پرسپولیس و استقلال، آزمون دشوار وزیر جدید
منافذ کسب ثروت در فوتبال دولتی
دنیای اقتصاد: طی روزهای گذشته دو خبر بسیار مهم در حوزه مدیریت باشگاههای پرسپولیس و استقلال مخابره شد که میتواند به شدت قابلتوجه هواداران دو تیم باشد و روی آینده سرخابیها اثر بگذارد. اولی مربوط به استعفای وزیر ورزش میشد که تمام حوزه ورزش را تحت تاثیر قرار میدهد، اما با توجه به اینکه همین وزارتخانه مالک دو باشگاه پرسپولیس و استقلال هم به شمار میآید، این تیمها به شکل مستقیم از هرگونه تغییر و تحول در وزارت ورزش تاثیر خواهند پذیرفت. دیگر خبر مهم اما به رای نهایی دیوان عدالت اداری مبنی بر دولتی باقی ماندن این دو باشگاه مربوط میشود.
دنیای اقتصاد: طی روزهای گذشته دو خبر بسیار مهم در حوزه مدیریت باشگاههای پرسپولیس و استقلال مخابره شد که میتواند به شدت قابلتوجه هواداران دو تیم باشد و روی آینده سرخابیها اثر بگذارد. اولی مربوط به استعفای وزیر ورزش میشد که تمام حوزه ورزش را تحت تاثیر قرار میدهد، اما با توجه به اینکه همین وزارتخانه مالک دو باشگاه پرسپولیس و استقلال هم به شمار میآید، این تیمها به شکل مستقیم از هرگونه تغییر و تحول در وزارت ورزش تاثیر خواهند پذیرفت. دیگر خبر مهم اما به رای نهایی دیوان عدالت اداری مبنی بر دولتی باقی ماندن این دو باشگاه مربوط میشود. پس از آنکه هیاتدولت مصوب کرد با توجه به «فرهنگی» بودن سرخابیها ضرورت خصوصیسازی از این دو باشگاه ساقط شود، دیوان عدالت اداری هم رای مزبور را تایید کرد. به این ترتیب فعلا و برای مدتی که اصلا هم کوتاه نخواهد بود، پرسپولیس و استقلال به حیاتشان زیرنظر دولت ادامه خواهند داد. طبعا نشستن و غر زدن در مورد اینکه بهتر بود این دو باشگاه خصوصی شوند، راه به جایی نخواهد برد. بنابراین امروز باید فکر کرد و دید وزیر جدید در شرایط فعلی با دو باشگاه بزرگ دولتی باقیمانده چه کاری میتواند انجام بدهد؟ به نظر میرسد آقای وزیر (احتمالا سلطانیفر) میتواند با تامل در اتفاقات و عزل و نصبهای گذشته، به شیوهای در اداره پرسپولیس و استقلال دست بیابد که ضرر کمتر و سود بیشتری داشته باشد.
کوچ از هزینهمحوری به درآمدزایی
بدون تردید یکی از بزرگترین مشکلات پرسپولیس و استقلال طی سالهای گذشته، نصب «مدیران هزینه» در این تیمها بوده است؛ یعنی کسانی که عمدتا بدون آشنایی به فضای فوتبال، صرفا به منابع دولتی متکی بودهاند و دغدغه چندانی برای درآمدزایی نداشتهاند. اگر قرار باشد بدون تعارف صحبت کنیم، میتوانیم از محمد رویانیان و بهرام افشارزاده بهعنوان دو تن از این قبیل مدیران در پرسپولیس و استقلال نام ببریم. سردار رویانیان از نیروی انتظامی آمده بود و با فضای فوتبال و ظرفیتهای بالقوه آن آشنایی چندانی نداشت، بنابراین اگرچه تلاشهایی هم برای جذب اسپانسر و حتی کمک به باشگاه رقیب یعنی استقلال داشت، اما در عمل نتوانست کمک اقتصادی چندانی به سرخها برساند. گفته میشود بدهیهای پرسپولیس در دوران حضور او به شکل قابلتوجهی افزایش پیدا کرد و همین حالا هم مهمترین پرونده خارجی باشگاه یعنی ماجرای شکایت مانوئل ژوزه از پرسپولیس مربوط به دوران خود رویانیان است.
در نقطه مقابل بهرام افشارزاده هم در این سالها کار دیگری غیر از بستن تیمهای گرانقیمت و غفلت از درآمدزایی انجام نداد. این موضوعی است که تلویحا از سوی خود گودرزی هم به آن اشاره شد. بنابراین روشن است که حتی در همین سیستم دولتی هم مدیر داریم تا مدیر؛ یعنی میشود کسانی را منصوب کرد که فقط جاهطلبانه به حجم بدهیها دامن بزنند یا کسانی را برای اداره این دو باشگاه در نظر گرفت که حداقل از منافذ کمشمار موجود برای درآمدزایی و حل مشکلات استفاده کنند. یکی از این مدیران گروه دوم شاید امروز در پرسپولیس بر مسند کار باشد. اگرچه به علیاکبر طاهری و اطرافیانش مثل خمارلو و ترکاشوند میتوان انتقادات زیادی را وارد دانست و از آنها مثلا بابت جذب برخی بازیکنان خارجی، عقد قرارداد با جیووا یا کیفیت همکاری با سرمایهگذاری مثل حسین هدایتی گله کرد، اما تردیدی نیست که کارنامه این کادر مدیریتی در پرسپولیس نسبتا موفقیتآمیز بوده و آنها توانستند با قطع اتکا از منابع دولتی، موازنه بین درآمد و هزینه را تا حدودی در پرسپولیس برقرار کنند؛ دستاوردی که اصلا هم کماهمیت نیست.
به ظرفیتها نگاه کن
پرسپولیس و استقلال در دوران وزارت گودرزی تقریبا رها شدند و وزیر مستعفی ورزش صرفا با استناد به اینکه کمک دولت به باشگاههای حرفهای قانونی نیست، آنها را به حال خودشان واگذار کرد. با وجود این از وزیر جدید انتظار میرود این رویه را اصلاح کند؛ نه به این معنا که مثل گذشته پول بیحساب و کتاب در اختیار این تیمها قرار بگیرد، اما وزارتخانه میتواند در احیا و استفاده از منابع درآمدی یاور سرخابیها باشد. مثلا وزیر باید از قدرت چانهزنی بالایی برای زنده کردن داستان حق پخش تلویزیونی برخوردار باشد. به علاوه در مصادیقی مثل سامانههای پیامکی و تبلیغات محیطی هم میتوان به دخالت موثر و مثمرثمر وزیر امیدوار بود. فوتبال ایران بر خلاف ظاهر غلطاندازش هزینه چندانی ندارد و شاید کل مخارج آن با قیمت چند بازیکن خارجی شاغل در لیگهای عربی منطقه برابری کند. حداقل باشگاههای پرهواداری مثل پرسپولیس، استقلال و تراکتورسازی این ارقام را حتی بدون اتکا به حق پخش تلویزیونی هم میتوانند تا حدودی جبران کنند، منوط به اینکه وزارت ورزش را در کنار خودشان ببینند، نه روبهرویشان!
ارسال نظر