«مجمع جهانی اقتصاد» نسخه خود را برای صنعت سیاه پیچید
تنها راه نجات؛ همکاری شرکتهای نفتی
صنعت نفت و گاز جهانی از پیش با شرایط دشواری روبهرو بوده است؛ اما وضعیتی که در سال ۲۰۲۰ با آن مواجه شده کاملا بیسابقه است. چشمانداز کوتاهمدت پیچیده است؛ چراکه تخریب تقاضا در نتیجه بیماری همهگیر کووید-۱۹، این صنعت به چالش کشیدهشده را متزلزلتر کرده است. چشمانداز میانمدت و بلندمدت نیز بهدلیل فشارهای ناشی از کربنزدایی، تغییرات ساختاری در عادات اجتماعی که شدت مصرف انرژی را کاهش میدهند و دردسترس بودن منبع فراوان انرژی نامشخص هستند. این صنعت ممکن است نیاز به بازآفرینی و بهسازی خود داشته باشد.
وقتی صنعت نفت در گذشته با مشکلاتی روبهرو شد، توانست هزینهها را کاهش دهد، سرمایهگذاریها را به تعویق بیندازد و منتظر صعود قیمت نفت باشد. اما این بار ممکن است بهدلیل تغییرات عمیق در بخش تقاضای اقتصاد انرژی اوضاع متفاوت باشد.
بهعنوان مثال، در زمینه حملونقل، وسایل نقلیه برقی (Ev) ممکن است تا سال ۲۰۳۰ حرف اول را بزنند، بهخصوص اگر هزینه انتشار کربن در معادلات لحاظ شود. با توجه به پیشرفتهای عمده در هزینه و کارآیی باتریها، هزینه کل مالکیت (TCO) برای وسایل نقلیه برقی ممکن است به شدت کاهش یابد و به قیمت سوخت موتورهای احتراق داخلی (ICE) فشار بیاورد و قیمت را برای دستیابی به نقطه سر به سر، تا زیر۴۰ دلار در هر بشکه برساند. در کنار آن، مالیات کربن هم میتواند قیمتها را از ۳ تا ۸ دلار در هر بشکه نفت افزایش دهد و منحنی هزینه را تغییر دهد. برای حفظ بازدهی دو رقمی در سطح سر به سر، این صنعت باید هزینههای خود را در حدود ۱۲ دلار در هر بشکه که معادل بیش از ۵۰ درصد هزینهها است، کاهش دهد. به همین ترتیب، تقاضا برای منابع جایگزین زغالسنگ و گاز نیز به سرعت در حال افزایش است. صنعت نفت و گاز در ابتدا بهدنبال الانجی (LNG) برای استفاده بهعنوان سوخت انتقالی بود؛ بهویژه در بازارهای اصلی مانند چین و هند، اما این نقش بر این اساس پیشبینی میشود که گاز در برابر تجدیدپذیرها و حتی زغالسنگ امکان رقابت داشته باشد. برای رخ دادن این اتفاق باید هزینههای بالادستی الانجی تا سال ۲۰۲۵ حدود ۴۰ درصد کاهش یابد.
ایجاد تحول از طریق همکاری میان بنگاهها
یکی از زمینههای اساسی تغییر و تحول، چگونگی همکاری در این صنعت برای رفع و مقابله با چالشها است. در یک کلام میتوان «همکاری» را کلید نجات نفت و گاز دانست. اپراتورها نه تنها با یکدیگر، بلکه با اکوسیستم خود هم باید همکاری کنند. واقعیت این است که فرصتهای عمدهای برای بهبود عملکرد وجود دارد که تاکنون از آنها استفاده نشده و در همین راستا شرکت هلندی اکسنچر سودهای بالقوهای به ارزش حداقل ۳۲۰ میلیارد دلار در حوزه نفت و گاز را شناسایی کرده است. بسیاری از این سودهای دستنخورده هم تنها از طریق همکاری میان بنگاهها حاصل میشود. اقداماتی مانند به اشتراکگذاری دادهها میان شرکتها میتواند تقریبا یکسوم این منابع جدید سود را دردسترس قرار دهد. برخی از نمونههای برجسته مزایای حاصل از همکاری بین شرکتها و تامینکنندگان در جدول بالا آمده است.
البته برای اینکه همکاری در مقیاس گسترده انجام شود، بازیگران صنعت نفت و گاز باید اصول و پرنسیپهای پایهای را ایجاد کنند و در کنار آن نقشه اولیهای را برای ایجاد اتحاد در سطوح محلی، منطقهای و جهانی طراحی کنند. در این صنعت مدلهای متکی بر همکاری و اشتراک سابقه و تاریخ دارند. بهعنوان مثال، در بخشی از پروژه لاجیک (Logic) بریتانیا، تولیدکنندگان دریای شمال در پروازهای هلیکوپترهایشان صندلیها را با هم به اشتراک میگذاشتند. قراردادهایی مانند توافق نامههای خدمات عمده را با همکاری هم استاندارد میساختند و انواع خاصی از اطلاعات درمورد وضعیت آب و هوا و گواهینامههای شغلی را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند.
به همین ترتیب، ابتکار عمل کاهش هزینهکردهای کورال (Coral) در مالزی نیز همکاری بین تولیدکنندگان بالادستی را ارتقا داد. برنامههای فاز دوم پروژه کورال شامل کاهش هزینههای حفاری از طریق بهینه سازی برنامهریزی و طراحی چاهها، بهبود روشهای عملیاتی و استفاده از فناوریهای جدید است. تولیدکنندگان با استفاده از استراتژیهای مشترک عملیاتی و تامین منابع برای ایجاد یک برنامهریزی مشترک و همکاری لجستیکی تلاش کردند. برآوردهای پتروناس
(PETRONAS)، شرکت ملی نفت مالزی نشان میدهد از زمان آغاز فاز دوم پروژه همکاری کورال در سال ۲۰۱۵ تاکنون، در حدود ۲/ ۱ میلیارد دلار صرفهجویی شده است.
بهرغم آنکه این ابتکارات و اقدامات مشابه بهصورت محلی یا ملی نتایج درخشان و موفقیت آمیزی داشتهاند، اما در حقیقت هیچ تلاشی صورت نگرفته است تا این همکاریها به جای آنکه استثنا باشند به یک قاعده تبدیل شوند. با این حال قرار است که این وضعیت تغییر کند.
پیشنهاد اقدام مجمع جهانی اقتصاد
انجمن نفت و گاز مجمع جهانی اقتصاد در حال پیوستن به جمع بازیگران این صنعت، بهدنبال کشف ابتکاراتی است که با هدف تقویت همکاری بین شرکتهای فعال در صنعت نفت و گاز و اکوسیستم آن اجرا شود.
این ابتکارات شامل چهار مورد هستند:
۱- ایجاد شبکهها و مراکز جهانی: ایجاد مراکز منطقهای برای تسهیل در به اشتراکگذاری لجستیک دریایی، انبارداری و موجودی مازاد شرکتها برای بهرهبرداری بیشتر از زیرساختها و کاهش موجودیهای اضافی بنگاهها که میتواند سالانه منجر به صرفهجویی ۱۴ میلیارد دلاری منجر شود.
۲- ابتکاراتی در راستای استانداردسازی جهانی: تعیین استاندارد مشخصات و قابلیتهای تجهیزاتی که شرکتها برای تهیه مواد اولیه و بستهبندی به آنها نیاز دارند، مطابق تخمین ما بین ۱۰ تا ۲۰ درصد منجر به کاهش هزینههای سرمایهای برای تهیه تجهیزات میشود که این رقم با اجرای طرحهای فشردهسازی میتواند تا ۴۰ درصد هم افزایش باید.
۳- استانداردسازی مجموعه دادهها و پلتفرمهای همکاری دیجیتال: تدوین استانداردهای مشترک برای معماری دادهها در اکوسیستم صنعت نفت و گاز که امکان تبادل دادهها، ایجاد پایهای برای اجرای دیجیتالسازی و تصمیمگیری مبتنی بر دادهها را فراهم میکند.
۴- همسویی با الزامات آینده نیروی کار: بررسی پیامدهای انقلاب صنعتی چهارم در بخش نفت و گاز؛ از جمله شناسایی نیاز به مهارت آموزیهای جدید و تقویت مهارتهای نیروی کار که در کنار فرصتهای تازه برای انتقال بین صنعتی باید مورد مطالعه قرار گیرد.
نتیجه چه میشود؟
صنعت نفت و گاز با چالشهای متعددی روبهرو است و باید برای آیندهای پیچیده و نامشخص برنامهریزی کند. موفقیت این صنعت تا حد زیادی به توانایی رهبران آن در شناسایی سیگنالهای مهم و اقدام قاطع در واکنش به آنها بستگی دارد. یک تصمیم کلیدی و اساسی در این باره اجرای ابتکارات مشترک در سطح محلی، منطقهای و جهانی است. باید پذیرفت که با همکاری میان همتایان صنعتی و تامینکنندگان و اعمال فشار به تامینکنندگان برای پیوستن به نیروهای بازار و همکاری دقیق آنها در سایه رعایت قانون رقابت و دستورالعملهای ضدانحصار (Anti-Trust) است که این صنعت میتواند زیاندهی خود را محدود کند، بهرهوری را بهبود ببخشد، هزینههای سر به سر را کم کند و انتشار کربن را کاهش دهد.
همکاری که با همراهی اقدامات دولتها و نهادهای نظارتی، میتواند به این صنعت کمک کند تا برای همه ذینفعان خود نتایج بهتری را به ارمغان آورد و نقشی اساسی نیز در انتقال به آیندهای با انرژی پاک داشته باشد.