پنجگانهای در مورد قراردادهای فاز ۱۱ پارس جنوبی
پویا نعمتاللهی / کارشناس نفت
بعد از امضای تفاهمنامه توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی، بیژن زنگنه وزیر نفت ایران اعلام کرد تا پایان دولت یازدهم، این تفاهمنامه چند میلیارد دلاری به قرارداد تبدیل شده و توسعه این پروژه آغاز خواهد شد. اهمیت توسعه فاز یازده پارس جنوبی را میتوان ذیل چند عامل بررسی کرد: ابتدا اینکه فاز ۱۱ اصطلاحا «مرزیترین» فاز پارس جنوبی است. دوم آنکه تنها فاز باقیمانده از پارس جنوبی است که هنوز توسعه تمام و کمالی نیافته است. عامل سوم این است که میدان پارس جنوبی از پنج لایه تشکیل شده است که چهار لایه از آن (k۱ تا k۴) گاز قابل استخراج دارد.
پویا نعمتاللهی / کارشناس نفت
بعد از امضای تفاهمنامه توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی، بیژن زنگنه وزیر نفت ایران اعلام کرد تا پایان دولت یازدهم، این تفاهمنامه چند میلیارد دلاری به قرارداد تبدیل شده و توسعه این پروژه آغاز خواهد شد. اهمیت توسعه فاز یازده پارس جنوبی را میتوان ذیل چند عامل بررسی کرد: ابتدا اینکه فاز ۱۱ اصطلاحا «مرزیترین» فاز پارس جنوبی است. دوم آنکه تنها فاز باقیمانده از پارس جنوبی است که هنوز توسعه تمام و کمالی نیافته است.عامل سوم این است که میدان پارس جنوبی از پنج لایه تشکیل شده است که چهار لایه از آن (k۱ تا k۴) گاز قابل استخراج دارد. ایران در مقطع شروع به کار دولت یازدهم عمدتا فقط از دو لایه این میدان تولید گاز داشت. اما در فازهای جدید (فاز ۱۱ به بعد) حفاری چاهها به لایههای دیگر نیز رسیده و فاز ۱۱ با قابلیت تولیدروزانه ۵۶ میلیون متر مکعب گاز غنی، در عمل این قابلیت را دارد که از هر چهار لایه تولید داشته باشد.
عامل چهارم آن است که تنها بخشی از سرمایه ۸/ ۴ میلیارد دلاری برای تولید گاز از فاز ۱۱ اختصاص مییابد. بخشهای دیگری از این سرمایهگذاری مربوط به ساخت سکویی ۱۰ برابر وزن سکوهای فعلی و کمپرسورهایی غولپیکر برای ممانعت از افت تولید گاز در سالهای آینده است. این سرمایهگذاریها تحرک مطلوبی در سایر بخشهای اقتصادی نظیر مهندسی، فنآوری، خدمات فراساحل، زیرپروژهها،، تعمیرات و نگهداشت، خدمات عمومی، قطعات و لوازم و ابزار و خیلی بخشهای دیگر پدید میآورد. عامل پنجم نیز اینکه ایران یک پروژه مایعسازی گاز (ال.ان.جی) به ظرفیت ۵/ ۱۰ میلیون تن در سال تعریف کرده که قرار است گاز فاز ۱۱ را در همان محل به فرآورده LNG تبدیل کرده و مستقیما راهی بازارهای صادراتی کند.
شرکت توتال اخیرا اعلام آمادگی کرده که پیرامون توسعه و تکمیل این کارخانه (ال.ان.جی) با ایران مذاکراتی را بهعمل آورده است. در دوران اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد چیزی حدود ۵/ ۲ میلیارد دلار با کمک شرکت لینده آلمان صرف توسعه این پروژه شد. اما نهایتا این پروژه در کوران تحریمها، نیمهکاره رها شد و اکنون حدود ۱۰ سال است که به همان شکل عاطل باقی مانده است. با یک برآورد احتمالی، شاید بتوان اظهار کرد که سرمایهای بالغ بر بیش از ۶ میلیارد دلار دیگر برای توسعه این پروژه به همراه پروژههای جانبی (مانند ساخت یک نیروگاه برقی عظیم، اسکله حمل گاز به کشتیها، انبارهای ذخیره گاز مایع) لازم باشد. این مبالغ اساسا در حدی نیست که ساختار سرمایهگذاری صنعت نفت بتواند به راحتی آن را تامین و اجرایی کند. در عین حال اما منافع حاصل از آن بسیار گسترده و چشمگیر است، از جمله اینکه کشور برای اولین بار به صادرکننده گاز به بازارهای دور (از جمله شرق آسیا و اروپا) تبدیل خواهد شد.
چنین رویکردی است که شرکتهای بزرگ را روبهروی ایران در میز مذاکره مینشاند.ایران به غیر از توسعه فاز ۱۱، یک قرارداد دیگر با شرکت فرانسوی توتال برای مطالعه کل میدان منعقد کرده است. توتال تجربه توسعه بخش ایرانی و هم بخش قطری پارس جنوبی را در اختیار دارد. فعلا تولید عملی گاز ایران از پارس جنوبی تقریبا هماندازه قطر است. تولید تجمعی ایران نیز به دلیل تاخیر ۱۰ ساله از رقیب عربی خود، ۵/ ۲ برابر کمتر است (تولید قطر را تاکنون حدود ۵/ ۲ تریلیون متر مکعب گاز محاسبه کردهاند). اخیرا نیز سعد الکعبی رئیس شرکت دولتی «نفت قطر» اعلام کرد بعد از ۱۲ سال توقف، دوباره این کشور درصدد توسعه بخش قطری پارس جنوبی (میدان گنبد شمالی) با هدف افزایش ۱۰ درصدی تولید تا ۵ سال آینده است. البته چاههای جدید در بخش جنوبی و دور از مرزهای آبی ایران و قطر حفاری خواهد شد، اما در دراز مدت عملا باعث افت بیشتر فشار مخزن در بخش ایرانی خواهد بود.
از سوی دیگر نباید از نظر دور داشت که به هر تقدیر میدان پارس جنوبی در سالهای آتی به نقطه شبنم خواهد رسید که طی آن فشار مخزن دچار کاهش میشود. این به آن معناست که تاسیسات جدیدی باید ایجاد شود تا به مدد آنها میزان تولید از پارس جنوبی همچنان با قوت استمرار داشته باشد. بنابراین موضوع نیاز به سرمایهگذاری در پارسجنوبی، محدود به دولت یازدهم و یا دوازدهم نبوده، بلکه دولتهای بعدی فارغ از هر سویه سیاسی، گریزی از جستوجوی سرمایه و سرمایهگذار نخواهند داشت.با توجه به اهمیت نقش گاز در حوزههای اقتصاد و اجتماع و سیاست کشور، بهنظر میرسد عاقلانهترین کار این است که از هماکنون علاوه بر توسعه فازهای باقیمانده، حمایت از شیوههای مناسب و بهینه جذب سرمایه در دستور کار تمام دستاندرکاران و فعالان سیاسی و اقتصادی قرار داشته باشد. نیازهای گسترده صنعت نفت در واقع بسیار کلانتر از آن است که بتواند با تکیه بر ابزارهای محدود مالی یا شیوههای سنتی (نظیر انتشار اوراق مشارکت) جمعآوری شود.
ارسال نظر