نیکزاد؛ هر سه روز یک سفر

گروه مسکن- فرید قدیری: علی نیکزاد -وزیر مسکن دو سال اول و وزیر راه‌وشهرسازی دو سال پایانی دولت دهم- حدود یک‌سوم از روزهای کاری خود را به جای نشستن پشت میز وزارتی در ساختمان ستادی، صرف سفرهای استانی کرد. مسافرت‌های نیکزاد در ماموریت‌هایی خلاصه شد که هفته‌ای دست‌کم دوبار برای بازدید و سرکشی از ساخت‌وسازهای مسکن‌مهر تک‌تک شهرهای هر استان، انجام می‌گرفت. طبق آمار به دست آمده از دفتر هماهنگی و تشریفات وزارت راه‌وشهرسازی، علی نیکزاد در ۱۴۴۰ روز کاری دولت دهم، ۴۳۰ مرتبه مسافرت استانی انجام داده است که از این تعداد، ۴۱ سفر به همراه هیات‌دولت در قالب سفرهای استانی آخر ‌هفته‌های احمدی‌نژاد بوده و مابقی صرفا به ماموریت مسکن‌مهر اختصاص داشته است. حجم بالای سفرهای علی نیکزاد که عملا رکورد مسافرت‌های استانی شخص رییس‌جمهور -پایه‌گذار بازدیدهای استانی و برخورد از نوع نزدیک با مردم- را با فاصله زیادی شکسته است و سرعت و دوره‌تناوب آنها برخلاف سفرهای نامنظم هیات‌دولت، در همه این ۴سال ثابت و بدون تغییر بوده، چه علتی داشته و با چه اهدافی انجام شده است؟ در اوایل کار نیکزاد این رفتار بی‌سابقه در وزارت مسکن موجب شد برخی‌ها، چنین شیوه‌ وزارتی شخص وزیر را «تب بازدید» تعبیر کنند و از سردشدن آن حداکثر در یکسال اول دولت بگویند که البته این پیش‌بینی و تعبیر پشت‌سر آن درست از آب درنیامد. اما واقعیت آنچه باعث شد هر استان کشور در طول این ۴ سال، ۷ بار میزبان وزیر راه‌وشهرسازی قرار بگیرد چیزی جزء نگرانی از «انحراف‌مسیر» موج سنگین ساخت مسکن نبود. نیکزاد ماموریت داشت ۲ میلیون واحد مسکونی روی زمین‌های دولتی بسازد و قبول کرده بود که اگر شخصا بر ۱۸۰۰ کارگاه ساختمانی ریز و درشت در شهرهای ۳۱ استان کشور نظارت نداشته باشد، این ماموریت غیرممکن خواهد بود. نتیجه این سفرها هم‌اکنون به تکمیل و تحویل نزدیک به ۹۰۰ هزار واحد مسکونی‌مهر به متقاضیان منجر شده و حدود ۵۰۰ هزار واحد دیگر را نیز به مراحل پایانی ساخت‌وساز رسانده است. با این حال منتقدان اقتصادی دولت دهم به این شیوه نقدهایی دارند، از جمله اینکه سیاست‌گذاری و راهبری بازار مسکن را مهم‌تر از صرف وقت برای فعالیت‌های اجرایی از طرف وزیر می‌دانند. برخی منتقدان هم البته مشکل را در زیرمجموعه‌ یعنی مدیران و برخی معاونان عنوان می‌کنند که ضعف‌ ناشی از عدم تسلط بر مسوولیت آنها باعث شده شخص وزیر از نزدیک همه مسائل و مشکلات مسکن‌مهر را گردن بگیرد و برای حل‌وفصل آنها چاره‌اندیشی کند. این در حالی است که پاسخ منتقدان را می‌شود با عملکرد سال‌های گذشته که احتمالا مبنای بیان همین نقدها بوده است، داد. تجربه دوره‌های پیش در وزارت مسکن نشان می‌دهد اوج برنامه‌های اجرایی دولت‌ها برای تامین مسکن کم‌درآمدها در سالی ۷۰ هزار واحد مسکونی خلاصه شد و بخش زیادی از این واحدها تا سال‌ها به‌صورت آپارتمان اجاره‌ای مورد استفاده قرار می‌گرفت و این‌طور نبود که همچون مسکن‌مهر، آپارتمان‌ها با قیمتی معادل یک‌دهم تا یک‌پانزدهم قیمت روز مسکن، به مالکیت افراد دربیاید. بنابراین شاید مقایسه آماری این دوره با دوره‌های قبل، تجربه این دوره را تایید کند، اما غفلتی که در حوزه شهرسازی و معماری ساختمان‌سازی‌ها در این دوره اتفاق افتاد نیز باید برای دوره آینده مورد آسیب‌شناسی قرار بگیرد. به هرحال اقدامات صورت گرفته در ۴سال اخیر، کار وزارت را برای وزیر آینده سخت کرده است. وزیر مسکن یا وزیر راه‌وشهرسازی دولت یازدهم از یک‌سو باید به همان اندازه که وزیر دولت دهم با طرف تقاضا در همه شهرهای کشور ارتباط داشته، رابطه برقرار کند و از سوی دیگر باید برنامه‌ای عملیاتی با ظرفیتی شبیه یا بیشتر از مسکن‌مهر، برای افزایش عرضه آپارتمان ارزان‌قیمت طراحی و اجرا کند.