دکتر مریم پاشنگ

استاد دانشگاه، کارشناس ارشد امور انرژی

توافق روسیه، عربستان، ونزوئلا و قطر در 16 فوریه در دوحه در مورد عدم افزایش تولید نفت و حفظ سقف تولید ژانویه 2016 هرچند می‌تواند نقطه آغاز خوبی برای مدیریت بازار باشد اما در عمل نتوانست ثبات را به بازارهای نفت بازگرداند؛ چرا‌که به باور بسیاری از کارشناسان حساسیت بازار به اقداماتی که با هدف مدیریت جو روانی حاکم بر بازار صورت می‌گیرد کم شده و عوامل بنیادین بازارهای فیزیکی نفت خام شامل عرضه و تقاضا و توازن بین این دو نقش مهمتری را ایفا می‌کنند. به نظر می‌رسد در صورتی که سقف تولید مورد نظر برای این مهم همان سقف تعیین شده در سال 2011 یعنی 30 میلیون بشکه در روز باشد و سیستم سهمیه‌بندی در اوپک مجددا احیا شودو تولید‌کنندگان غیر‌اوپک نیز نسبت به مدیریت بازار تعهد بیشتری داشته باشند، واکنش بازار به سمت توازن بیشتر بین عرضه و تقاضا و ایجاد ثبات بیشتر در بازارها خواهد بود.

از اواسط سال ۲۰۱۴ روند نزولی قیمت‌های نفت آغاز شد و قیمت‌های نفت از ۱۱۰ دلار در هر بشکه به ۴۰ دلار در هر بشکه در ماه کاری کاهش یافته است. در اوپک برخلاف گذشته عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و کویت از سیاست حفظ سهم بازار برای از میدان به در کردن تولید نفت خام‌های گران‌قیمت و متعارف حمایت کردند که درست در نقطه عکس سیاست مورد نظر ایران برای ایجاد ثبات در بازارهای نفت قرار داشت. ایران همواره بر حفظ سقف تولید و سیستم سهمیه‌بندی به‌عنوان ابزاری برای مدیریت بازار تاکید داشته است. هرچند بسیاری از کارشناسان بر این باورند که در پشت پرده اصرار عربستان و هم‌پیمانانش برای پیگیری سیاست حفظ سهم بازار وزن اهداف سیاسی و ژئوپلیتیکی بیش از اهداف اقتصادی و ثبات در بازارهای نفت است.

عربستان سعودی میزان تولید نفت خود را از اواسط سال ۲۰۱۴ افزایش داده و در ماه ژانویه سال جاری ۲/ ۱۰ میلیون بشکه در روز نفت تولید کرده است. قبل از سال ۲۰۱۵، طی سه دهه گذشته، عربستان هیچ گاه بیشتر از ۱۰ میلیون بشکه در روز تولید نمی‌کرد. روسیه هم در ماه ژانویه ۲/ ۱۱ میلیون بشکه در روز تولید داشت. واقعیت امر این است که هر دو کشور در حال حاضر حدنصاب تولید خود را دارند و ظرفیت تولید مداوم بیشتری ندارند. پس عدم افزایش تولید در این دو کشور بیشتر جنبه نمادین دارد و با هدف مدیریت جو روانی بازار است.

عراق نیز اعلام کرده که میزان تولیدش در ژانویه سال ۲۰۱۶ حدود ۴/ ۴ میلیون بشکه در روز بوده است. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان این سقف تولید را غیر‌واقعی و متورم و صرفا برای حفظ حد نصاب سقف تولید در صورت پیوستن این کشور به توافق دوحه اعلام کرده‌اند. با توجه به کاهش شدید قیمت‌های نفت به نظر نمی‌رسد که حد‌اقل در کوتاه‌مدت اهداف برنامه‌های تولید این کشور محقق شود و افزایش تولید قابل توجهی صورت پذیرد. ایران که با گروه ۱+۵ بر سر برنامه هسته‌ای‌اش به توافق رسیده و با اجرایی شدن برجام به تازگی تحریم‌های بین‌المللی علیه این کشور لغو شده در نظر دارد میزان تولید خود را افزایش دهد و سهم بازار از دست رفته خود در دوران تحریم را مجددا به دست آورد، از این‌رو منطقی به نظر نمی‌رسد که به جمع تولید‌کنندگان متعهد به توافق دوحه بپیوندد، هر چند از این اقدام به‌عنوان یک نقطه شروع مثبت حمایت کرده است.

دیگر تولید‌کنندگان عضو اوپک و غیر اوپک هم در حال حاضر با حداکثر توان خود تولید می‌کنند و بعضی مثل عمان اعلام کرده‌اند که در صورت توافق دیگر تولید‌کنندگان حاضر به کاهش تولید ۱۰ درصدی هستند و بعضی مثل قزاقستان پیوستن به توافق دوحه را به نفع منافع ملی و اهداف توسعه خود ندانسته‌اند. واقعیت امر این است که بر اساس آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی بازار‌های جهانی نفت با مازاد عرضه حدود ۲ میلیون بشکه در روز مواجه است و میزان ذخیره‌سازی‌ها از متوسط پنج ساله بسیار بیشتر است. با توجه به رشد اقتصادی جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه‌ای مثل چین، در صورتی که بازار مدیریت نشده و ثبات در بازار به عوامل بنیادین بازارهای نفت سپرده شود، ایجاد توازن در بازار به‌طور خوش‌بینانه بیش از دو سال زمان خواهد برد و این زمان نه تنها باعث آسیب جدی به اقتصاد کشورهای تولید‌کننده نفت که اغلب اقتصادی وابسته به درآمدهای نفتی دارند می‌شود، بلکه کاهش شدید سرمایه‌گذاری در بخش‌های بالادستی و پایین‌دستی نفت را به دنبال خواهد داشت که در میان‌مدت به عدم توازن بین عرضه و تقاضا اما این بار به نفع تقاضا منجر خواهد شده و در نتیجه قیمت‌های نفت مجددا با افزایش قابل توجهی مواجه خواهد شد.

هر‌چند بسیاری از کارشناسان شرایط بازار نفت را در چارچوب چرخه‌ای تحت عنوان Pig Cycle تعریف می‌کنند که بر اساس آن قیمت‌های نفت در رابطه متقابل معادله عرضه، تقاضا، سرمایه‌گذاری و شرایط اقتصاد جهانی افزایش و کاهش می‌یابد اما به نظر می‌رسد بستر تاثیرگذاری متقابل این چهار عامل تغییر کرده است. تاثیر توسعه تکنولوژی در اقتصادهای دانش‌محور به ویژه در تولید منابع غیر‌متعارف نفتی بیش از گذشته شده و از سوی دیگر جو روانی بازار به راحتی تحت تاثیر اخبار ناشی از اختلال‌های نفتی یا سیگنال‌های صادر‌شده از سوی بازیگران مهم بازار قرار نمی‌گیرد. هرچند توافق دوحه می‌تواند گام اول در بازگرداندن ثبات به بازار باشد اما با توجه به واقعیت بازارهای فیزیکی این اقدام بیشتر جنبه نمادین دارد و در بازارهایی که حساسیت خود را به سیگنال‌هایی از این دست از دست داده‌اند، تاثیر چندانی ندارد. در صورتی این سیگنال‌ها می‌تواند تاثیر‌گذار باشد که اقدامات عملی در بازارهای فیزیکی نفت خام نیز اتفاق بیفتد.

با توجه به اینکه سیاست حفظ سهم بازار مورد حمایت عربستان و هم‌پیمانانش در اوپک تا‌کنون تاثیر چندانی در ایجاد ثبات در بازار نداشته و تنها باعث کاهش روزانه ۴۰۰ هزار بشکه در روز شده و تضمینی هم وجود ندارد که این سیاست در آینده پاسخ مقتضی را داشته باشد، به نظر می‌رسد با کمی تغییر در توافق دوحه شامل تعیین سقف تولید ۳۰ میلیون بشکه در روز که در سال ۲۰۱۱ روی آن توافق شد برای اعضای اوپک و سقف تولید قبل از آغاز روند نزولی قیمت‌های نفت برای تولید‌کنندگان غیراوپک و همچنین ارائه راهکارهایی برای تعیین سقف تولید برای تولید‌کنندگان نفت خام‌های غیر‌متعارف به ویژه در آمریکا می‌توان به تدریج گام‌های عملی برای مدیریت عوامل بنیادین بازار را برداشت و ثبات را به بازارهای نفت بازگرداند.