محمدرضا اعوانی * در کشورهای توسعه یافته زیرساخت‌های لازم برای تولید مشخص و شفاف است؛ یعنی در کلیه زمینه‌های تولید، ابتدا و انتهای کار روشن است.
در نتیجه نقدینگی جامعه برای اینکه در راه تولید قرار گیرد، بسترسازی می‌شود و با این حساب سوداگری و حباب در بازار مسکن، بازار سکه و طلا و همچنین سایر کالاها سرازیر نمی‌شود و ملک در بازار مسکن اعم از تجاری، اداری و مسکونی به عنوان کالا محسوب می‌شود؛ به دلیل اینکه کالا از هر جهت قابل بررسی و اعمال کنترل‌های لازم است.
در کشورهای توسعه‌یافته افراد جامعه به راحتی وارد قشر متوسط جامعه می‌شوند؛ اما به دلیل اینکه زیر ساخت‌های کنترلی در این کشورها نهادینه شده است با گرفتن عوارض و مالیات از این کار جلوگیری می‌شود و در نهایت سرمایه‌گذاری در تولید با سود استاندارد و معقول برای سرمایه‌گذار ایجاد انگیزه و فعالیت می‌کند.
اما متاسفانه در کشورهای در حال توسعه به صورت کاذب، ملک (تجاری، اداری و مسکونی) نوعی سرمایه محسوب می‌شود که این فرآیند سرمایه شدن ملک، مشکلات بسیاری را برای جامعه به بار می‌آورد تا جایی که ۹۵ درصد از مردم دنیا زیان سرمایه شدن ملک را پس می‌دهند و با توجه به این مساله، انگیزه‌ای برای تولید باقی نمی‌ماند.
به طور مثال تصور کنید یک واحد تولیدی با طی مراحل اداری موفق می‌شود وامی را دریافت کند. این متقاضی ۹۵ درصد این وام را در نقاط مرغوب کلان شهرها صرف خرید ملک می‌کند که طی مدت زمان محدود این سرمایه‌گذاری چند برابر می‌شود که نمونه آن در کشور زیاد مشاهده می‌شود، به طوری که ضرب المثل فوق «فلانی پولدار شد و از خاک بلند شد» بر این مساله دلالت دارد.
در گذشته متاسفانه با مسکن به‌عنوان کالای سرمایه مقابله نشد و همچنین از تجربه کشورهای توسعه یافته استفاده نشد و شاهد هستیم که بخش اعظم نقدینگی کشور صرف مسکن مهر شد و این برنامه نه تنها مشکلی را حل نکرد، بلکه در ازای اینکه نقدینگی در تولید و سایر کالاهای ضروری هزینه شود در کشور ایجاد تورم کرد و از سوی دیگر اکنون کارگاه‌های صنعتی با حداقل بهره‌وری مشغول به کار هستند.
*مدیر سابق سامانه املاک و مستغلات