گزینه نظامی؛ درنگ موقت یا کنارگذاری دائم؟
جنگ نفت تمام میشود؟
گروه نفت و پتروشیمی - بهاره رادمنش: پیش از این در همین صفحه به طور مفصل به بررسی تحولات منطقه و بحران کنونی سوریه و ارتباط آن با بازارهای نفتی پرداختیم و از جمله دلایل اصلی آمریکا از تهدید نظامی سوریه و تلاش برای برافروختن جنگ دیگری در خاورمیانه بررسی شد. با این حال به نظر میرسد طی چند روز اخیر با مذاکرات سه جانبه وزرای خارجه روسیه و آمریکا با نماینده سازمان ملل در بحران سوریه تب جنگ در میان سیاستمداران کاخ سفید فروکش کرده هرچند همچنان وزیردفاع این کشور مدافع سرسخت آغاز حملات نظامی به بهانه آنچه وی آن را جلوگیری از بلندپروازیهای ایران و در هم شکستن محور مقاومت در منطقه مینامد، است.
گروه نفت و پتروشیمی - بهاره رادمنش: پیش از این در همین صفحه به طور مفصل به بررسی تحولات منطقه و بحران کنونی سوریه و ارتباط آن با بازارهای نفتی پرداختیم و از جمله دلایل اصلی آمریکا از تهدید نظامی سوریه و تلاش برای برافروختن جنگ دیگری در خاورمیانه بررسی شد.
با این حال به نظر میرسد طی چند روز اخیر با مذاکرات سه جانبه وزرای خارجه روسیه و آمریکا با نماینده سازمان ملل در بحران سوریه تب جنگ در میان سیاستمداران کاخ سفید فروکش کرده هرچند همچنان وزیردفاع این کشور مدافع سرسخت آغاز حملات نظامی به بهانه آنچه وی آن را جلوگیری از بلندپروازیهای ایران و در هم شکستن محور مقاومت در منطقه مینامد، است.
سامانتا پاور، نماینده آمریکا در سازمان ملل نیز در گفتوگویی مطبوعاتی به نقل از رییس تیم محققان سازمان ملل گفت: سلاحهای شیمیایی استفاده شده در حمله «غوطه» دمشق به شکلی کاملا حرفهای ساخته شده بودند و هیچ یک از این سلاحها از نوع سلاحهای بدوی و ابتدایی به شمار نمیروند. با این حال، آمریکا و روسیه در این خصوص توافق نظر دارند که از دبیرکل سازمان ملل خواسته شود به شورای امنیت پیشنهاد دهد که برنامههای سلاحهای شیمیایی در سوریه را به طور کامل متوقف و نابود کند. نماینده آمریکا در سازمان ملل گفت: روسیه و آمریکا بر اتخاذ تدابیری بر اساس فصل هفتم منشور سازمان ملل در صورت عدم پایبندی سوریه به هرگونه اقدام احتمالی در شورای امنیت توافق نظر دارند.
وزیر امور خارجه انگلیس نیز همچنین از همه طرفهای ذیربط خواسته تا ضمن تلاش برای کسب اطمینان از امنیت سلاحهای شیمیایی سوریه برای از بین بردن بدون تاخیر این سلاحها تلاش کنند. لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه نیز روز دوشنبه در واکنش به گزارش محققان سازمان ملل مدعی شد: گزارشی که ارائه شد، نشان میدهد «بدون شک» دولت سوریه پشت این حمله است. فابیوس همچنین اعلام کرد که قرار است نشستی بینالمللی و گسترده با مشارکت مخالفان سوریه به زودی در نیویورک برگزار شود.
در این میان با تمام این موضوعات که حکایت از محول کردن بررسی موضوع به سازمان ملل دارد، اما نقش حامیان همیشگی آمریکا در منطقه به عنوان یک احتمال در ایجاد تنشهای همیشگی قابل بررسی است. در عین حال نوسانات بیسابقه بازارهای مختلف نیز شرایط را هرچه بیشتر غیرقابل پیشبینی ساخته، ولی آیا این نوسانات و تغییرات گسترده از چشم تحلیلگران آمریکایی نیز غیرقابل پیشبینی بود یا اینکه همانند تحولات دو سال اخیر کشورهای مصر، لیبی و تونس به گفته هنری کیسینجر هرآنچه در خاورمیانه اتفاق افتاد نقشه از قبل طراحی شده اتاق فکر سیاستمداران غربی بودهاست؟ با نگاهی به گزارشهای منتشر شده اخیردرباره طرح نقشه حمله نظامی به سوریه در دو سال پیش از سوی سیاستمداران آمریکا، حدس دوم بیشتر به واقعیت نزدیک است.
به گفته یکی از کارشناسان اقتصاد سیاسی که با «دنیای اقتصاد» گفتوگو کرده است، از همان ابتدای آغاز بهار عربی در کشورهای شمال آفریقا، برای تحلیلگران آمریکایی نفوذ انقلابهای عربی به سوریه قابل پیشبینی بود، از سویی، ولی به دلیل متفاوت بودن شرایط این کشور و حساس بودن موقعیت ژئوپلتیک آن حاضر به پذیرش ریسک تغییر سریع اوضاع در سوریه نبودند به همین سبب سعی بر تضعیف اسد از طریق تجهیز مخالفین و ایجاد بحران در سوریه داشتند. از سوی دیگر، تاثیر گذاری بحران حاضر بر بازارهای جهانی و افزایش قیمت انرژی نیز به دلیل کنترل آمریکا بر بازارهای نفتی قابل پیشبینی بوده است. با نگاهی به اقدامات یک دهه گذشته این کشور و جنگهای آغاز شده به بهانه تروریسم این نتیجه حاصل میشود که آمریکا با تلاش برای کاهش وابستگی اقتصاد خود به نفت از 30 درصد به 17 درصد و مصون ماندن از نوسانات بازار آن، در پی وارد آوردن فشار این نوسانات بر اقتصادهای متکی به نفت و افزایش وابستگی آنها به این منبع انرژی برای ادامه تسلط خود بر جهان است. از این رو انتظار دست کشیدن آمریکا از حمله و نادیده گرفتن گزینه نظامی توسط این کشور در شرایط کنونی بیش از حد خوشبینانه به
نظر میرسد؛ هرچند فعلا راهکاری برای عقبنشینی از جنگ با هدف آزمون سایر روشها را در پیش گرفته و این امر نیز به عدم همراهی اروپا و فشار افکار عمومی مرتبط است.
اما در این میان سوالی که مطرح میشود این است که آمریکا با ایجاد بیثباتی و ناامنی در خاورمیانه در پی چه اهدافی است و آیا تحقق این اهداف بدون آغاز حمله نظامی به سوریه هم امکان پذیر است؟
با نگاهی به تحولات یک دهه گذشته منطقه و دلایل اصلی حمله آمریکا به عراق در سال 2003 از دیدگاه این تحلیلگر اقتصاد انرژی میتوان دریافت اگرچه در ظاهر مشارکت شرکتهای نفتی آمریکایی در میادین عراق نسبت به سهم شرکتهای مالزی و چین اندک است و حتی به زعم عدهای از سیاستمداران آمریکا نتیجه حمله به عراق به سود ایران تمام شد، ولی فراتر از این مسائل بحث تسلط آمریکا بر منابع این بخش جهان و کنترل شاهراههای انتقال انرژی است.
به گفته وی، ایالات متحده در سالهای اخیر کوشیده است با استخراج و اکتشاف میادین به روشهای جدید به خودکفایی انرژی برسد و در چند سال آینده به یکی از صادرکنندگان عمده گاز جهان تبدیل خواهد شد و این امر راه را برای دستیابی آمریکا به هدف خود؛ یعنی خودکفایی انرژی در سطح قاره آمریکا باز خواهد کرد و این امکان را به سردمداران کاخ سفید خواهد دادکه در هر زمانی که لازم دیدند با ایجاد تنش و بحران در منطقه خاورمیانه، اقتصاد کشورهای وابسته به انرژی آسیایی و نوظهور را در خطر اندازند و از این برتری به عنوان یک اهرم فشار بر اقتصادهای نو ظهور بهره گیرند.
اگرچه در حال حاضر آمریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی در جایگاهی قرار دارد که امپراتوری بریتانیا در اواخر سده نوزدهم در جهان قرار داشت با استناد به این حقیقت که آمریکا تبدیل به یک غول اقتصادی شده، اما باید گ فت بیشک آمریکا برای حفظ جایگاه خود باید دست به تدابیری برای تامین امنیت انرژی در صنایع خود بزند. سلطه ایران بر تنگه هرمز به عنوان استراتژیکترین تنگه جهان و روابط تیره و سرد دو کشور در سه دهه گذشته، همچنین تهدید به بستن این تنگه در سالهای اخیر، سبب شده است تا آمریکا به فکر اندیشیدن راهی برای دست یافتن به طرحی اساسی برای از بین بردن همیشگی این تهدید کند. از سوی دیگر تلاش روسیه برای تسخیر بازارهای انرژی اروپا و قراردادهای این کشور با شرکتهای انرژی اروپایی، تهدیدی دیگر برای سهم آمریکا از بازار نفت اروپا است.
به همین دلیل مقصود آمریکا از تفرقهافکنی در منطقه و ایجاد آشوب در سوریه از یک سو میتواند راهی برای به خطر انداختن مسیرهای انتقال نفت اعضای اوپک به اروپا باشد، کما اینکه با تحریمهای گسترده سالهای اخیر نیز در پی کاهش سهم نفت ایران از بازارهای اروپایی و اتکای مشتریان آن به نفت خود بود و از سوی دیگر مقابله با هژمونی روسیه در خاورمیانه و عقب راندن آن به مرزهایش است تا به این وسیله تا مدتها خیال خود را از این رقیب دیرینه راحت کند. به همین منظور آمریکا تنها به تحریم نفت ایران در این سالها اکتفا نکرده است، بلکه با بازی در زمین عراق خواسته تا جلوی افزایش سهم آن را در بازار نفت در راه تبدیل شدن به دومین صادرکننده اوپک بگیرد و با هم پیمانی عربستان برای جبران کمبود نفت کشورهای درگیر بحران و تحریم از قدرت تاثیرگذاری آنها بر تحولات جهان بکاهد. در نهایت باید اشاره کنیم که بنا به جدیدترین نظرسنجی انجام گرفته توسط موسسه گالوپ بیش از نیمی از مردم آمریکا اعتماد خود را نسبت به دولت اوباما برای حل مسائل کشور از دست داده اند که این پایینترین میزان امید مردم این کشور نسبت به دولت در سالهای گذشته است.
همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا رییسجمهور آمریکا بهرغم احتیاج نداشتن به اجازه کنگره برای حمله، بار فشار افکار عمومی مخالف جنگ را به نمایندگان منتقل کند، همچنین به نظر این کارشناس اقتصاد انرژی، بنا به تجربه جنگ عراق، از نظر سیاستمداران آمریکایی تعامل با یک وضعیت شناخته شده بسیار آسانتر از یک وضعیت غیرقابل پیشبینی و برقراری رابطه با یک جایگزین ناشناخته برای بشار اسد است. بنابراین شاید در وهله اول، راه حل پیشنهادی روسیه مبنی بر قرار گرفتن تسلیحات سوریه زیر نظر نهادهای بینالمللی تنها برای زمان کوتاهی میتواند آمریکا را از سیاستهای جنگ طلبانه اش دور کند. اما در صورتی که آمریکا بتواند با حربه تهدید به جنگ به بخشی از خواستههای خود از جمله تضعیف رییسجمهور سوریه، بازگرداندن تعادل به سود خود و کاهش تهدید سلاحهای شیمیایی دست یابد، همچنین روشن بودن این موضوع که حمله کوتاه مدت نتیجهای در برنخواهد داشت از سویی حمله گسترده نیز علاوه بر هزینههای سنگین واکنش منفی بینالمللی را در پی خواهد داشت، این وضعیت محتمل است که آمریکا به طور کلی گزینه نظامی را کنار بگذارد. هرچند قطعی دانستن این وضع باتوجه به شرایط موجود همانگونه که در ابتدای این گزارش مطرح شد، تا حدودی خوشبینانه است.
اگرچه در حال حاضر آمریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی در جایگاهی قرار دارد که امپراتوری بریتانیا در اواخر سده نوزدهم در جهان قرار داشت با استناد به این حقیقت که آمریکا تبدیل به یک غول اقتصادی شده، اما باید گ فت بیشک آمریکا برای حفظ جایگاه خود باید دست به تدابیری برای تامین امنیت انرژی در صنایع خود بزند. سلطه ایران بر تنگه هرمز به عنوان استراتژیکترین تنگه جهان و روابط تیره و سرد دو کشور در سه دهه گذشته، همچنین تهدید به بستن این تنگه در سالهای اخیر، سبب شده است تا آمریکا به فکر اندیشیدن راهی برای دست یافتن به طرحی اساسی برای از بین بردن همیشگی این تهدید کند. از سوی دیگر تلاش روسیه برای تسخیر بازارهای انرژی اروپا و قراردادهای این کشور با شرکتهای انرژی اروپایی، تهدیدی دیگر برای سهم آمریکا از بازار نفت اروپا است.
به همین دلیل مقصود آمریکا از تفرقهافکنی در منطقه و ایجاد آشوب در سوریه از یک سو میتواند راهی برای به خطر انداختن مسیرهای انتقال نفت اعضای اوپک به اروپا باشد، کما اینکه با تحریمهای گسترده سالهای اخیر نیز در پی کاهش سهم نفت ایران از بازارهای اروپایی و اتکای مشتریان آن به نفت خود بود و از سوی دیگر مقابله با هژمونی روسیه در خاورمیانه و عقب راندن آن به مرزهایش است تا به این وسیله تا مدتها خیال خود را از این رقیب دیرینه راحت کند. به همین منظور آمریکا تنها به تحریم نفت ایران در این سالها اکتفا نکرده است، بلکه با بازی در زمین عراق خواسته تا جلوی افزایش سهم آن را در بازار نفت در راه تبدیل شدن به دومین صادرکننده اوپک بگیرد و با هم پیمانی عربستان برای جبران کمبود نفت کشورهای درگیر بحران و تحریم از قدرت تاثیرگذاری آنها بر تحولات جهان بکاهد. در نهایت باید اشاره کنیم که بنا به جدیدترین نظرسنجی انجام گرفته توسط موسسه گالوپ بیش از نیمی از مردم آمریکا اعتماد خود را نسبت به دولت اوباما برای حل مسائل کشور از دست داده اند که این پایینترین میزان امید مردم این کشور نسبت به دولت در سالهای گذشته است.
همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا رییسجمهور آمریکا بهرغم احتیاج نداشتن به اجازه کنگره برای حمله، بار فشار افکار عمومی مخالف جنگ را به نمایندگان منتقل کند، همچنین به نظر این کارشناس اقتصاد انرژی، بنا به تجربه جنگ عراق، از نظر سیاستمداران آمریکایی تعامل با یک وضعیت شناخته شده بسیار آسانتر از یک وضعیت غیرقابل پیشبینی و برقراری رابطه با یک جایگزین ناشناخته برای بشار اسد است. بنابراین شاید در وهله اول، راه حل پیشنهادی روسیه مبنی بر قرار گرفتن تسلیحات سوریه زیر نظر نهادهای بینالمللی تنها برای زمان کوتاهی میتواند آمریکا را از سیاستهای جنگ طلبانه اش دور کند. اما در صورتی که آمریکا بتواند با حربه تهدید به جنگ به بخشی از خواستههای خود از جمله تضعیف رییسجمهور سوریه، بازگرداندن تعادل به سود خود و کاهش تهدید سلاحهای شیمیایی دست یابد، همچنین روشن بودن این موضوع که حمله کوتاه مدت نتیجهای در برنخواهد داشت از سویی حمله گسترده نیز علاوه بر هزینههای سنگین واکنش منفی بینالمللی را در پی خواهد داشت، این وضعیت محتمل است که آمریکا به طور کلی گزینه نظامی را کنار بگذارد. هرچند قطعی دانستن این وضع باتوجه به شرایط موجود همانگونه که در ابتدای این گزارش مطرح شد، تا حدودی خوشبینانه است.
ارسال نظر