از کدام یک باید پروا داشت؟
بیگانگان یا آشنایان مغرض
اکبر نعمتالهی* نمایندگی مجلس وظیفه خطیری است که مردم بر دوش نمایندگان منتخب خود میگذارند تا از حقوق مسلم و قانونی مردم دفاع کرده و طرحهایی را به نفع سربلندی و آبادانی بیشتر کشور به مجلس ارائه دهند یا به شیوهای علمی و بیطرفانه طرحها و برنامهها و عملکردهای دولت را نقد و اصلاح کنند. پایین آوردن شأن چنین جایگاهی جفا به مجلس و بیحرمتی به مردم و حقوق آنها است؛ به ویژه زمانی که خادمین کارکشته، بصیر، توانمند، آگاه و دلسوز جمهوری اسلامی ایران را برای پرسشهای فرعی و انحرافی به مجلس فرا خوانند. آنها از این نکته غافل ماندند که طرح چنین پرسشهایی در رسانههای داخلی و بینالمللی انعکاسی گسترده مییابد و باید هزینه زیادی برای این هیاهوی برای هیچ بپردازند.
اکبر نعمتالهی* نمایندگی مجلس وظیفه خطیری است که مردم بر دوش نمایندگان منتخب خود میگذارند تا از حقوق مسلم و قانونی مردم دفاع کرده و طرحهایی را به نفع سربلندی و آبادانی بیشتر کشور به مجلس ارائه دهند یا به شیوهای علمی و بیطرفانه طرحها و برنامهها و عملکردهای دولت را نقد و اصلاح کنند. پایین آوردن شأن چنین جایگاهی جفا به مجلس و بیحرمتی به مردم و حقوق آنها است؛ به ویژه زمانی که خادمین کارکشته، بصیر، توانمند، آگاه و دلسوز جمهوری اسلامی ایران را برای پرسشهای فرعی و انحرافی به مجلس فرا خوانند. آنها از این نکته غافل ماندند که طرح چنین پرسشهایی در رسانههای داخلی و بینالمللی انعکاسی گسترده مییابد و باید هزینه زیادی برای این هیاهوی برای هیچ بپردازند.
مصداق بارز نمونه بالا دعوت از رئیس دومین دستگاه دیپلماسی کشور (رئیس دیپلماسی انرژی) یعنی کسی که هنگام دعوت مجدد از او به عنوان اهل راه و برای اداره اصلیترین و کلیدیترین وزارت اقتصادی، صنعتی و سیاسی کشور، گفت: من نه به هتلی پنج ستاره که به میدان مین دعوت شدهام و تجهیزات میدان مین را با خود دارم. کسی که تصحیح کرد: «با شعار نمیشود کشور را به پیش برد بلکه با شعور و خرد باید کشور را اداره کرد.»
این دولتمرد در عرصه بینالمللی به عنوان وزیر خارجه دوم ایران تلقی میشود و به نقل از یکی از موسسههای تحقیقاتی شناخته شده بینالمللی، در تلاش است برای ایجاد شکاف در تحریمهای بینالمللی و بازسازی اقتصاد ایران نقشی به همان اندازه مهم ایفا کند که وزیر خارجه ایران ایفا میکند و این تکنو کرات با سابقه به دلیل بازگشایی پرتکاپوی بخش نفت ایران به روی سرمایهگذاران خارجی دست کم به اندازه «دکتر ظریف» یک انتخاب استراتژیک در کابینه روحانی بوده است.
بازگشت این شخصیت به قله دیپلماسی انرژی، پایانی قطعی بر افراط و تفریطهای سالهای ۹۲-۱۳۸۴ در این عرصه و عزم ایران برای بازگشت دوباره به عرصه همکاریهای اقتصادی و بازرگانی و گسترش امنیت تامین انرژی جهان است. ماموریت اصلی وی بازیابی جایگاه ایران به عنوان غول نفتی و یک قدرت منطقهای است. او زمانی دوباره سکان هدایت صنعت نفت را به دست گرفت که حساسترین وزارتخانه کشور در شرایطی بحرانی قرار داشت. از جمله اینکه:
- با شکلگیری تحریمها فروش نفت از ۳ میلیون به کمتر از یک میلیون بشکه در روز نزول کرده و این افت درآمدی اقتصاد کشور را به شرایطی بحرانی نزدیک کرده بود.
- سرمایهگذاری خارجی در نفت به صفر رسید و حتی کشورهایی که ادعا داشتند متحد راهبردی ایران هستند در عمل آن را به ورطه خامفروشی نفت کشاندند.
- واسطهگری نابسامان به بهانه دور زدن تحریمها در نهایت به واریز نکردن پول فروش نفت از سوی برخی دلالان نفتی منجر شده بود.
- طرحهای زیربنایی به ویژه فازهای مختلف میدان پارسجنوبی نه تنها به مراحل راهاندازی نرسیده بود، بلکه اشکالات متعددی را در عرصه پیمانکاری سبب شد و با نرسیدن گاز کافی به صنایع کشور، لطمه شدیدی به بخشهای تولیدی زده شد.
- فاجعهای زیست محیطی با تولید بنزین پتروشیمی با میزان آلایندگی بالا به عنوان خودکفایی در تولید بنزین شکل گرفت. اگرچه کارشناسان وابسته به گروهی خاص بر طبل سالم بودن آن میکوبند و واردات کوتاهمدت بنزین با استاندارد یورو ۴ و ۵ را مغایر منافع ملی میدانند، اما اینان کافی بود به رشد تاسفبرانگیز و هولناک سرطان به ویژه در میان کودکان طی چند سال گذشته رجوع میکردند و آن را نادیده نمیگرفتند.
به هر صورت زمانی که در دولت یازدهم، فعالیتهای وزارت نفت آغاز شد، انتخاب هوشمندانه زنگنه به عنوان وزیر نفت سبب شد که جهان توجهی دوباره به صنعت نفت ایران و دولتمردان این خاک پیدا کند که پاک و سالم بودن او، توان کمنظیر اجراییاش در راهاندازی پروژههای ملی، قدرت تعامل و چانهزنیاش در محافل بزرگ نفتی جهان و محقق ساختن هدفهایی به ظاهر بلندپروازانه، مهمترین خصوصیات شناخته شدهاش در نزد ایرانیان و جهانیان بود. او با شجاعت، درایت و واقعبینی از همکاری با کمپانیهای معتبر بینالمللی صاحب تکنولوژیهای پیشرفته، جذب سرمایههای خارجی، راهاندازی فازهای میدان گازی پارس جنوبی، اولویت بهرهبرداری از میدانهای مشترک، کسب دوباره سهمیه قانونی ایران در اوپک، نفوذ در بازارهای جدید، جذاب ساختن و روزآمد کردن قراردادهای جدید نفتی و بازگرداندن درآمدهای واریز نشده، سخن گفت و به گواهی رسانههای داخل و خارج کشور بسیاری از برنامههای کوتاهمدت و ضربتی او تحقق یافت.
براساس گزارش اوپک از منابع ثانویه، سطح تولید نفت ایران در فوریه ۲۰۱۴ افزایش یافت و به ۸۰۲/۲ میلیون بشکه در روز بالغ شد. این ارقام گویای رشد چشمگیر تولید نفت در مقایسه با آغاز به کار دولت یازدهم است. وزیر نفت قول داده که تولید تا سال ۱۳۹۷ نفت خام را به ۷/۵ میلیون بشکه و گاز طبیعی را به هزار میلیون مترمکعب در روز برساند. با نقشه راهی که برای پیشبرد هدفها و آرمانهای صنعت نفت تدوین شده، تحرکهای اخیر و اوجگیری دیپلماسی انرژی تحقق بسیای از این موارد و سالمسازی مالی و اقتصادی، پویاسازی ظرفیتهای ملی قابل پیشبینی است؛ از جمله:
- راهاندازی فاز ۱۲ پارس جنوبی که واحد اول آن راهاندازی شده و دو فاز دیگر آن در آستانه راهاندازی است و روزانه ۷۵ میلیون مترمکعب به گاز تولیدی کشور اضافه خواهد کرد.
- ساماندهی وضعیت پیمانکاری و احیا و تقویت ظرفیتهایی که تا سال ۱۳۸۴ در بخش خصوصی ایجاد شده بود، اما پس از آن متوقف ماند، در دستور کار است.
- به منظور ایجاد عدالت بیشتر در واگذاری مناقصهها، ترک تشریفات مناقصه، مگر در موارد استثنایی ممنوع اعلام شده است، این در حالی است که طی ۸ سال گذشته ترک تشریفات مناقصه باعث واگذاری بسیاری از طرحها به شرکتهای ناکارآمد و تبدیل پیمانکاران اصیل و عمده به پیمانکارانی دست دوم و سوم همچنین بیانگیزگی و از پا درآمدن برخی از آنها و در مواردی باعث فرار سرمایههای انسانی ارزشمند و کارآمد شده بود.
- ارتباط صنعت نفت، بخشها و مجموعههای آن با خزانه و دولت در حال بازتعریف است.
- فعالیتهای خارجی، حضور در بازارهای جهانی، ایجاد ظرفیتهای پالایشی در خارج کشور (مشارکت در ایجاد و توسعه پالایشگاهها)، اداره صنعت نفت در چارچوب بنگاه اقتصادی، بهکارگیری تدبیر، عقلانیت و اصول مدیریت نوین (به جای اداره کردن هیاتی) بازتعریف میشود.
- توسعه صادرات گاز با احداث خط لوله زیردریایی و تاسیسات فراساحلی از طریق خلیجفارس در دست مطالعه است.
- کمیتههای علمی مشغول بازنگری و ارائه مدل جدید قراردادها، اصلاح قراردادهای جاری و جذابتر کردن آنها هستند.
- بر اثر این تحرکات و پویاسازی دیپلماسی نفتی، کشورهای خارجی، کمپانیهای بینالمللی و رسانههای خارجی از جمله رسانههای فارسی زبان بیگانه، بیش از همیشه متوجه تحولات صنعت نفت شده و گرچه در مواردی نگاهها و تحلیلهای آنان مغرضانه است، اما حقانیت فضای جدید کسب و کار در صنعت نفت و شیوه مدیریت آن به گونهای است که برخی از این نگاهها شکل تحلیلیتر و واقعبینانهتری پیدا میکند. به عنوان نمونه، طرح پرسشهای انحرافی و غیرتخصصی برخی از مجلسیها از وزیر نفت در تاریخ ۲۶/۱/۹۳ و پاسخ بالنده و سرشار از ایمان و اعتماد به نفس وزیر نفت در آن جلسه بخش مهمی از برنامه خبری یکی از این رسانهها را در قالب نخستین گزارش خبری برنامه، بررسی صفحه اول روزنامهها و بررسی مطالب داخلی برخی روزنامهها را (جلسه مجلس) به خود اختصاص داد و به اصطلاح جور کماهمیت جلوه دادن این ماجرا در رسانه ملی را کشید! همه این موارد قدرت جمهوری اسلامی ایران را در چانهزنی در عرصههای دیپلماسی انرژی بالا میبرد و چوبهایی که لای چرخ صنعت نفت کشور گذاشته میشود را بدون اثر میکند. به گفته یکی از کارشناسان شناخته شده صنعت نفت ایران، فعال کردن
دیپلماسی انرژی ضرورتی بود که طی سالهای گذشته به فراموشی سپرده شد. آن هم در حالی که کشورهای کوچک نفتی با انسجامی مثالزدنی بازارهای جدید را گشودند. توسعه دیپلماسی نفتی و گازی یکی از اجزای سیاست اقتصاد مقاومتی است و با تحقق آن اقتصاد کشور نه تنها از رشد و توسعه سیاسی و اقتصادی مناسبی بهرهمند خواهد شد، بلکه قدرت ایران در مجامع بینالمللی را با ابزار انرژی افزون خواهد کرد.
*مدرس دانشگاه
ارسال نظر