نسیم محمدی- در مورد تهران و افزایش جمعیت و جغرافیایى آن همواره بحث‌هاى زیادى میان کارشناسان و مردم مطرح بوده است. بسیارى حومه این شهر عظیم را جایگاه دفن زباله و اسکان جمعیت کم درآمد می‌دانند که زیان‌هاى جبران‌ناپذیرى از نظر شهرسازى یا زیست‌محیطى و پیامدهاى اجتماعى دربر دارد. بسیارى نیز چون دکتر احمد سعیدنیا استاد دانشگاه و رییس جامعه مهندسین شهرساز ایران معتقدند که اصولا تعریف رایج از خود تهران نادرست است و این شهر، حتى حاشیه‌نشین به معناى متداول آن ندارد.

از شهر تهران مدتهاست به‌عنوان کلان‌شهر که معادل متروپل است نام برده می‌شود. از نظر شهرسازى کلان‌شهر چه مفهوم یا ویژگى‌هایى دارد؟

کلان‌شهرها شهرهاى بسیار بزرگى هستند که علاوه بر حجم جمعیت و وسعت زیاد خود، صفت اصلى‌شان این است که تعداد زیادى شهر پیرامون خود دارند یعنى مادر شهر محسوب مى‌شوند و فرزندانى دارند که در پیرامون آنها پراکنده‌اند و به مجموعه «شهر مادر» و عناصر پیرامون را که حومه باشد، جمعا کلان‌شهر گفته می‌شود. البته شهرهاى خیلى بزرگ‌تر که تعدادى شهر بزرگ را در خود جاى می‌دهند، با این مقوله تفاوت دارد. به آنها زنجیره شهر یا مجموعه شهرى می‌توان گفت.

چرا شما به جاى اطلاق کلان‌شهر به تهران، خواهان استفاده از مفهوم شبکه‌اى شهر منطقه هستید؟

دلیلش این است که مفهوم کلان‌شهر قدیمى است و تعریفى که الان کردم براى حومه‌هاى آن به‌کار می‌رود، اما امروزه در دوره ما، گاهى کلان‌شهرها با حومه‌هایشان ادغام مى‌شوند و حومه‌ها هم مبدل به شهر می‌شوند و آن شهرها هم شروع به بزرگ‌تر شدن مى‌کنند. کلان‌شهر هم عناصر دیگرى هم سواى جمعیت، مثل مراکز تفریحى، فرودگاه‌ها، مراکز کار، مراکز حمل و نقل، صنایع و خیلى عناصر دیگر مورد نیاز را ، بیرون از خود قرار می‌دهد. این اتفاق الان براى تهران، لندن، پاریس، سائوپولو و غیره افتاده است. منطقه‌اى آکنده از عناصر شهرى می‌شود که با همدیگر کار می‌کنند و اگر رابطه این دو را با هم قطع کنیم، شهر اصلى مى‌میرد، چون تمام مراکز و تاسیسات‌ آن پیرامون آن واقع شده است. به این دلیل است که می‌گویم نمی‌توان کلمه کلان‌شهر را در مورد تهران به کار برد. تهران شهر منطقه است، مفهوم کلان‌شهر در مورد برخى شهرها که توان‌شان فوق العاده بالا می‌رود، کاربرد ندارد و بهتر است شهر منطقه بگوییم.

گسترش جمعیت شهرى یا گسترش شهرک‌ها یا حتى آلونک‌ها در حومه تهران چه تاثیرى در بهم خوردن معادلات شهرنشینى دارند؟

در اطراف تهران، شهرک‌هاى مسکونى یا صنعتى و انواع فضاهاى کار و حرفه وجود دارد که به ندرت می‌توان در آن حلبى‌آبادها یا آلونک‌نشینى پیدا کرد. ممکن است تنها ۵‌درصد آنها چنین باشند. علت هم در این است که در ایران یا دست‌کم در تهران، امکان

ساخت و ساز خیلى فراوان است. در حال حاضر مصالح این همه ساختمان که در تهران خراب مى‌کنند، (چون اقتصاد ایران در زمین و ساختمان می‌چرخد)، این همه آجر و تیرآهن و در و پنجره را دوباره برمی‌دارند و در بازارهاى فروش نخاله مى‌فروشند و اینها دوباره در ساختمان‌هاى دیگر به‌کار می‌رود. من با اطمینان می‌گویم که ۹۹‌درصد فضاهاى سکونت حومه تهران و مردم فقیر از آجر و تیرآهن است. دوم اینکه پیرامون تهران ۳۲ شهر جدید ایجاد شده که روی هم رفته یک منطقه شهرى به وجود آورده‌اند و هر کدام داراى شهردارى و خدمات اجتماعى هستند. جمعیت تهران از سال ۷۵ تا حالا تغییر چندانى نکرده است. جمعیت خارج از تهران زیاد شده است که به ۱۳‌میلیون نفر رسیده است. در حالیکه سال ۴۵ این جمعیت به یک‌میلیون هم نمى‌رسید. جمعیت تهران الان ۸/۷میلیون است ولى جمعیت استان تهران حدود ۱۲ برابر افزایش یافته است. این جمعیت‌ در حلبى‌آبادها و آلونک‌ها زندگى نمى‌کنند. اینها در صنایع و تاسیسات شهرک‌هاى اطراف تهران کار می‌کنند. دیگر این ایده قدیمى حاشیه تهران معنا ندارد که قبلا عده‌اى فقیر و بدبخت در گودها زندگى مى‌کردند. مثلا همین اسلام‌آباد در جاده ساوه، قبل از انقلاب حاشیه‌اى بود و فقیر، الان تبدیل به شهر شده و در حاشیه خودش صالح‌آباد و اکبرآباد ایجاد کرده و اینها روی‌هم‌رفته دو شهر در اطراف تهران شده‌اند که شهردارى دارند. دیگر این تصویر قدیمى که سى سال پیش از تهران مصور می‌شد، وجود ندارد. این ۳۳ شهر اطراف تهران هر کدام امکاناتى دارند. نهادهایى دارند حتى نماینده در مجلس دارند. داراى شوراى شهر هستند و به همین دلیل قدرت سیاسى بالایى پیدا کرده‌اند و در جریانات سیاسی مشارکت مى‌کنند.

البته فقر مشکلى است که به این سادگى از بین نرفته و الان حتى در مرکز تهران قابل مشاهده است، اما چون قدرت سیاسى مدیریتى در این مجموعه افزایش پیدا کرده است، تحولاتى در این مناطق ایجاد شده است.

از نظر شهرسازى این شهرک‌ها، چه نظارتى روى ساخت‌وساز آنها می‌شود؟ تهران دارد بزرگ مى‌شود اما بسیار بى‌قواره. شما به‌عنوان رییس جامعه مهندسان شهرساز چه می‌گویید؟

در کشورهایى که جمعیت اضافه دارند و به طور سیستماتیک صنعتى نشده‌اند، این اتفاق‌ها مى‌افتد. اما هر کسى براى خودش در این مجموعه یک جایى ساخته و معلوم نیست این‌ها چگونه به هم متصل مى‌شوند. یکى از مشکلات ترافیکى شهر تهران، به خاطر همین شبکه نامنظم و بی‌قواره‌اى است که در حومه تهران شکل گرفته است. هرچند براى تهران طرحى بنام مجموعه شهرى تهران در نظر گرفته شده و تحویل دولت داده شده اما هنوز پیاده نشده است. ایده من این است که دیگر نقشه مادر شهر براى تهران که داراى ساختار شعاعى است و تعدادى جاده از مرکز آن به سایر نقاط کشور کشیده شده، جوابگو نیست. من می‌گویم باید شبکه‌اى از راه‌ها در این مجموعه طراحى شود که تمام این عناصر را در داخل خود داشته باشد. پیشنهاد من به شهردارى تهران و وزارت مسکن این بود که شما باید به تهران به عنوان یک شهر منطقه نگاه کنید و نقشه‌اى شبکه‌اى داشته باشید نه یک نقشه‌ای شعاعى و باید تمام عناصر آن به رسمیت شناخته شود وگرنه در غیر این صورت تهران به صورت بی‌رویه توسعه پیدا می‌کند. جواب اینها این است که توسعه بی‌رویه نخواهد بود و این حومه‌ها شهر شده‌اند و هر کجا که شهر شود طبق قانون باید یک طرح جامع داشته باشد. من می‌گویم کل این مجموعه را ما باید با شکل دیگرى به‌هم پیوند دهیم.