دکتر حسین سلطان‌زاده

کمابیش تا حدود یکی دو قرن پیش در بسیاری از نقاط جهان رابطه‌ای متعادل بین انسان و محیط طبیعی پیرامون او وجود داشت، اما در کشورهای صنعتی از حدود دو قرن پیش و در بسیاری از دیگر کشورها، مانند کشور ما، از حدود یک قرن پیش تعادل عوامل و پدیده‌های زیست محیطی به تدریج بر هم خورد و با گسترش صنایع آلوده‌کننده محیط زیست و گسترش شهرهای بزرگ و از میان رفتن بیشتر عرصه‌ها و محیط‌های طبیعی، بسیاری از عرصه‌ها و فضاهای زیست شهری آلوده و نامناسب شدند. تکنولوژی مدرن که در آغاز، از نیمه دوم قرن هجدهم در پل‌های فلزی و از آخر قرن هجدهم در ساختمان‌هایی با اسکلت فلزی مورد استفاده قرار گرفت، نه تنها در طول قرن نوزدهم موجب شکل گرفتن ساختمان‌های فراوانی با اسکلت فلزی و شیشه شد، بلکه استفاده از فلز به شکل‌های دیگر از جمله در ترکیب با بتن (اواخر قرن نوزدهم) مورد توجه قرار گرفت. توسعه تکنولوژی مدرن در ساختمان موجب پیشرفت‌های عظیمی در صنعت ساختمان‌سازی شد. تا آن‌جا که یکی از عالی‌ترین و نخستین مظاهر کاربرد تکنولوژی نوین به صورت آشکار، یعنی مجموعه ژرژ پمپیدو در سال ۱۹۷۱ طراحی و پس از مدتی ساخته شد. در این زمان سبک‌‌ «های‌تک» (hi- tech) نه تنها در معماری بلکه در بسیاری از عرصه‌ها مورد توجه قرار داشت. در اواخر دهه هفتاد قرن بیستم از یک سو بحران انرژی و از سوی دیگر انواع آلودگی‌های زیست‌محیطی سبب شد که اندیشه استفاده از تکنولوژی همساز با محیط، بهره‌برداری بهینه از شرایط و امکانات محیطی، صرفه‌جویی در مصرف انرژی‌های فسیلی و استفاده از انرژی‌های جایگزین آن به ویژه بهره‌برداری از انرژی حاصل از برخی پدیده‌های طبیعی مانند خورشید و باد مطرح شود و در برخی از دیگر زمینه‌ها «اکوتک» یعنی تکنولوژی همساز با محیط، به جای «های‌تک» مورد توجه قرار گرفت و در بسیاری از طرح‌های معماری تلاش لازم برای بهره‌گیری از امکانات محیطی و طبیعی صرف شد تا نیاز به مصرف انرژی برای مناسب‌سازی فضا‌های ساخته شده، به حداقل ممکن کاهش یابد.

توجه به عوامل و پدیده‌های طبیعی و بهره‌برداری از آنها تنها به طراحی فضاهای معماری محدود نشد، زیرا گسترش شهرها و افزایش شمار ساختمان‌هایی که به صورت متراکم و مرتفع ساخته می شدند و کمبود فضاهای سبز طبیعی یا پارک‌ها به خصوص در نواحی مرکزی و متراکم شهرها و افزون بر آن بعضی از آلودگی‌های محیطی مانند آلودگی‌ هوا و آلودگی‌های صوتی و بصری، موجب شد که طراحی فضاهای سبز و پارک‌ها بیش از پیش اهمیت یابد و رشته و تخصص طراحی منظر یا معماری منظر به صورتی حرفه‌ای و آکادمیک از حدود ۱۵۰سال پیش در برخی از کشورهای پیشرفته به صورت رشته‌ای در کنار معماری شکل گرفت. در رشته طراحی یا معماری منظر از چند دیدگاه به فضاهای سبز طبیعی و مصنوع توجه می‌شود. نخست رابطه فضاهای سبز با محیط متراکم ساخته شده و محیط زیست و سپس ارتباط انسان با منظر و همچنین جنبه‌های زیبایی شناسانه و هنری منظر مطرح است. هدف از طراحی منظر، ارتقای کیفیت خصوصیات محیط زیست است و البته در شرایط و مکان‌های مختلف برخی از خصوصیات محیطی نسبت به سایر خصوصیات در اولویت قرار خواهند داشت. برای مثال در یک شهر بسیار بزرگ، متراکم و آلوده، دستیابی به فضای سبز بیشتر، تولید اکسیژن و جذب دی‌اکسیدکربن و تامین فضای مناسب برای گذران اوقات فراغت و تفریح در اولویت قرار خواهند گرفت. در حالی که ممکن است طراحی منظر یک ناحیه حاشیه شهری یا در یک محیط طبیعی دور از مراکز جمعیتی، بیشتر با هدف زیباسازی محیط صورت گیرد و در منطقه‌ای دیگر یک باغ گیاه‌شناسی یا یک فضای سبز برای حفظ تنوع حیات وحش انجام شود و طبیعی است که در هر کدام از این فعالیت‌ها چند تخصص یا رشته مناسب با نوع کار مورد نیاز خواهد بود.

طراحی باغ‌ها را هم می‌توان شاخه‌ای از طراحی منظر به شمار آورد. بیشتر باغ‌های ایرانی در گذشته به افراد تعلق داشتند و به عنوان یک فضای سبز عمومی یا پارک مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند و در برخی از شهرها تنها یک یا دو باغ برای استفاده عموم در نظر گرفته می‌شد.

باغ‌های ایرانی به طور معمول محصور بودند و با دیوار از فضاهای پیرامون‌‌شان متمایز و جدا می‌شدند. البته گونه‌ای از فضاهای سبز عمومی هم در برخی از شهرهای بزرگ طراحی و ساخته می‌شدکه به بلوارهای معاصر بی‌شباهت نبودند. چهارباغ اصفهان نمونه خوبی از این گونه فضاهای سبز عمومی شهری است که تا کنون باقی مانده است. نمونه‌های دیگری هم در برخی از شهرهای بزرگ وجود داشته که در قرون اخیر از میان رفته‌اند.