تحریم بخش انرژی روسیه مانع حمله به اوکراین میشود؟
نسخه تحریمی «بروکینگز» علیه گاز مسکو
مایکل اوهانلون، مدیریت بخش پژوهش سیاست خارجی و همچنین مرکز امنیت، استراتژی و فناوری اندیشکده نهاد بروکینگز (Brookings Institution) را بر عهده دارد. او جدا از جایگاه برجستهای که در محافل دانشگاهی و اندیشکدههای آمریکایی دارد، کتابهای شناختهشده زیادی درباره تاریخ جنگ و استراتژیهای جنگی تالیف کرده است. دیوید ویکتور نیز استاد نوآوری و سیاست عمومی دانشکده سیاست و استراتژی جهانی دانشگاه سندیگو است و تمرکز ویژهای بر ابتکارات حوزه انرژی جهانی دارد.این محققان ارشد در مقاله مشترکشان برای نهاد بروکینگز تاکید دارند که آمریکا و غرب باید در صورت تهاجم روسیه به اوکراین، تحریمهای یکپارچه، هوشمند و قدرتمندی علیه بخش نفت و گاز روسیه اعمال کنند تا به این ترتیب هزینه جاهطلبیهای تمامنشدنی پوتین را بالا ببرند. اوهانلون و ویکتور همچنین در این مقاله به دولتهای غربی مجموعهای از توصیهها را برای مقابله با حمله احتمالی روسیه و نحوه تغییر وضعیت بازار انرژی ارائه کردهاند که متن کامل این مقاله را در ادامه میخوانید.
معافیت تحریم بخش گاز و نفت روسیه
روز ۱۹ژانویه و در میانه تنشهای روسیه و اوکراین، جو بایدن گفت که آمریکا و متحدانش ممکن است بر سر تهاجم جزئی روسیه به اوکراین با یکدیگر دچار اختلاف شوند. این اظهارات به انتقادات زیاد علیه او منجر شد. البته بایدن با وجود این اظهارات، به درک درستی در مورد اینکه چگونه پوتین را با طرح دو مساله از حمله به همسایه کوچکترش باز دارد، رسیده است. اول اینکه ارتش ایالات متحده آمریکا وارد هیچ جنگی که ممکن است رخ دهد، نخواهد شد. اوکراین مهم است؛ اما یک متحد ناتو نیست و آمریکا برای محافظت از این کشور، ریسک جنگ با روسیه هستهای را نمیپذیرد. دومین مورد نیز بحث وسعت و ابعاد پاسخ آمریکا و متحدانش به هرگونه تجاوز روسیه است که باید متناسب با اقدام این کشور باشد.
در این میان فقدان وجود طرحی جسورانهتر علیه روسیه برای شرایطی که پوتین بخواهد بخشهای مهمی از اوکراین را ببلعد، به چشم میآید. در چنین شرایطی، نباید روابط و تجارت معمولی بین غرب و روسیه وجود داشته باشد. قدرتمندترین سلاح غرب، تحریم صادرات انرژی است؛ چرا که پول موردنیاز روسیه برای تامین مالی ماجراجوییهایش در خارج از مرزها از بخش انرژی فراهم میشود.
با این حال، دولت بایدن و کشورهای اروپایی در اقدامی هماهنگ، بهعمد تجارت نفت و گاز را از تحریمهای احتمالی که با آن مسکو را تهدید میکنند، مستثنی کردهاند که این رفتار، اشتباه است. نادیده گرفتن چگونگی کسب درآمد روسیه از بخش انرژی، قدرت بازدارندگی غرب در برابر پوتین را تضعیف میکند، کما اینکه وی به این فکر میکند که غربیها با ۱۰۰هزار سرباز روسی مستقر در مرز اوکراین، چه خواهند کرد. در این شرایط که پوتین میبیند غرب، هم برنامهای ندارد و هم نمیخواهد وابستگی خود به منابع انرژی روسیه را بهزودی قطع کند، فکر میکند دستی قوی برای بازی دارد.
تاثیر تهاجم به اوکراین بر گاز اروپا چیست؟
در کوتاهمدت، نگرانیهایی وجود دارد که تهاجم روسیه ممکن است باعث قطع گاز روسیه شود که از طریق اوکراین به مشتریان غربی و بهویژه کشورهایی مانند اتریش و اسلواکی که سوخت کافی ندارند، میرسد. اینکه آیا چنین اتفاقی رخ میدهد یا خیر به نحوه گسترش بحران بستگی دارد.
در سناریوی نخست، اگر روسیه حمله نکند، گاز به جریان خود ادامه میدهد؛ چرا که اوکراین هم مانند روسیه به پول و درآمد آن نیاز دارد. اوکراینیها همچنین برای گرمایش خود به گاز روسیه احتیاج دارند. در سناریوی دوم که مبتنی بر تهاجم برقآسا و موفق روسها در صورت امکان است، ممکن است نتایج همان سناریوی نخست تکرار شود؛ زیرا در صورت حمله گسترده و برقآسا و موفق روسها، بیتردید نیروهای روسی بهسرعت کمپرسورها و شیرها را ایمن میکنند و سیستم ترانزیت گاز از اوکراین به اروپا را باز نگه میدارند. سناریوی سوم و نهایی، سناریویی با تبعات بسیار گسترده است. در سناریوی آخر که بحث تهاجمی طولانیمدت و جنگی کثیف را مدنظر دارد، با توجه به احتمال مداخله گروههای شورشی که داراییها و خطوط لوله را منفجر میکنند، امکان ایجاد دردسرهای بزرگ در این زمینه وجود دارد.
این امر بسیار عجیب و غیرسازنده است که دولتهای غربی از یکسو اوکراین را به مقاومت عمومی در برابر تجاوز احتمالی روسیه تشویق کنند و از سوی دیگر از این کشور بخواهند از خطوط لوله انتقال گاز روسیه به غرب محافظت کند. طعنهآمیزتر و در عین حال ضروریتر، این است که دولتهای اروپایی و دولت بایدن در تلاش برای تامین بیشتر منابع گاز طبیعی فسیلی برای بحران احتمالی در زمان جنگ از کشورهای مختلف و از جمله روسیه هستند و حتی به شرکتهایی که خطوط لوله جدید میسازند، پاداش میدهند.
برخی از دولتهای اروپایی چنان از واکنش عمومی به افزایش هزینههای انرژی وحشت دارند که برای بخش انرژی، از جمله گاز طبیعی یارانه پرداخت میکنند. همه این اقدامات مصلحتآمیز، مستقیما با آنچه اروپا و ایالاتمتحده آمریکا به عنوان منافع بلندمدت خود در کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی برای مقابله با تغییرات اقلیمی تعریف کردهاند، همخوانی دارد و مسکو نیز نظارهگر این اقدامات است. پوتین بهخوبی میداند که رویای غربیها برای از بین بردن وابستگی به گاز و جایگزینی منابعی مانند انرژیهای تجدیدپذیر، تا به ثمر نشستن زمان زیادی طول خواهد کشید و چنین رویکردی در شرایط بحرانی اعتبار چندانی ندارد.
نسخه تحریمی علیه بخش انرژی
غرب باید تمام تلاش خود را برای معکوس کردن جهت اهرم فشار روسیه در زمینه انرژی انجام دهد. در نهایت، این روسیه است که بیش از نیاز اروپا به گاز، به بازارهای اروپایی برای صادرات گاز خود نیاز دارد. از این گذشته، روسیه بیش از ۴۰درصد واردات گاز طبیعی اتحادیه اروپا را تامین میکند. در طرف دیگر، وابستگی مسکو به صادرات انرژی ابعاد بسیار وسیعتری دارد و صادرات انرژی، نزدیک به ۶۰درصد کل کالاها و خدماتی را که از روسیه به خارج از این کشور صادر میشود، به خود اختصاص داده است. با وجود وابستگی اینچنینی به صادرات انرژی در روسیه؛ ایالاتمتحده و بیش از همه شرکای اتحادیه اروپا در صورت تهاجم روسیه به اوکراین، باید تحریمهای فوری و قدرتمندی را با تمرکز بر صادرات و درآمد بخش انرژی این کشور آغاز کنند. البته تاثیرگذاری چنین تحریمهایی بسیار سخت خواهد بود؛ زیرا روسیه در حال حاضر هم بر جریان عرضه گاز اروپا تسلط کامل دارد و یکی از تولیدکنندگان کمهزینه نفت در جهان محسوب میشود.
سیاستگذاریهای مالیاتی و بخش انرژی روسیه در حال حاضر برای کاهش وابستگی به فناوری غربی طراحی شده، به همین دلیل، موفقیت و تاثیرگذاری جدی این تحریمها تنها در مواجهه مسکو با تحریمهای یکپارچه و هوشمند غرب ممکن است.
سیاست تحریمی هوشمند، شامل برنامه زمانبندی معتبر و سریع برای کاهش تدریجی واردات انرژی و حذف دسترسی روسیه به فناوریهای غربی است. چنین سیاستی باید شامل اقدامات ضدانحصاری علیه سوءاستفاده روسیه از بازارهای گاز باشد. وقتی بازارهای گاز مانند امروز در شرایطی بحرانی باشند، روسیه میتواند از عرضه گاز خودداری کند و از خطوط لولهای که در حال حاضر دارد برای بالا بردن قیمتها استفاده کند. اقداماتی از این دست، نهتنها برای مصرفکنندگان بسیار بد است و آنها را تحت فشار قرار میدهد، بلکه به ماجراجوییهای خارجی دولت روسیه دامن میزند.
به طور مشخص، سیاست انرژی جدید در غرب در پاسخ به تهاجم احتمالی روسیه به اوکراین باید شامل سه اقدام کلیدی باشد: الف) به تامینکنندگان گاز غیرروسی یارانه پرداخت شود و این یارانهها برای جایگزینهای سبزتر باید بیشتر باشد؛ ب) اجرای قوانین ضدانحصاری برای باز کردن درهای بازار اروپا به روی تامینکنندگان جدید و کمرنگ کردن نقش روسیه؛ ج) ایجاد یک برنامه نوآوری فعال بر اساس آنچه اتحادیه اروپا در حال حاضر در اختیار دارد و با کمک آن، جایگزینهایی برای گاز طبیعی توسعه یابد تا مشتریان به مرور زمان بتوانند آن گزینهها را مدنظر داشته باشند.
نتیجه بحران اوکراین؟
ولادیمیر پوتین گفته است اگر غرب به دلیل بحران اوکراین تحریمهای جدیدی را علیه روسیه وضع کند، به گسست در روابط روسیه با غرب منجر خواهد شد. باید این حرفهای او را بلوف سیاسی بدانیم. اگر روسیه دوباره به یک کشور مستقل در اروپا حمله کند و بالاخص اگر این حمله تهاجمیتر از گذشته باشد، هیچ تجارت معمولی در اقتصاد انرژی وجود نخواهد داشت. اوکراین برای غرب مهم است، اما حیاتی نیست، به همین دلیل نباید متحد ناتو باشد؛ اما بحران اوکراین، باید تمرکز بر کاهش وابستگی به گاز روسیه و فشار بیشتر بر تامینکنندگان روسی را که در درازمدت ضروری و موردنیاز است، دوبرابر کند. کاهش وابستگی به گاز روسیه و فشار به تامینکنندگان انرژی این کشور باعث خواهد شد آنها درآمد و منابع مالی کمتری برای ماجراجوییها و سوءاستفادههای کرملین ایجاد کنند. مسکو باید بیاموزد که تشدید تنشها در اوکراین، چشمانداز رشد اقتصادی این کشور در دهه ۲۰۲۰ میلادی و پس از آن را تیره و تار خواهد کرد. البته در حال حاضر، چنین درسی هنوز به روسها داده نشده است.