دو فرمول پیشنهادی برای بهینه کردن درآمد کشورهای صادرکننده نفت بررسی شدند
عبرت ۱۹۲۸ برای توافق اوپک
دنیای اقتصاد: هفت ماه از اجرای «توافق کاهش تولید نفت» از سوی کشورهای عضو و غیرعضو اوپک میگذرد؛ توافقی که به گواه آمارهای موجود (به استثنای لیبی و نیجریه) پایبندی بیسابقهای نسبت به آن وجود داشته است، با این حال تجربه تاریخی حکایت از شکست طرحهای اینچنینی دارد.
در واقع تجربه ثابت کرده است که اصولا طرحهایی مانند «توافق کاهش تولید اوپک» در بلندمدت لزوما با نتایج مثبتی همراه نخواهد بود زیرا پایبندی به این شکل از اعمال کنترل بر تولید یا سهم بازار، در بهترین حالت از سوی گروه تصمیمگیرنده محترم شمرده خواهد شد و اجباری برای اجرا از سوی گروههای رقیب نخواهد داشت.
دنیای اقتصاد: هفت ماه از اجرای «توافق کاهش تولید نفت» از سوی کشورهای عضو و غیرعضو اوپک میگذرد؛ توافقی که به گواه آمارهای موجود (به استثنای لیبی و نیجریه) پایبندی بیسابقهای نسبت به آن وجود داشته است، با این حال تجربه تاریخی حکایت از شکست طرحهای اینچنینی دارد.
در واقع تجربه ثابت کرده است که اصولا طرحهایی مانند «توافق کاهش تولید اوپک» در بلندمدت لزوما با نتایج مثبتی همراه نخواهد بود زیرا پایبندی به این شکل از اعمال کنترل بر تولید یا سهم بازار، در بهترین حالت از سوی گروه تصمیمگیرنده محترم شمرده خواهد شد و اجباری برای اجرا از سوی گروههای رقیب نخواهد داشت. در عین حال با توجه به اینکه اقتصاد تولیدکنندگان سنتی طلای سیاه وابستگی شدیدی به درآمدهای ناشی از صادرات نفت خام دارد، اینطور به نظر میرسد که اجرای کوتاهمدت محدودیتهای تولید میتواند نقشی تعیینکننده برای نجات اقتصاد این کشورها از ورطه سقوط داشته باشد. بنابراین «محدودیت تولید» در کوتاهمدت میتواند به افزایش قیمت نفت و بهبود درآمدهای کشورهای متکی به نفت منجر شود هرچند این امتیاز بهایی به نام «از دست رفتن سهم بازار» را به همراه دارد. با این تفاسیر با قرار دادن تجربه تاریخی صنعت نفت از کاهش تولید در کنار تحولات اخیر این صنعت که افزایش تولید و معضل مازاد عرضه نفت را به همراه داشته است؛ باید دید در مقابل اوپک بهعنوان تامینکننده سنتی نفت خام دنیا، چه راهکارهایی وجود دارد؟ به این ترتیب با وجود سابقه تاریخی که در پس «توافق کاهش تولید» وجود دارد، روند کند کاهش حجم ذخایر جهانی نفت خام بهعنوان عاملی برای بر هم ریختن تعادل بازار، باعث شد این طرح در نشست اواخر ماه مه اوپک در وین برای ۹ ماه دیگر تمدید شود. ریزش مداوم قیمت نفت از سال ۲۰۱۴ به این سو، آن هم پس از دوره طلایی رشد قیمتها باعث شد کشورهای عضو اوپک که عموما به درآمدهای نفتی خود وابسته هستند، طرحی با عنوان «کاهش تولید» را اجرایی کنند تا به واسطه آن از قیمت نفت حمایت شود.
توافق کاهش روزانه ۸/ ۱ میلیون بشکه نفت خام از سوی کشورهای عضو و غیرعضو اوپک در حالی توانست از ابتدای اجرا (ژانویه ۲۰۱۷) قیمت نفت را تحت تاثیر قرار دهد و باعث رشد آن شود که در ادامه مسیر، به خصوص پس از تمدید اجرای این توافق تا ماه مارس ۲۰۱۸، به نوعی کارآیی خود را از دست داد. بازار جهانی نفت انتظاری فراتر از «تمدید» توافق کاهش تولید از نشست اواخر ماه مه اوپک داشت و از دیگر سو افزایش تولید نفت در کشورهای آمریکا، لیبی و نیجریه نیز باعث فشار بیشتری بر قیمت نفت شد. با اضافه شدن کاهش رشد تقاضا به چالشهای پیشین، جان کمپ، تحلیلگر ارشد رویترز با نگاهی به تجربیات مشابه در گذشته، آینده مبهمی را برای توافق کاهش تولید اوپک ترسیم میکند. با این حال برخی کارشناسان عقیده دارند چنانچه اوپک در پی دست یافتن به نتیجهای مثبت در پی اجرای طرح کاهش تولید است، بهتر است از ادامه طرح کاهش تولید ناامید نشود، همچنان که تاکنون نیز با پایبندی به این طرح با افزایش درآمدهای نفتی همراه بودهاند و از زیان بیشتر پیشگیری کردهاند. برخی موسسات بانکی نیز به اوپک «کاهش عمیقتر تولید» را پیشنهاد میکنند تا به این واسطه به اهداف خود برای تقویت قیمتها دست پیدا کنند اما اوپک هنوز ضرورتی برای انجام این کار ندیده است.
اوپک با وجود پایبندی بالا به طرح کاهش تولید، در ماه گذشته میلادی (ژوئن) ۹۲/ ۲۵ میلیون بشکه نفت خام صادر کرده است که ۴۵۰ هزار بشکه بیشتر از ماه مه و ۹/ ۱ میلیون بشکه بیشتر از همین بازه زمانی در سال گذشته است. این میزان رشد صادرات عمدتا به لیبی و نیجریه مربوط میشود، دو عضوی که به علت مشکلات داخلی از کاهش تولید معاف شدهاند. در کنار چالش لیبی و نیجریه که ممکن است به علت رشد تولید از حالت استثنا خارج شوند، رقابت میان این کشورها و تولیدکنندگان شیل آمریکا با شدتی بیشتر از هر زمان دیگر در جریان است. رقابت اصلی میان تولیدکنندگان سنتی و غیرمتعارف نفت خام در دو نقطه کره زمین، بر سر حفظ درآمدهای نفتی است. بر اساس اطلاعات بولتن سالانه اوپک، درآمد حاصل از صادرات نفت این سازمان در سال ۲۰۱۶ در حالی به ۴۴۶ میلیارد دلار سقوط کرده است که در سال ۲۰۱۲ در مجموع ۱۲۰۰ میلیارد دلار بوده است. اما تلاش اعضای اوپک برای حفظ درآمد با توسل به طرح کاهش تولید در حالی است که تجربه گذشته نشان میدهد اقدامات اینچنینی برای حمایت از قیمت نفت همزمان با حفظ سهم بازار، محکوم به شکست بوده است.
افت و خیز قیمتها، بازی تاریخی نفت
از زمان حفر نخستین چاه نفت در سال ۱۸۹۵ تاکنون، همواره «هراس» در بازار نفت باعث نوسان قیمتها شده است. در یک زمان هراس از کمبود عرضه باعث رشد قیمت نفت شده است و در زمانی دیگر پیشرفت تکنولوژی، کشف منبعی جدید یا تمایل به جایگزینی انرژیهای تجدیدپذیر به جای انرژیهای فسیلی، هراس مازاد عرضه و ریزش قیمتها را به دنبال داشته است. برای مثال ترس از کمبود عرضه نفت خام در طول جنگ جهانی اول و نگرانیهای بعدی که از تخریب چاههای نفت در ایالات متحده آمریکا در دوران پس از جنگ ناشی شده بود، باعث شد قیمت واقعی نفت خام رشدی بیش از دو برابری در هر بشکه داشته باشد و از ۱۵ دلار بر بشکه در سال ۱۹۱۵ به ۳۷ دلار در سال ۱۹۲۰ برسد. نتیجه این رشد قیمت، رونق اکتشاف و افزایش تولید نفت و ریزش مداوم قیمتها در پی آن تا رسیدن به ۱۹ دلار بر بشکه در سال ۱۹۲۳ بود. اتفاقی که در سالهای گذشته نیز با رشد قیمت نفت خام در رابطه با تولیدکنندگان نفتهای غیرمتعارف رخ داد. دریافتن ریشههای تاریخی اتفاقات صنعت نفت از آنجا اهمیت دارد که بررسیها نشان میدهد عرضه بیش از اندازه نفت خام در حال حاضر و ریزش قیمتی که رخ داده است، ریشه در اواسط دهه گذشته دارد. قیمتهای بالای نفت بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ رونق اکتشاف نفت خام در سراسر جهان و همچنین پیشرفت چشمگیر حفاریهای افقی و تکنیک شکست هیدرولیکی را در ایالات متحده آمریکا در پی داشت. در عین حال، هزینههای نسبتا بالای اکتشاف و تولید نفت خام باعث شد دولتها، شرکتها و مصرفکنندگان به فکر افزایش بهرهوری در مصرف انرژی بیفتند و از دیگر سو به دنبال انرژیهای جایگزین مانند انرژیهای تجدیدپذیر و انرژی الکتریسیته باشند. به این ترتیب پس از رقم خوردن اتفاقات یاد شده در اواسط دهه گذشته و گسترش رکود در بازار نفت، افزایش درخواستها برای هماهنگی بیشتر میان تولیدکنندگان به منظور کاهش تولید و تقویت قیمتها مانند آنچه اوپک انجام داد، اجتنابناپذیر بود.
اولین تجربه کاهش تولید در تاریخ نفت
هر بار رکود، تلاش بیشتری را از سوی تولیدکنندگان نفت خام برای همکاری، تعیین محدودیت تولید و ثابت نگه داشتن سهم بازار به همراه دارد. این تلاش اگرچه بارها با نتایج مختلف در تاریخ تکرار شده است اما بدترین نوع این تلاش، توافقنامهای مخفی میان استاندارد اویل نیوجرسی (اکسون موبیل فعلی)، رویال داچشل و شرکت نفت ایران و انگلیس (بی پی فعلی و شرکت ملی نفت ایران) در سپتامبر سال ۱۹۲۸ (۸۹ سال قبل) بوده است. این سه شرکت بزرگ نفتی با توافق بر سر سهم بازار خود در تاریخ یاد شده، تصمیم به محدود کردن تولیدات خود گرفتند تا به این ترتیب قیمتها در بازار تقویت شوند. اولین توافق کاهش تولید با وجود ظاهر خوبی که داشت در نهایت با شکست همراه شد زیرا توافق این سه شرکت برای کاهش تولید و عدم گسترش سهم بازار در نهایت با قدرت گرفتن رقبا و کشف میادین بزرگ نفتی و افزایش تولید، خنثی شد. مانند آنچه حالا اوپک در مقابله با شیل آمریکا و همچنین لیبی و نیجریه با آن مواجه است.
از دیگر سو توافقنامه سه شرکت بزرگ نفتی یک مشکل بزرگ داشت و آن این بود که بهطور مشخص تولید و واردات نفت خام آمریکا را شامل نمیشد زیرا هرگونه فعالیت منجر به ایجاد انحصار در آمریکا از سوی قوانین این کشور محدود و ممنوع میشد. این مشکل در حال حاضر نیز وجود دارد. آنچنان که با وجود مشارکت کشورهای عضو و غیرعضو اوپک در طرح کاهش تولید و تمایل اوپک برای همراه کردن تولیدکنندگان آمریکایی، قوانین این کشور اجازه پیوستن شرکتهای آمریکایی به این طرح را نمیدهد. با تمام این اوصاف موافقتنامه آکناکری یک شکست بود. بخش بزرگی از دلیل این شکست رکود حاکم در آن شرایط بود که منجر به کاهش تقاضای نفت شده بود تا آنجا که شرکتهای نفتی برای پیشگیری از ریزش بیشتر قیمتها در حال تلاش برای محدود کردن عرضه نفت بودند؛ اما درست همزمان با تلاش این شرکتها برای کنترل عرضه، در سال ۱۹۳۰ کشف یک میدان نفتی فوق بزرگ در شرق تگزاس سرآغاز رقابتی سنگین در حفاری چاههای نفت خام و جاری شدن سیل نفت خام آمریکا به بازارهای جهانی شد. به دنبال ورود آمریکا به بازارهای صادراتی، روسیه و رومانی نیز بهعنوان دو کشوری که در توافقنامه آکناکری حضور نداشتند، نفت خام تولیدی خود را با قیمتی ارزان روانه بازار اروپا کردند تا به این ترتیب اثبات شود سه شرکتی که توافقنامه آکناکری را امضا کرده بودند قادر به کنترل افزایش عرضه از سوی دیگر کشورها نیستند.
هشدار آکناکری
آکناکری توافقنامهای است که سالها قبل به امضا رسیده با این حال درسهای فراوانی برای توافق فعلی اوپک دارد. رونق تولید نفت شیل آمریکا در پی کاهش هزینههای تولید برای آنها و رشد عرضهای که از سوی سایر کشورهای عضو (لیبی و نیجریه) و غیرعضو اوپک در جریان است در واقع واکنشی نسبت به نگرانیهای قبلی از کمبود عرضه و رشد قیمت نفت است. همانطور که رونق اکتشاف در دهه ۲۰ میلادی پاسخی به ترسهای پیشین نسبت به تخریب میدانهای نفتی در طول جنگ جهانی بود. از دیگر سو مانند آنچه در قرارداد آکناکری رخ داد، اوپک نیز طبق آنچه قوانین آمریکا اعمال میکند، قادر به همراه کردن تولیدکنندگان نفت خام این کشور در جریان کاهش تولید نیست. به این ترتیب هرگونه تلاش برای کاهش تولید، تثبیت سهم بازار و حمایت از قیمتها الزاما منابع جدید یا نامتعارف تولید نفت را تحت پوشش چنین توافقی قرار نمیدهد و حتی موجب تقویت آنها نیز میشود.
اوپک تحولات صنعت نفت را بپذیرد
با این اوصاف و با توجه به نیازی که کشورهای تولیدکننده سنتی نفت خام به افزایش درآمدهای نفتی دارند، کارشناسان عقیده دارند اوپک باید شرایط و تحولات فعلی صنعت نفت را بپذیرد و به این موضوع واقف باشد که با قدرت گرفتن تولیدکنندگان نفت شیل و شدیدتر شدن رقابتها، آنها دیگر نمیتوانند به شکل سنتی هم سهم بازار و هم قیمتها را کنترل کنند. درواقع تولیدکنندگان سنتی دیگر تنها عرضهکنندگان نفت به بازار جهانی نیستند و عدم حضور آنها در بازار به سرعت با تولیدکنندگان نفتهای غیرمتعارف جبران میشود. در این زمینه میتوان گفت اوپک در حال حاضر با مشکلی مشابه آنچه ۵۰ سال پیش از این رخ داده بود، مواجه است؛ یعنی افزایش شدید قیمت واقعی نفت(۲۰۰۱۴-۲۰۰۴) و افزایش عرضه تولید نفت خام در نتیجه آن. به این ترتیب با افزایش برداشت نفت خام از دریای شمال، آلاسکا، اتحاد جماهیر شوروی و چین، سهم اوپک از بازار جهانی نفت از ۵۱ درصد در سال ۱۹۷۳ به ۲۸ درصد در سال ۱۹۸۵ رسید. اینطور به نظر میرسد که اوپک هرگز قادر به بازگرداندن سهم از دست رفته خود از بازار جهانی نفت خام نباشد. تولید نفت خام از منابعی مانند دریای شمال و آلاسکا که معمولا با هزینههای بالایی همراه بودهاند، بهرغم کاهش واقعی قیمتها در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ اثبات کرد که این منابع تولید به طرز شگفتانگیزی در مقابل کاهش قیمت نفت خام مقاوم شدهاند، مانند آنچه حالا در مورد تولیدکنندگان نفت شیل رخ داده است. در چنین شرایطی دو راهکار از سوی کارشناسان در رابطه با نوع برخورد با تحولات بازار و صنعت نفت پیشنهاد میشود. برخی کارشناسان با ابراز مخالفت خود نسبت به کنترل تولید عقیده دارند این قیمتها هستند که باید وضعیت بازار را مشخص کنند. این راهکار در شرایطی مطرح میشود که چنانچه اوپک بخواهد تولید را به حال خود رها کند و قیمتها حضور یا عدم حضور تولیدکنندگان را در بازار تعیین کنند، با افزایش بیش از اندازه تولید به منظور کسب سهم بیشتردر بازار و در نتیجه ریزش شدید قیمتها مواجه خواهیم بود. این راهکار میتواند اقتصاد کشورهای وابسته به نفت را با تهدیدی جدی مواجه کند. در مقابل گروه دیگری از کارشناسان با اشاره به ضربههایی که رها کردن بازار میتواند به کشورهای وابسته به نفت وارد کند، عقیده دارند «محدود کردن تولید» بهعنوان راهکاری موقت میتواند به نفع کشورهای وابسته به نفت باشد حتی اگر منجر به تهدید سهم بازار آنها شود. این راهکار در کوتاهمدت میتواند منجر به افزایش درآمد کشورهای نفتخیز شود تا این کشورها بتوانند با تکیه بر این درآمدها برنامههایی را که برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفت دارند، به تدریج اجرایی کنند. با تمام این اوصاف باید دید اوپک در مقابل تولیدکنندگان نفتهای غیرمتعارف در نهایت چه راهکاری اتخاذ خواهد کرد تا شکست تاریخی دیگری در زمینه کاهش تولید نفت را به ثبت نرساند.
ارسال نظر