حضور ٥٠ درصدی شرکت‌های ایرانی در بخش حفاری پارس جنوبی
هفته گذشته هفتاد نماینده مجلس در نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهوری لزوم توجه بیشتر به شرکت‌های دولتی را در صنعت نفت مورد تاکید قرار داده‌اند. این نامه که به نظر می‌رسد جایگزینی برای طرح استیضاح وزیر نفت محسوب می‌شود بر این موضوع تاکید دارد که وزارت نفت از ظرفیت‌های شرکت‌های داخلی استفاده نکرده و بیشتر فعالیت‌های این صنعت را به خارجی‌ها سپرده است. در این بین شرکت ملی نفت روز چهارشنبه با بیانیه‌ای پاسخ این نامه را داده است.

در بخشی از این نامه، حوزه فعالیت شرکت ملی نفت ایران در سطح کشور در دو بخش خشکی و دریا تعریف شده است که بخش دریایی آن به‌جز نفت خزر، تحت مدیریت شرکت نفت فلات قاره ایران و شرکت نفت و گاز پارس است که شرکت حفاری شمال در بخش حفاری دریایی در فلات قاره ایران هیچ‌گونه فعالیتی ندارد و تنها فعالیت آن در پارس جنوبی و آن هم تامین و اجاره دو دکل سحر یک و سحر ٢ است.


١- شرکت نفت و گاز پارس با اعتقاد و اعتماد به توان داخلی شرکت‌های ایرانی عمیات حفاری دریایی‌خود را به شرکت‌هایی نظیر شرکت ملی حفاری ایران، پتروپارس، حفاری دانا، پتروگوهر فراساحل کیش و اویک داده است. در صورتی که پیش از این حفاری تماما با دکل‌های خارجی توسط شرکت‌هایی نظیر توتال، استات اویل و انی در حوزه پارس جنوبی انجام می‌شده است.


٢- بر‌اساس اسناد موجود در حوزه پارس‌جنوبی بعد از خروج شرکت‌های حفاری خارجی در سال‌های اولیه توسعه میدان مشترک پارس جنوبی سهم به‌کار‌گیری شرکت‌های حفاری ایرانی با دکل‌های دریایی ایرانی از اواسط دهه هشتاد تا‌کنون از رقم صفر درصد به میزان ٥٠درصد افزایش یافته است. در سال ١٣٩٢ تعداد دکل‌های حفاری در پروژه‌های پارس جنوبی به ٢٠ دستگاه می‌رسد که به مرور و پس از تکمیل حفاری چاه‌ها و راه‌اندازی فازهای ١٢، ١٥و ١٦ و ١٧ و ١٨ تعداد آنها به ١٦ دستگاه دکل کاهش یافته که ٨ دستگاه آن ایرانی و ٨ دستگاه آن خارجی هستند. جالب توجه اینکه ٤ دکل خارج شده شامل ٣ دکل خارجی بودند که کلا منطقه را ترک و دکل شهید رجایی بوده که بلافاصله بعد از پایان حفاری در پارس جنوبی، در یکی دیگر از طرح‌های شرکت ملی نفت مشغول شده است.


٣- شرکت نفت و گاز پارس در بخش کالای حفاری با حمایت و اعتماد به شرکت‌های ایرانی توفیق آن را داشته است که خود‌کفایی ٩٠ درصدی در تولید لوله‌های جداری، تجهیزات سرچاهی، بخشی از رشته‌های تکمیلی درون چاهی را به ارمغان آورد و در چاه‌‌های پارس جنوبی از آنها استفاده کند.


٤- همچنین شرکت نفت و گاز پارس با در نظر داشتن حفظ کیفیت، خدمات حفاری خود را به تدریج‌به شرکت‌های ایرانی واگذار کرده که این شرکت‌ها هم اکنون بیشترین خدمات حفاری را در پارس جنوبی انجام می‌دهند و جایگزین شرکت‌هایی همچون شلومبرژه و هالیبرتون شده‌اند.


٥- در حال حاضر در بخش حفاری با حمایت‌های انجام شده تعداد دکل‌های ایرانی فعال درحوزه پارس جنوبی ٥٠درصد است که با واگذاری عملیات حفاری فاز ١١ به شرکت مپنا و عملیات تعمیر ٣ حلقه چاه میدان گازی پارس جنوبی به شرکت ملی حفاری ایران درصد مشارکت دکل‌های ایرانی از ٥٠درصد نیزعبور خواهد کرد، ضمن آنکه به‌کار‌گیری دکل حفاری ایرانی در صدر اولویت‌های این شرکت است. در بخش نیروی انسانی، با توجه به اینکه فعالیت‌های حفاری به شرکت‌های ایرانی واگذار شده، بیش از ٨٠ درصد نیروی انسانی فعال در این حوزه ایرانی هستند.



ب- سیاست‌ها و برنامه‌های حمایتی از شرکت حفاری شمال در پارس جنوبی:


۱- چنان که گفته شد شرکت حفاری شمال هیچ فعالیتی در بخش حفاری دریایی در فلات قاره نداشته و صرفا ٢ دکل سحر یک و سحر ٢ در بخش حفاری پارس جنوبی فعالیت دارد. خرید دو دکل مذکور نیز با حمایت مالی یکی از شرکت‌های پیمانکاری شرکت نفت و گاز پارس(شرکت پترو پارس) با تقبل پرداخت ١١٠ میلیون دلار پیش پرداخت آنها، انجام شده است.


٢- دکل سحر ٢ در حال حاضر در طرح‌های دریایی فاز ١٩ مشغول فعالیت است ودکل سحر یک باتوجه به اتمام قرارداد آن با شرکت پتروپارس، هم‌اکنون باوجود دارا بودن اشکالات فنی اساسی، با حمایت کارفرما (شرکت نفت و گاز پارس) مراحل پایانی انعقاد قرارداد خود را با شرکت حفاری پترو گوهر کیش انجام می‌دهد. همچنین طبق توافق قرار است دکل سحر ١ پس از رفع اشکالات فنی اشاره شده بلافاصله در فاز ١٣ پارس جنوبی به کار خود ادامه دهد. بنابراین برخلاف گزارش ارائه شده خلع ید شرکت حفاری شمال و خروج دکل سحر یک از پروژه‌های پارس جنوبی صحت ندارد.


٣- فعالیت شرکت حفاری شمال در طرح‌های پارس جنوبی و حمایت از تداوم فعالیت این شرکت در حالی است که به لحاظ کیفیت و بهره‌وری کار، در پایین‌ترین سطح در مقایسه با شرکت‌های ایرانی و خارجی است. متوسط راندمان دکل‌های خارجی در پارس جنوبی، ٤/٧١ درصد و متوسط راندمان دکل‌های ایرانی ٨/٥٩درصد است که در این بین راندمان دکل‌های شرکت حفاری شمال پایین‌ترین است. این راندمان پایین به معنای زمان حفاری طولانی و هزینه واقعی اجاره روزانه بسیار بالاتراست.


٤- اجاره دکل‌های ایرانی در مقیاس سحر یک و سحر ٢ (متعلق به شرکت حفاری شمال) در قرارداد پتروپارس به‌طور متوسط روزانه حدود ١٤٥ هزار دلار است، در حالی که اجاره دکل‌های خارجی مشابه سحر١ و سحر٢ روزانه حدود ١٢٥ هزار دلار است. همچنین دکل‌های سوپر ریگ پلاس ٣٠٠+ با مشخصات فنی برتر ١٤٩ هزار دلار است؛ بنابراین نرخ اجاره دکل‌های خارجی حتی با راندمان بالاتر، بسیار پایین‌تر از میزان اجاره روزانه دکل‌های ایرانی مستقر در پارس جنوبی است.


٥- علاوه بر موارد فوق باید این نکته را نیز اضافه کرد که شرکت حفاری شمال در رعایت مقررات و استانداردهای بین‌المللی ایمنی و hse دچار ضعف‌های اساسی است. کشته شدن یکی از کارکنان فنی مستقر در دکل حفاری سحر دو که اخیرا به وقوع پیوسته موید این ادعا است.


از سوی دیگر، اقدام غیرحرفه‌ای ماه گذشته این شرکت در عدم صدور مجوز فرود بالگرد شرکت پتروپارس (کارفرمای طرف قرارداد حفاری پروژه) به دلایل واهی و شخصی که در تضاد با قوانین ایمنی بین‌المللی مدیریت ریسک و دکل‌های حفاری دریایی بوده است را باید به مجموع اقدامات ناهماهنگ و ناایمن این شرکت در راهبری دکل حفاری اضافه کرد. عدم نگهداری مناسب و به موقع ماشین آلات مستقر روی این دو دکل و نیز عدم برخورداری از توان حرفه‌ای در تعمیرات ادواری تجهیزات دکل و طولانی بودن زمان حفاری چاه‌های تحت قرارداد در مقایسه با شاخص متوسط استاندارد حفاری در پروژه‌های مشابه منطقه نیز از جمله مواردضعیف شرکت حفاری شمال در راهبری عملیات حفاری است.


٦- با وجود این شرکت ملی نفت و شرکت نفت و گاز پارس ترجیح داده با هدف حمایت از شرکت‌های ایرانی و بازار کار ایجاد شده توسط این شرکت‌ها به‌ویژه شرکت حفاری شمال، همکاری با این شرکت را ادامه دهد هرچند این همکاری موجب طولانی شدن مدت حفاری، افزایش هزینه‌های اقتصادی و پایین‌بودن کیفیت کار شده است.


در پایان یادآور می‌شود، سیاست اصلی شرکت ملی نفت ایران در دولت تدبیر و امید، تقویت حضور و فعالیت شرکت‌های ایرانی در صنعت نفت کشور است و در این راستا از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد حتی اگر هزینه‌هایی به اقتصاد کشور و صنعت نفت کشور تحمیل شود.


این هزینه‌ها با نگاه راهبردی و آینده‌نگرانه رفع وابستگی فنی صنعت نفت به خارج و ایجاد صنعتی پویا، کارآفرین، پربازده و امیدبخش قابل تحمل است؛ اما باید در نظر داشت که منابع خدادادی نفت، اموال عمومی کشور است که صیانت و بهره‌مندی حداکثری از آن بر عهده دولت جمهوری اسلامی ایران است، بنابراین شرکت ملی نفت و سایر شرکت‌های وابسته وزارت نفت وظیفه خود می‌دانند در هر شرایطی(تحریم و غیر‌تحریم)، بهره‌مندی از منابع خدادادی نفت و گاز را نظام‌مند و شفاف در راستای رشد و تعالی اقتصادی و رفاهی کشور مدیریت کنند و در این مسیر تحت‌تاثیر فشارهای سیاسی و غیرسیاسی قرار نگیرند.


از سوی دیگر در کنار حمایت‌های دولت و وزارت نفت، بر شرکت‌های داخلی فعال در صنعت و نفت و گاز فرض است که به‌دور از جنجال و لابی‌گری، به ارتقای سطح کمی و کیفی فعالیت‌های خود در حوزه‌های فنی، اقتصادی و مدیریتی پرداخته و مسوولیت واقعی خود در قبال ملت را دنبال کنند.