران ببندد و بعد که قافیه به تنگ آمد، خودش به خونخواهی اتحاد از دست رفته قیام کند. چگونه میتوان از دوستیها سخن گفت، وقتی زبان تحقیرکننده او یک دم از حرکت باز نمیماند؟ بعد از همین بازی با فلسطین کیروش با لحن تمسخرآمیز گفته: «40سال است دارید قهرمان آسیا میشوید، چرا امسال نباید این عنوان را تکرار کنید.» 40هزار بار داستان این حسرت را گفتی، آیا دیگر کافی نیست؟ این همه طعن و کنایه و تحقیر و تخفیف را کجای دلمان بگذاریم واقعا؟
فوتبال ایران طی 7 سال گذشته، در حد بضاعتش هر چه امکانات داشته در اختیار کیروش قرار داده؛ از ثبات جایگاه و مرخصی نامحدود و حقوق ساعتی 5میلیون تومانی تا تغییر قانون خدمت سربازی ورزشکاران و تعطیلی 55روزه لیگ بهخاطر تیم ملی و البته پاداش نقدی پیروزیهای حماسی برابر بولیوی و ترینیداد و توباگو! دیگر چه باید بکنیم که حداقل سرمربی خودمان، گرانترین مربی حاضر در جام ملتهای آسیا اینقدر تحقیرمان نکند و نمک بر زخم نپاشد؟ چطور میشود از همدلی و صمیمیت صحبت کرد، وقتی یک طرف ماجرا شمشیرش را پر شالش بسته و دهانش را جز برای طعنه و ناله و شکوه باز نمیکند؟ آفتاب این همکاری غروب کرد و حسرت اینکه فدراسیون 5ستاره فوتبال یکبار یک تذکر خشک و خالی به کارمند پرتغالیاش بدهد بر دلمان ماند. کاش این دم آخری را با هم میساختیم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر