فرصتهای از دسترفته صنعت انرژی
مسالهای که نمیتوان از آن چشم پوشید، لزوم توجه به الزامات و پیشنیازهای کنترل مصرف با در نظر گرفتن کمبود جدی آب، برق، گاز و سوخت است که البته به چیزی بیش از شعار و تبلیغات نیاز دارد. انجام اقدامات کارساز عملیاتی که مبنایی اقتصادی، منطقی و عقلایی برای همه مشترکان انرژی داشته باشد، تنها راهکار پیش رو برای مواجهه با بحرانی است که در حال حاضر کشور در حوزه تامین پایدار انرژی با آن مواجه است. بدون تردید اگر به دنبال یک راهکار اقتصادی برای کنترل مصرف هستیم، مانند بسیاری از کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه ناگزیریم از ابزار قیمت بهره بگیریم، چرا که در غیراین صورت صرفهجویی در قالب قیمتهای یارانهای، عملا یک اقدام بیمعنی، مقطعی و بیهدف خواهد بود که نتیجه مشخص، قابل قبول و ملموسی در پی نخواهد داشت.
اما پیش از آن با توجه به نگرش حاکم بر جامعه که آب، برق، گاز و سوخت را نوعی خدمت عمومی تلقی میکند، ناگزیریم مشکلات این حوزهها را به شکلی شفاف، صریح و صادقانه با مردم در میان بگذاریم. (برای کسانیکه باید یارانه استفاده کنند راهکار گذاشته شود برای استثنا قاعده نداشته باشیم) ابعاد بحرانی پیامدهای ناشی از عرضه حاملهای انرژی با قیمتهای یارانهای باید با رویکردی شجاعانه از سوی دولت و سایر نهادهای حاکمیتی برای مردم روشن شود، تا فضای عمومی جامعه آمادگی لازم را برای پذیرش تغییرات منطقی و اقتصادی در قیمت هر یک از حاملهای انرژی پیدا کند.
البته بدون تردید دولت، مجلس شورای اسلامی و در بیانی کلیتر، حاکمیت کشور نیز باید مطابق با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تامین پایدار انرژی به عنوان یکی از تکالیف اصلی خود متعهد مانده و آن را به سهولت در دسترس مردم قرار دهد. هر چند به نظر میرسد ما در تعیین هزینههای تولید و قیمت فروش این حاملها بهویژه برق، گرفتار مسائلی هستیم که همچنان فضای اقتصادی صنعت برق را غیرشفاف و پرابهام نگه داشته است. قطعا همه مسوولان امر به خوبی به این مساله واقفند که قیمتگذاری یارانهای علاوه بر اینکه به مصرف بیرویه منجر میشود، پایههای زنجیره تامین آن کالا را نیز به شدت متزلزل میکند.
همانطور که امروز هم در صنعت برق شاهد آن هستیم، برق یارانهای نه تنها وزارت نیرو را به یکی از بدهکارترین وزارتخانههای کشور تبدیل کرده، بلکه مجموعه تولیدکنندگان برق، تجهیزات و خدمات فنی و مهندسی که طرف معامله و قرارداد با این وزارتخانه هستند را نیز متضرر کرده است. مشکل اینجاست که در طول بیش از یک دهه اخیر، هیچ روش عقلایی و کارآمدی برای کنترل مصرف پیاده نشده و عملا همه فرصتهای موجود برای اصلاح الگوی مصرف در طول دهه 90 با کجسلیقگی و بیتوجهی از میان رفته، به طوری که در نهایت مشکلات به تدریج تبدیل به بحران ناترازی شدهاند.
افول سرمایهگذاریها در سایه اقتصاد ناکارآمد یارانهای و انباشت بدهیهای دولت به دلیل فقدان توازن اقتصادی بین هزینه تولید و درآمد حاصل از فروش، قاعدتا نمیتوانست نتیجهای به جز شرایط فعلی صنعت انرژی داشته باشد. به همین دلیل است که امروز انرژی بیارزشترین و ارزانترین کالا در کشور محسوب میشود. این در حالی است که در تمام دنیا نرخ انرژی، یکی از مهمترین مولفههای جذب سرمایه حتی در سایر بخشهای تولیدی است.
به بیان سادهتر، قیمتگذاری انواع انرژی نهتنها تداوم توسعه سرمایهگذاری در زیرساختهای برق، آب، گاز و سوخت را تضمین میکند، بلکه به عنوان یکی از شاخصهای قیمت تمامشده محصولات و همچنین پایداری تولید برای سایر حوزهها هم شناخته میشود. اما متاسفانه تا همین چند سال پیش نرخ انرژی، سهم ناچیزی در همه صنایع داشت و طی سال اخیر، تنها در بخشی از صنایع انرژیبر شاهد افزایش قیمت آن بودهایم. این نرخگذاری غیراقتصادی در صنعت برق ابعاد بسیار گستردهای دارد، به نحوی که قیمت برق ایران همچنان در زمره ارزانترینها در دنیاست. اگرچه قانونگذار در سالهای میانی دهه 80 تلاش کرد با الزام وزارت نیرو به استفاده از کنتورهای هوشمند، ابزاری را جهت اصلاح الگوی مصرف و تعرفهگذاری صحیح برق ایجاد کند، اما متاسفانه با عدماجرای نص صریح قانون، عملا همه فرصتها در سالهای طلایی صنعت برق از دست رفت.
موضوع کنتورهای هوشمند در برق یا کنترل مصرف سوخت با ابزار قیمت در کشورهایی مانند ژاپن و ترکیه پیاده شده و نتایج بسیار مطلوبی داشته است، اما ما همچنان در اتخاذ یک تصمیم شجاعانه و منطقی برای پیادهسازی این سیاستها، زمان را از دست میدهیم. نتیجه اینکه میزان مصرف برق در اوج پیک نسبت به تولید 15هزار مگاوات بالاتر میرود یا در خیابانهای شهرهای ایران، کمتر خودرویی حتی در ترافیک طولانی خاموش میشود. متاسفانه در نهایت باز هم هزینه این بدمصرفی متوجه مردم میشود، اقتصاد را متضرر میکند و به بحران انرژی در کشور بیش از پیش دامن میزند. بنابراین باید پیش از آنکه فرصتهای اندک باقیمانده از دست بروند ایران را دریابیم، از اتلاف و هدررفت انرژی جلوگیری کرده و درست مصرف کردن را به یک الگوی قابل پیادهسازی در کشور تبدیل کنیم و در نهایت برای خلق ثروت از ظرفیتهای بالقوه انرژی به درستی بهره بگیریم.