چالشهای صنعت فولاد ایران
البته در مسیر مطالعات جامع فولاد که باید به ظرفیت ۵۵میلیون تن در افق ۱۴۰۴ برسیم، بزرگترین چالش از گذشته تاکنون در زیرساختها و بهویژه آب است که بر اساس نتایج بهدستآمده از مطالعات هرگونه احداث خطوط تولید فولاد باید در نواحی جنوبی کشور، کنارههای خلیجفارس و دریای عمان انجام پذیرد و به همین دلیل نیز دو قطب فولاد ۱۰میلیون تنی در هرمزگان و چابهار در برنامه دیده شده است. در مورد واحدهای موجود نیز پیشنهاد شده با پیشبینی بروز بحران آب نسبت به جابهجایی یا تغییر تولید مطالعه شود و اقدام مقتضی صورت پذیرد. در صورت عدمتوجه به نتایج مطالعات و ادامه روند گذشته مطمئنا هدف چشمانداز ۱۴۰۴ تحتتاثیر قرار میگیرد، بهطوریکه در این سالها برخی از واحدها اجبارا بخشی از خطوط تولید خود را در مقاطعی از زمان به دلیل مشکل آب متوقف میکنند.
البته برای کاهش مصرف آب در واحدهای فولادی، امکان صرفهجویی با تغییرات در خطوط تولید وجود داشته و در این راستا نیز اقدامات قابلتوجهی در واحدها انجام گرفته و میگیرد. نوسازی و بازسازی و استفاده از تکنولوژیهای جدید در بخشهای مختلف خطوط تولید و پیشگیری از تلفات بیمورد آبی در کاهش مصرف آب اثربخش است. برخی واحدهای قدیمی تلفات آبی قابلتوجهی دارند که با بازسازی و استفاده از روشهای جدید از جمله برجهای هوای خنک بهجای برجهای خنککننده آبی، قابل صرفهجویی و کاهش مصرف آب است. یکی از راههای کاهش مصرف آب که واحدها در حال پیگیری آن هستند استفاده از پسابهای شهرهای مجاور واحد است. البته این روش نیز برای واحدهای بزرگ تولیدی قابلاطمینان کامل نیست.
در پی این وضعیت مطالعات جامع صنعت فولاد در دستور کار قرار گرفت. رسانه «دنیایاقتصاد» هم همواره پیگیر پیشرفت صنعت فولاد بود. سازمان ایمیدرو شرکت ملی فولاد ایران با انعقاد قرارداد با مشاور منتخب، شرکت مهندسی فولاد تکنیک، تدوین و پایش سالانه را برنامهریزی کرد.
نتیجه مطالعات و پیگیریها به آنجا انجامید که سند چشمانداز در صنعت فولاد در ۱۴۰۴ به هدف تعیینشده برسد.
متاسفانه اهداف سند چشمانداز در زیرساختهای موردنیاز صنعت فولاد به دلیل عدمتحقق سند در دیگر بخشهای بهدست نیامد و صنعت فولاد را با چالشهایی روبهرو ساخت. عدمتحقق رشد اقتصادی پیشبینی شده (۸درصد)، عدمتحقق رشد ارزشافزوده ساختمان و صنعت و شرایط بینالمللی باعث شد؛ بازار فولاد مطابق پیشبینی برنامه تحقق پیدا نکند. عدمپیگیری برنامهها و اهداف در دیگر بخشها از جمله پیشبینیهای افزایش ظرفیت حمل و نقل ریلی، جادهای، بنادر و عدمپیگیری برنامه انرژی شامل آب، گاز، برق دیگر چالشهای صنعت فولاد شد، بهنحوی که مطابق آخرین اطلاعات نیمه اول سال۱۴۰۰ ظرفیت فولاد خام ۴۱میلیون تن و تولید واقعی ۱۳میلیون تن شد و همین روند تا سال۱۴۰۴ ادامه خواهد داشت.
صادرات نیز در ۶ماهه اول سال۱۴۰۰ معادل یکمیلیون و هفتصد هزار تن محصولات مختلف فولادی بوده است. این درحالی است که در سند چشمانداز پیشبینی ۲۰میلیون تن صادرات سالانه و ۳۵میلیون مصرف داخلی در سال۱۴۰۴ در نظر گرفته شده است. در توسعه معادن و تامین مواداولیه نیز با چالش روبهرو هستیم. بهرغم اقدامات انجامشده در زمینه اکتشاف فاصله با هدف بسیار زیاد است. ذخایر معادن قبلی اکتشاف و استخراجشده رو به اتمام است و در ذخایر معادن عمقی نیز اقدام موثری صورت نگرفته و با توجه به نیاز به تکنولوژی بالا و هزینه، اقتصادیبودن استخراج معادن عمقی نیاز به مطالعه و بررسی دارد.
برای بسیاری از فعالان اقتصادی صنعت فولاد این سوال مطرح است که؛ تعیین ظرفیت ۵۵میلیون تن و مطالعات انجامشده برای تحقق آن هدف درستی بوده است؟
پاسخ این پرسش این است که آیا تدوین سند چشمانداز لازم بوده؟ این درحالی است که بخش فولاد سند چشمانداز را دنبال کرده اما دیگر بخشها توجهی به آن نکردهاند.
درحالحاضر صنعت فولاد برای ادامه حیات خود باید راسا زیرساختهای خود را احداث کند و برای انجام آن حداقل حدود ۹میلیارد یورو سرمایهگذاری موردنیاز است. البته برای بازار فولاد باید رشد اقتصادی و ارزشافزوده صنعت و ساختمان رشد قابلقبولی داشته و مبادلات اقتصادی بینالمللی برقرار شود.
درضمن باید روند جانمایی نادرست واحدهای فولادی در کشور که به دلیل دخالتهای برخی سیاستگذاران رخ داده است؛ اصلاح شود، زیرا بسیار شنیده شد که برخی کارخانهها به دلیل کمآبی تعطیل میشوند که این تبعات همان رفتارهای غیرکارشناسی است. در حالحاضر شرکتهای معدنی بر اینکه زنجیره ارزش را در محدوده خود استان کامل کنند، اصرار دارند و همین امر موجب شده تولیدکنندگان به راهاندازی پروژههای بسیار گرانقیمت انتقال آب تن بدهند.
مطالعات ما نشان میدهد، احداث واحدهای فولادی در سواحل جنوب کشور مشکلات این بخش را در تامین آب مرتفع خواهد کرد، در غیر اینصورت با مشکلات عدیدهای در تامین آب مواجه خواهیم شد.
در این سالها مقرر شده بود تا مجوز برای ساخت کارخانه تولید فولاد در داخل ایران داده نشود؛ اما تنها یک واحد با ۶/ ۱میلیون تن احیای مستقیم تولید در چابهار در حال احداث است و اقداماتی نیز در هرمزگان در دستور کار قرار گرفته است.
اما متاسفانه بسیاری از واحدهای تولیدی قصد داشتند آب موردنیاز را از طریق پساب تامین کنند و هیچ محاسبهای در این راستا صورت نگرفت.
مهمترین مشکل طی این سالها آن بود که سرمایهگذار برای امکانسنجی احداث پروژه فولادی از محاسبات دقیق استفاده نمیکرد و برخی از مسوولان تامین آب مجوزها را با تحتفشار قراردادن ادارهها در استانها میگرفتند.