بین ۵۰ تا ۶۰ درصد ساختمانها توسط سازندگان یکبار مصرف احداث میشوند
گروه مسکن- میترا یافتیان: گرچه امروزه استفاده از برخی شیوههای نوین در دستور کار سازندگان حرفهای ساختمانها قرار گرفته، اما در عمل ساختمانهای کشور خوب ساخته نمیشوند، زیرا بین ٥٠ تا ٦٠درصد ساختوسازهایی که هم اکنون انجام میشود، توسط کسانی صورت میگیرد که حرفهای نبوده و اصولا سازندگان یکبار مصرف هستند. دکتر مینو رفیعی، کارشناس مسکن، در گفتوگو با دنیایاقتصاد پیرامون جایگاه صنعتیسازی ساختمان در طرح جامع مسکن گفت: این طرح بهعنوان بسته سیاستی در حوزه مسکن است که اگر به صورت یکپارچه عملیاتی شود، به احتمال قوی در توسعه ساخت و ساز و افزایش کیفیت مسکن موثر واقع میشود. با توجه به اینکه ظرفیت ساختوساز واحدهای مسکونی و غیرمسکونی در کشور در سالهایی که بیشترین ساختوساز انجام شده سالانه ٧٠میلیون مترمربع در شهرها و ١٤میلیون مترمربع در روستاها بوده و اکثر این ساختمانها حتی در روستاها با مصالح ساختمانی مقاوم ساخته شدهاند، چون قیمت تمام شده ساختمان آنقدر بالا است که ارزش ندارد کسی روی زمین با خشت و گل خانهسازی کند مگر در نقاط دور افتاده و روستاهای منزوی کشور امری اتفاق افتد.
همچنین درحالحاضر از مجموع ساختوسازهای شهری، حدود ٥١درصد ساختمانها با بتن آرمه و اسکلت فلزی و ٤١درصد با آجر و آهن ساخته میشوند به این ترتیب حدود ٩٢درصد از ساختوسازهای موجود در کشور از مصالح با دوام و مرغوب ساخته میشود.
وی ادامه داد: بعضی از شیوههای ساخت مانند استفاده از بلوک و... نیز بادوام هستند، اما در عمل ساختمانهای کشور خوب ساخته نمیشوند، زیرا بین ٥٠ تا ٦٠درصد ساختوسازهایی که هماکنون انجام میشود توسط کسانی صورت میگیرد که حرفهای نیستند.
بدین مفهوم که توسط سرمایهگذاران و سازندگانی که حرفهای نیستند، احداث میشوند و هرکس خانهای داشته تخریب کرده و آن را دوباره ساخته است. به تعبیر این کارشناس مسکن، این افراد غیر حرفهای عمدتا سازندگان یکبارمصرف هستند، به طور مثال ساختمان یک طبقه خود را تخریب کرده و ٥ طبقه میسازند، یک یا دو واحد را برای خود و فرزندان نگه داشته و مابقی آنها را به فروش میرسانند و از بازار ساختوساز مسکن خارج میشوند. بنابراین درست است که این فرد از یک سازنده و پیمانکار فنی استفاده میکند، اما در عمل نظارت و سرپرستی سرمایهگذاری و تامین سرمایه را خود خانوار بر عهده دارد. خانوار نیز چون
حرفهای ساز نیست، نمیتواند آن میزان نظارت فنی یا حتی تامین مالی لازم را انجام دهد، در نتیجه اینگونه واحدهای مسکونی دیرتر و با کیفیت نازل و گرانتر از آنچه انبوهسازان میسازند، ساخته میشود. به همین دلیل ساختوساز انبوه و صنعتی به معنای اینکه سازنده حرفهای و به صورت پایدار در بازار مسکن فعالیت کند و آن را شغل خود بداند، بسیار کم است.
البته این نسبت رو به افزایش است، به طوری که سال ٧٨، حدود ٢٠درصد از ساختوسازها (به معنای تعریف وزارت مسکن که میگوید انبوهساز، واحدهای مسکونی دارای ٣ طبقه بیشتر در شهرستانها و یا سازنده ١٠ واحد مسکونی در تهران) است توسط انبوهسازان انجام شده و در سال ٨٣ این میزان به ٤٠درصد رسید که البته این میزان در تهران بیشتر بوده است. بنابراین انبوهسازی طبق آمار و تحلیلهای انجام شده موجب استفاده بهینه از زمین، کوچکتر ساخته شدن واحدهای مسکونی و نیز کاهش زمان ساخت به ازای هر واحد میشود، علاوه بر این هزینه ساخت نیز کاهش مییابد.
در واقع موارد گفته شده منافع اقتصادی ساختوساز صنعتی و انبوه است، بدین لحاظ چون انبوهسازی، مدیریت حرفهای میشود صرفهجوییهای ناشی ازآن نیز به مراتب بیشتر است.
براساس آنچه گفته شد، هنوز ما یک طرف قضیه را در ساخت حرفهای ندیدهایم و آن بخشی است که سیاستهای حمایت از مصرفکننده باید لحاظ شود، هرچند که همواره چنین سیاستهایی را در کشور کمتر تعریف کرده و به کار گرفتهایم.
وی معتقد است: بهرغم وجود کدهای ساختمانی، بسیاری از ساختوسازهای موجود در مقابل حوادث طبیعی به ویژه زلزله و سیل نامقاوم هستند و به دلیل اینکه هنوز مساله نظارت دقیق و صحیح بر امر ساختوساز و اعمال قوانین و مقررات ساختمان در کشور ما حل نشده است، اکثر ساختمانهای موجود و حتی جدیدالتاسیس در مقابل تکانهای شدید ناشی از زلزله، سیل و نیز حوادث آتشسوزی مقاوم نیستند.
علاوه بر این، در تولید مصالح ساختمانی، ساخت و بهرهبرداری از آنها کمترین توجهی به بهینهسازی مصرف سوخت صورت نمیگیرد، به این ترتیب اغلب از سیمانهایی برای ساخت مسکن استفاده میشود که در حقیقت با مقاومت سدسازی ساخته شده و برای تولید آن انرژی بسیاری به کار گرفته شده، اما این بدان معنی نیست که واحدهایی که با این نوع سیمانها ساخته میشود مقاوم هستند، چون باید در ساخت این واحدها، بتنریزی مناسب نیز انجام شود. همچنین در مرحله ساخت این مصالح نیز به اتلاف انرژی دچار هستیم، در مرحله بهرهبرداری نیز که دیگر بیشتر، طوریکه هیچیک از ساختمانهای ما برای صرفهجویی انرژی عایقبندی یا طراحی نشدهاند. در همین رابطه ما میتوانیم آفتاب زیادی که در تابستان داریم برای گرم کردن آب استفاده کنیم اما چنین اقداماتی به ندرت در کشور ما اتفاق میافتد. این در حالیاست که در کشور قبرس، پنلهای خورشیدی در کنار سایر مصالح ساختمانی به فروش میرسدواز این پنلها برای گرم کردن آب استفاده میکنند.
ما در صنعت ساختمان هنوز آن مواردی را که باید به خاطر نسلهای آینده رعایت کنیم انجام نمیدهیم، به طوری که هماکنون ٤٠درصد انرژی کشور برای بهرهبرداری از ساختمانها به کار گرفته میشود. همچنین ما سیستمهای مادولار و استانداردهای ابعاد قطعات نیز نداریم. در نتیجه ضایعات فراوان نظیر شیشه، آهن و... در مراحل مختلف ساختمان سازی حاصل میشود. بنابراین به دلیل پیش ساخته نبودن قطعات ساختمانی و استاندارد نبودن ابعاد و قطعات آنها ناچاریم قطعات و مصالح ساختمانی را با زور به هم بخورانیم.
در عین حال هماکنون از فرصتهای قابل ملاحظهای در بخش ساختوساز در کشور برخورداریم و بر خلاف کشورهای صنعتیشده که رشد جمعیت آنها به مرحلهای رسیده که بخش ساختوساز آنها فقط به جایگزینی، تخریب و استهلاک میپردازد، در کشور ما همچنان تقاضای تامین مسکن رو به افزایش است.
از سوی دیگر بازارهای همسایهای داریم که آنها برای سالهای متمادی به صدور خدمات فنی و مهندسی ما نیاز دارند، البته اگر ما امکان صدور خدمات فنی و مهندسی را داشته باشیم که خوشبختانه این قابلیت را داریم. همچنین امکان جلب سرمایهگذاریهای خارجی در حوزه مسکن سازی را نیز داریم چون در مقایسه با کشورهای اطراف هنوز نرخ بازگشت به سرمایهگذاری در بخش ساختمان و مسکن بسیار بالا است، بنابراین میتوانیم در این بخش نیز سرمایهگذار خارجی جلب کنیم، البته اگر موانع سرمایهگذاری خارجی را در کشوربرطرف کنیم.
ادامه دارد
ارسال نظر