اولین اعلام حضور «چاقو» در ورزشگاههای لیگ برتر
سکوهای خشم، در جستوجوی قربانی
در این مدت خیلیها مثل جلال حسینی و مهدی رحمتی -کاپیتانهای پرسپولیس و استقلال- به این کمپین پیوستند و بهدنبال فرهنگسازی برای آرام کردن فضای ورزشگاهها رفتند، اما حوادث هفته چهارم حداقل در تهران نشان میدهد این قبیل شور و شعارها بهجایی نمیرسد و بنا نیست به همین راحتی شاهد جمع شدن بساط خشونت و لمپنیزم در استادیومها باشیم. بعد از مسابقه پرسپولیس و نفت مسجدسلیمان که در ورزشگاه آزادی به تساوی بدون گل انجامید، تصاویری از جایگاه هواداران تیم میهمان منتشر شد که نشان میداد حداقل یکی از تماشاگران خاطی درحال استفاده از «سلاح سرد» است. پیش از این گاهی در فضای تمرینات تیمهای بزرگ، شاهد بهکار رفتن چاقو حداقل برای تهدید و ارعاب بودیم، اما راهیابی این وسیله به ورزشگاه در جریان مسابقات رسمی اتفاقی کاملا جدید و دیده نشده است.
کسی نمیداند با وجود تعبیه شدن گیتهای متعدد بازرسی بدنی در ورزشگاه آزادی، چطور این فرد توانسته با خودش چاقو روی سکو بیاورد، اما بدون شک این بدعتی خطرناک در فوتبال ایران محسوب میشود. تجربه نشان میدهد برخی از اتفاقات بدی که در فوتبال ما رخ میدهد، تبدیل به رویه میشود و جنبه ماندگار پیدا میکند؛ طوریکه به سختی میتوان انتظار حذفش را داشت. اینجا سنگ آمد و ماند، ترقه آمد و ماند، فحش رکیک آمد و ماند، لیزر آمد و ماند و حالا بیم آن میرود که چاقو هم بیاید و برای دوره طولانی باقی بماند. این مدت خیلی از منتقدان هشدار دادهاند که فوتبال ایران بوی «خون» میدهد و شاید برای تلنگر به مسوولان، حتما لازم است روی سکوها کشته بدهیم، اما انگار هنوز کسی این موضوع را جدی نگرفته است.
تاریخچه چاقو و غفلت تاریخی
نکته اینجاست که وقتی برخی بوقچیها و تماشاگران خاطی در تمرینات تیمهای پرهوادار از سلاح سرد استفاده کردند، شاهد هیچ نوع برخوردی از سوی باشگاهها و فدراسیون فوتبال با این موضوع نبودیم. همین هفته گذشته در جریان مناقشه برخی بازیکنان پرسپولیس با بوقچیها که به تشنج و دودستگی روی سکوها منجر شد، در دست برخی تماشاگران چاقو دیده شد و رسانهها هم خبرش را کار کردند. دو، سه سال پیش هم در تمرینات استقلال دقیقا همین اتفاق رخ داد و تصاویر بوقچی چاقو به دست بازتاب وسیعی یافت. حتی از شهرستانها هم به دفعات چنین خبری مخابره شده است. در مورد یک تیم محبوب و ریشهدار که مدام بین لیگ برتر و دسته اول در آمد و شد است، روایتهای زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر بوقچیهای این تیم از بازیکنی خوششان نیاید یا صلاح ندانند او در تیمشان باشد(!) با سلاح سرد اقدام به تهدید طرف میکنند؛ طوریکه خودش بگذارد و برود. خب سوال اینجا است که با این مصادیق چه برخوردی صورت گرفته که حالا انتظار داشته باشیم با ناهنجاری مشابه روی سکوها مقابله شود؟
بفرمایید؛ این هم شناسایی
وقتی در مورد ریشههای بزهکاری در فوتبال ایران حرف میزنیم، یکی از فصول مشترک همه دیدگاهها این است که چون در ایران صندلیها شمارهدار نیست و شناسایی تماشاگران متخلف به سختی صورت میگیرد، نمیتوان با آنها برخورد کرد. حتی همین دیروز مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال از ملزم شدن باشگاهها به فروش بلیت الکترونیکی و تعیین دقیق شماره صندلی هر هوادار خبر داده. قطعا این اتفاقات باید رخ بدهد، هرچند مثلا معلوم نیست چرا در سالهای گذشته که یک پیمانکار حداقل در ورزشگاه آزادی این کار را انجام داد، دوستان پروژه را دنبال نکردند و با کندن کل تجهیزات مربوط به بلیتفروشی الکترونیک، ناگهان به رویه بیست سال پیش برگشتند؟ با این همه، این بحث یک بخش مهمتر دیگر هم دارد؛ اینکه بعد از شناسایی قرار است با متخلفان چه کنیم؟ اصلا به همین تصویر پخششده از بازی روز جمعه توجه کنید؛ آیا جز این است که چهره فرد استفادهکننده از چاقو به وضوح مشخص است؟
آیا غیر از این است که در تصاویر منتشر شده از اهواز و تهران در هفتههای گذشته به راحتی میشد هویت برخی از هواداران خاطی را تشخیص داد؟ خب پس چرا هیچ برخوردی با اینها نمیشود؟ بسیاری از هواداران یاغی ورزشگاههای مهم کشور حتی برای عوام هم شناختهشده هستند، اما جولان آنها در این محیط کماکان ادامه دارد. جالب است که حتی قانون مجازات عمومی هم در مورد استفاده از سلاح سرد سکوت نکرده و صراحتا در این مورد میگوید: «هرکس بهوسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر یا قدرتنمایی کند، یا آن را وسیله مزاحمت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود در صورتی که از مصادیق محارب نباشد به حبس از شش ماه تا ۲ سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد و چنانچه محارب شناخته شود محکوم به حد خواهد شد.» حالا باید دید مجموعه مدیریتی فوتبال ایران در قبال جرمی که فقط مجازات عمومیاش بین شش ماه تا دو سال حبس است، چه تصمیمی اتخاذ خواهد کرد؟
راهکارهای فانتزی
با کمال احترام به مجموعه فرهنگی فدراسیون فوتبال، آنچه این روزها تحت عنوان راهکار برای مقابله با بدرفتاریهای روی سکو ارائه میشود، بیشتر مشتمل بر تعدادی راهحل فانتزی، غیرقابل اجرا و کمفایده است. مثلا اخیرا غلامحسین زمانآبادی، مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال از طرح احتمالی جدید پیرامون در نظر گرفتن سه جایگاه برای حضور پدران و فرزندانشان در ورزشگاهها خبر داد؛ اما آیا اجرای این طرح، معنایی غیر از یک گام عقبنشینی و افزودن تفکیک سنی به تبعیض جنسیتی دارد؟ در حال حاضر با توجه به اینکه کودکان خردسال بسیار زیادی به ورزشگاه آورده میشوند، متاسفانه این مساله مانع از بدرفتاری و ناهنجاریهای موجود نشده؛ بهطوری که هم مصرف مواد مخدر در تیراژ وسیع ادامه دارد و هم استفاده از الفاظ رکیک رایج است. شاید الان دوستان به این نتیجه رسیده باشند که با جدا کردن بچهها و پدرانشان، آنها را از این معضلات در امان نگه دارند، اما سوال این است که با چنین فضایی، ما چطور میخواهیم بانوان را به ورزشگاه برگردانیم؟ وقتی به این نتیجه رسیدهایم که حتی بچهها هم در امان نیستند، زنان چه کمکی به تعدیل خشونتهای کلامی و رفتاری تماشاگران خواهند کرد؟ طرح دیگر همین دوستان برپایی تورهای یک روزه تماشای فوتبال برای خانوادهها در پارکها و بوستانها است؛ ایدهای که اگر اجرا شود خیلی هم خوب است، اما آیا کسی میداند سودش برای بهبود شرایط سکوها در استادیومها چیست؟
ارسال نظر