نگرانی تلخ در لحظههای شیرین
کیروش، برانکو و کابوس روزهای خداحافظی
دنیای اقتصاد- رسول بهروش: فوتبال ایران روزهای شیرینی را پشتسر میگذارد. صعود حماسی و جانانه پرسپولیس به نیمهنهایی لیگ قهرمانان و امید به پیشروی بیشتر سرخپوشان در کنار صعود مقتدرانه تیمملی کشورمان به مرحله نهایی جامجهانی ۲۰۱۸روسیه، کام میلیونها ایرانی را شیرین کرده است. فارغ از نتایج خوبی که بهدست آمده، استاندارد بسیار بالای نمایشهای پرسپولیس و تیمملی هم باعث شعف است. تیم ایران چیزی حدود سه سال است که در آسیا به هیچ تیمی نباخته و مدتها است جایگاهش را روی رتبه اول رنکینگ فیفا در قاره کهن تثبیت کرده، پرسپولیس هم با کیفیتی بالا و نمایشهایی هجومی و جسورانه حسابی از هواداران دلربایی میکند.
دنیای اقتصاد- رسول بهروش: فوتبال ایران روزهای شیرینی را پشتسر میگذارد. صعود حماسی و جانانه پرسپولیس به نیمهنهایی لیگ قهرمانان و امید به پیشروی بیشتر سرخپوشان در کنار صعود مقتدرانه تیمملی کشورمان به مرحله نهایی جامجهانی ۲۰۱۸روسیه، کام میلیونها ایرانی را شیرین کرده است. فارغ از نتایج خوبی که بهدست آمده، استاندارد بسیار بالای نمایشهای پرسپولیس و تیمملی هم باعث شعف است. تیم ایران چیزی حدود سه سال است که در آسیا به هیچ تیمی نباخته و مدتها است جایگاهش را روی رتبه اول رنکینگ فیفا در قاره کهن تثبیت کرده، پرسپولیس هم با کیفیتی بالا و نمایشهایی هجومی و جسورانه حسابی از هواداران دلربایی میکند. بسیاری بر این باورند که تیم فعلی پرسپولیس یکی از گزینههای اصلی کسب عنوان «بهترین پرسپولیس همه ادوار» است. شاید در چنین روزهایی حرف زدن از نگرانی و اضطراب محلی از اعراب نداشته باشد، اما اتفاقا درست در چنین لحظاتی باید گفت حسابی نگرانیم، نگران دوران بعد از برانکو و کیروش و نگران روزهایی که از این خواب شیرین برخیزیم.
کیروش که برود...
دیر یا زود دوران همکاری کارلوس کیروش با فوتبال ایران به پایان میرسد و مرد معترض پرتغالی برای همیشه از کشور میرود. آیا ما به پلن بعدی فوتبال ایران بدون کارلوس فکر کردهایم؟ آیا میدانیم آن روز چه میخواهیم؟ کیروش که برود، تازه میفهمیم «نخ تسبیح» کنده شده، تازه میفهمیم این صدرنشینی کذایی در رنکینگ آسیایی تا چه میزان مصنوعی و نامتناسب با واقعیات فوتبال ایران بوده است. بعد از او، ما میمانیم و تیمی که تازه واقعیات ناامیدکنندهاش عریان خواهد شد؛ تیمی که بهترین بازیکنش فوروارد روبینکازان روسیه است که گاهی در همان لیگ متوسط هم چند ماه به چند ماه گل نمیزند. باز خوب است سردار آزمون بازی میکند، در همان لیگ بازیکنی مثل سعید عزتاللهی را داریم که فیکس تیمملی است، اما حسرت یک دقیقه بازی برای روستوف را میخورد. بعد از کیروش تازه میفهمیم نتیجهگیری با تیمی که نخبههایش سکونشین لیگهای متوسط یونان و سوئد و کرواسی بودهاند چقدر کار سختی است.
بدون کیروش ما تازه با برهوت تولیدات نخبه لیگ باشگاهی مواجه میشویم و لابد دوباره ناچار خواهیم شد دست نیاز به سمت پیرمردها دراز کنیم. بگذارید سایه این مرد از سر تیمملی کم شود، حتما به روزهای طلایی فوتبال ایران با هنرنمایی ستارههای سیوچند ساله باز خواهیم گشت. اگر کسی نباشد که پورعلیگنجی را یک خط عقب ببرد و از او یکی از بهترین مدافعان میانی آسیا را بسازد، اگر کسی نباشد که جوهر سعید عزتاللهی و میلاد محمدی را ببیند و آنها را به جمع سرمایههای اصلی فوتبال ایران بیفزاید و اگر کسی نباشد که احسان حاجصفی را بعد از ۷۰بازی ملی، تازه به پست هافبک دفاعی منتقل کند و پرده جدیدی از تواناییهای او را به فوتبال ایران نشان بدهد، اگر کسی نباشد که با سختگیری و خشونت ریشه بازیکنسالاری را بزند و ارزش و اعتبار را به لباس تیم اول ایران برگرداند... لابد تازه آن روز در خواهیم یافت مربی پرتغالی که بود و برای ما چه کرد. در چنین روزی حتما خیلیها متفقالقول خواهند شد که خروجی کار کیروش، ارزش آن همه غرولند و شاید هم گاهی نمایشهای دفاعی و عاری از هیجان را داشته است.
اگر برانکو برود...
داستان برانکو و پرسپولیس، حتی از این هم جادوییتر است. هنوز کسی به درستی باور نمیکند تیمی که در اثر یک دهه سوءمدیریت در حوزه کلان ورزش ایران بخش زیادی از شخصیتش را از دست داده و از اسم بزرگ آن فقط شبحی باقی مانده بود، چطور به چنین ابرقدرتی تبدیل شده است. چطور میتوان پذیرفت تیمی که هر فصل بین هفته دهم تا پانزدهم عدم قهرمانیاش در لیگ قطعی میشد و همه تمرکزش را روی جام حذفی میگذاشت، امروز به اژدهای سیریناپذیری تبدیل شده که همزمان در سه جبهه میجنگد و هیچکجا پا پس نمیکشد؟ شاید امروز که تن به رویای نمایش مردانه و جنگجویانه سرخها در ابوظبی دادهاید و دارید حظش را میبرید، بد نباشد یادتان بیاوریم که همین شش سال پیش سرمربی پرسپولیس حمید استیلی بود و مردم در اعتراض به او، با لحنی کشدار نام «علی دایی» را صدا میزدند؛ لابد یعنی از زیر صفر به صفر! برای جماعتی که کعبه آمالش حضور دوباره علی دایی روی نیمکت بوده، برانکو امروز روزگاری ساخته که همان دایی بزرگ هفتهای سه بار لب به سخن میگشاید و تحسینش میکند. روزگار بعد از برانکو؟ کاش میشد حرفش را نزنیم؛ اما بالاخره هر آمدنی، رفتنی دارد. کاش میشد هیچوقت از دوران کاشف محمد انصاری و صادق محرمی برنگردیم به روزگار ستارههای سوختهای که در ترکیب پر از سوراخ پرسپولیس مدام این کاسه به آن کاسه میشدند و هیچ کجا هم گلی به سر هیچکس نمیزدند. کاش میشد تا ابد از این خواب بلند نشویم و از عصر توبیخ بیرحمانه امثال رامین رضاییان و کمال کامیابینیا به دوران باج دادن به هر بازیکن زیر متوسطی رجعت نکنیم. هنوز یادمان نرفته شاهکارهای آن ستاره لوسی را که سر تمرینات سرخپوشان در یک قدمی آقای سرمربی فستیوال خمیازه راه انداخته بود و هیچکس جرات نداشت به او «تو» بگوید؛ اگر این پرسپولیس است، پس آن چه تیمی بود؟
کابوس، همیشه نزدیک است
بالاخره روزی کیروش و برانکو از این فوتبال میروند. کاش ما در این سالها زیر سایه همکاری شیرین با این دو مربی بزرگ آداب تیمداری را یاد گرفته باشیم و بدانیم اگر قرار است معجزهای در کار باشد، صرفا از رهگذر اعتماد به مردان کاربلد و البته حفظ ثبات ممکن خواهد شد. اگر فکر میکنید نگرانی ما برای دوران پسا کیروش و پسابرانکو بیهوده است، باید خدمتتان یادآوری کنیم که در فوتبال ما «کابوس» همیشه از آنچه فکر میکنید به شما نزدیکتر است. هنوز یادمان نرفته چطور تیمملی مملکت بعد از ایویچ و بلاژویچ که سوم جامجهانی بود دست چه کسانی افتاد و چطور پرسپولیس را از دامان مصطفی دنیزلی گرفتند. بیخیال؛ اصلا حالا که هیچ اطمینانی به آینده نداریم، حداقل بیایید از لحظه به لحظه این خواب خوش لذت ببریم. فعلا نفس عمیق بکشید و ریههایتان را از هوای تازه پر کنید؛ بعید نیست فردا دوباره «قحطی اکسیژن» بیاید!
ارسال نظر