گونهشناسى مسکن
دکتر سلطان حصاری
عضو اتحادیه مهندسان دانمارک
گونههاى گرانبهایى از مسکن، یکى پس از دیگرى مختوم به فنا میشوند. شاید یکى از شیوههایى که بتواند، گونههاى مسکن را از اضمحلال و نابودى نجات دهد و آنها را جاودانه سازد، شناخت گونهها و ثبت و درج ویژگیهاى آنها است.
بخش اول
دکتر سلطان حصاری
عضو اتحادیه مهندسان دانمارک
گونههاى گرانبهایى از مسکن، یکى پس از دیگرى مختوم به فنا میشوند. شاید یکى از شیوههایى که بتواند، گونههاى مسکن را از اضمحلال و نابودى نجات دهد و آنها را جاودانه سازد، شناخت گونهها و ثبت و درج ویژگیهاى آنها است. در گذشته، هر چند در ارائه طرحهاى جامع و طرحهاى هادى، توجهى به شناخت وضع موجود معمارى معطوف میشد، اما از اوایل دهه ۶۰ شمسى، در کانون توجه قرار گرفتن آبادانى و عمران روستاها از یک سو و از سویى براى جبران خرابیهاى گسترده ناشى از جنگ و سوانح طبیعى، انگیزههاى اصلى پرداختن به شناخت عمیقتر گونههاى موجود مسکن را پدید آورد.
طى این دوره، آنچه، تحت عنوان زیر نام گونهشناسى مسکن مطالعه و تحقیق شده است، توصیف گونههایی از روستاها است. نظر به اینکه تعداد روستاهاى گزینش شده، در پهنه منطقه مورد مطالعه زیاد بودهاند. بنابراین به توصیف شتابزده و گذراى آنها اکتفا شده و سر انجام به معرفى چند نمونه مسکن از هر روستایى بسنده شده است.
براى پهنه وسیعى از گونههاى شهرى، تعابیر کلى بهکار رفته است. گونههاى مسکن مطرح شده تحت عنوان شهرها آمده و تنها به بررسى گوناگونى پلان از میان سایر اجزای بنا، بیاعتنا به روند تکاملى آنها اکتفا شده است.
به طور کلى روند گونهشناسیهاى انجام شده، معطوف به دو بخش مجزاى روستایى و شهرى، به صورت توصیف اجمالى است و فاقد جستوجو و کنکاش هوشمندانه کافى به منظور اهداف گونهشناسى مسکن محسوب میشود.
برخى از تحقیقات انجام شده به نتیجهگیریهاى کم اهمیت و غیرضرورى اشراف پیدا کرده است و غالب پدیدههاى کشف شده، مواردی اتفاقىاند، بنابراین نمىتوان آنها را به عنوان معیار تلقى کرد. به طور مثال، اینکه ورودى بنا، در چه جناحى قرار گرفته است، به حیث یک نتیجهگیرى اعلام میشود. میدانیم که انتخاب ورودى تابع شرایط نحوه تقسیمات قطعات بنا و الزامات طبیعى دیگر استکه آزادى عمل انتخاب شیوههاى جایگزین را سلب میکند. به همین منوال، آشپزخانه در این سمت اتاقهاى واحد مسکونى قرار گرفته است و یا در آن سمت دیگر، یا موارد کم اهمیت دیگر از جمله فضاهاى خصوصى و عمومى چگونه باهم ارتباط برقرار مىکنند و شکل فیزیکى و ساختار عمودى بنا چگونه است!
در مواردى نتیجهگیریها بر بدیهیات اشاره دارد و فرضیات اثبات شده پیشین، از جمله اینکه اقلیم، بر صورت ظاهرى و جهتگیرى بنا تاثیر میگذارد و یا نحوه معیشت، عملکردهاى مجزایى به بار میآورد و انتخاب مصالح ساختمانى به منظور سازگارى با محیط است، همه بدون اشاره شواهد و مصداق، صرفا به ارائه مفاهیم انتزاعى و نمودارهاى گرافیکى نامرتبط، اتکا دارد.
بدون تردید، گونهشناسیهاى انجام شده و به تبع آن نتیجهگیریهاى حاصل از آن، معلول اهداف و جهتگیریهایى است که در بدو امر تبیین شده است. مشخص کردن الگوهاى توسعه منطقه، برنامهریزى توسعه و عمران منطقه و حتى مواردى از قبیل جلوگیرى از انحراف در طراحى مسکن، حل معضل مسکن و استفاده مناسب و بهجا از امکانات، اهداف خیلى کلى و بعضا معالفارغ، در زمینه گونهشناسى مسکن تلقى میشوند.
تاکنون هدف این بود که شناخت گونههاى موجود مسکن به منظور بهرهبردارى گونههاى آسیب دیده و یا گونههاى تازهساز دیگر، صورت میگرفته است، در حالى که این نکته دور از نظر مانده است که آیا گونههاى موجود خود سالم و بدون نقصاند یا در گیر مشکلات و نابسامانى هستند.
قدر مسلم آن که بهرهگیرى از گونه ناسالم، نظر به اینکه پراکندهکننده ناسالمى و نا بسامانى است، نه تنها نمىتواند شفا بخش براى گونههاى دیگر باشد، بلکه حتى دامنگیر گونههاى اصیل نیز میشود.
در گذشته، ممکن است به علت گستردگى نیازها و محدودیت تواناییها، این امکان فراهم نبوده که ابتدا به مقوله بازشناسى گونههاى سالم از ناسالم پرداخته شود، وانگهى به گزینش نمونههاى با ارزش و بدون نقض مبادرت به عمل آید، ولى هم اکنون ضرورت انجام چنین شناختى اجتنابناپذیر به نظر مىرسد. بنابر این در وهله اول، تشخیص بى عیب و نقض بودن گونههاى موجود مسکن، اهمیت اساسى مییابد و بهرهبردارى و الگو گرفتن از گونههاى با ارزش و سالم در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد.
روش نمونهگیرى
هرچند یک روش علمى معتبر براى انتخاب گونهها است، ولى نمونهگیرى اتفاقى در اثر مشاهده ظاهرى و گذرا و یا برداشت نمونهها توسط دانشجویان و دیگران با منظورهاى خاص، روشى که متداول شده است، نمىتواند گونهشناسى مبتنى بر نمونههاى کامل و فراگیر باشد، بلکه تنها به ارزیابى گونههاى در دسترس میانجامد.
همچنان در انتخاب نمونهها، بر مبناى آمارگیرى و میزان جمعیت ساکن، بیم آن میرود که گونههاى با ارزشى نادیده گرفته شوند.
به رغم نیاز شدیدى که در گذشته براى انجام گونهشناسى مسکن وجود داشت و ضرورت اجتنابناپذیرى که هم اکنون به نتایج حاصل از آن احساس میشود، متاسفانه دانش نظرى شفاف و کاملى در این عرصه وجود ندارد، مضافا روشهاى فعلى آمیخته با احساسات کلىگرایانه دهههاى پیشین است.
همان طور که اشاره شد، نابسامانى در گونهشناسیهاى موجود و به تبع آن، اغتشاش در ادبیات فنى، باعث مىشود که از روش متداول اطلاعاتبردارى (کدبندى) از ادبیات فنى صرف نظر شود. بنابراین، براى رسیدن به اهداف مورد نظر و دستیابى به ابهامات و معضلات کنونى در عرصه گونهشناسى مسکن در این مقاله، به خود گونههاى مسکن و ماهیت طبیعى گونهها مراجعه شده است. در نظر است، ضمن انجام تمرینى در زمینه روش تحقیقى کیفى به روش تئورى اصلى یا تئورى زمینه، دسترسى به عرصههاى ناشناخته و برنامه نظرى (تئوریک) گونهشناسى مسکن سهلالوصولتر شود.
در مقاله حاضر، گرایش دوگانه فوق، بازتاب ملموسى دارد. اغلب یافتههاى تحقیق به صورت مستقیم و بىواسطه نیستند، بلکه پس از طى مراحل توصیه شده روش تحقیق عیان میشود. بهعلاوه، گونهشناسى مسکن مستلزم شناخت یک گونه مسکن در نظر گرفته شده و همین گونه مسکن معیار و محکى براى تمایز یک گونه از گونه دیگر قرار داده شده است، سرانجام دریافت پاسخهایى در زمینه اینکه گونهشناسى مسکن چیست، چگونه گونهشناسى انجام دهیم، به همراه دلایل تفاوت و تمایز گونهها، از یک دیگر، ساختار اصلى مقاله را به وجود آورده است.
یک گونه مسکن چیست؟
لغت گونهشناسى مترادف با کلمه لاتین تیپولوژى بکار میرود. تیپولوژى مرکب از دو کلمه تایپ یعنى نوع و گونه و لوژى یعنى شناخت است. با این توصیف، تیپولوژى به معناى شناخت گونه تعبیر مىشود. در فارسى کلمه گونهشناسى مصدر دگرگون شده کلمه شناخت گونه است. نظر به اینکه گونه به معناى «چهره، رخ، یک طرف صورت و هم به رنگ، طرز و نوع اطلاق میشود.»
گونهشناسى مسکن، همان چهرهشناسی و صورتشناسی مسکن است و یا تعبیرى غیر از آن است!
براى این منظور، یک گونه مسکن ذهنى و تصورى را در نظر میگیریم و در اثر مشاهده دقیق و همه جانبه، هر نمود معنىدارى را برداشت (کدبندى) میکنیم. سپس نمودها یا دادههاى اولیه، نامگذاری میشوند و جستوجو براى دریافت خواص و ابعاد موقعیتى که هریک بر روى محور پیوسته احراز میکنند، صورت میگیرد.
در نخستین نگاه اجمالى به مسکن ذهنى و تصورى، مکعب مستطیلى را مشاهده میکنیم که فضاى محصور شده حاوى فعالیتهاى شبانهروزى یک خانوار «سرپناه یا مسکن» را در بطن خود جا داده است. براى شناخت عمیقتر، گونه ذهنى را با دقت بیشتر مشاهده مىکنیم. میبینیم که این گونه ذهنى متشکل از جدارههاى عمودى است، پوششى بر روى آن نهاده شده و بر روى نشیمنگاهى قرار داده شده است. پس «جدارهها»، «پوشش» و «نشیمنگاه» سه پدیده اصلى اجزاى بیرونى گونه را به وجود آوردهاند. هریک از پدیدههاى یاد شده، به مقولهها وزیر مقولههاى دیگرى تقسیم میشوند که هریک داراى خواص مجزایىاند و ابعاد موقعیتى خاصى بر روى محور پیوسته احراز میکنند.
جدارهها شامل مقولههاى مصالح ساختمانى، سازه و بازشوها است. مصالح ساختمانى نیز به زیر مقولههاى جنس، رنگ و بافت قابل تفکیک است. جنس، داراى خواص طبیعى محقر و ساده بودن و همچنان خواص صنعتى مجلل و با شکوه بودن دارد که طیفى از ساده تا مجلل را به خود میگیرند. به همین منوال رنگ داراى خواص طبیعى ساده بودن و خواص مصنوعى صاف و صیقل بودن دارد و موقعیت آن بر روى محور پیوسته از ساده تا صاف و صیقل قرار میگیرد. بهعلاوه بافت خواص زبر و نرم دارد و به عبارتى در ترکیب موزون و ناموزون ظاهر میشود. از این رو ابعاد موقعیتى آن از ناموزون تا موزون در تحول است. همچنان سازه به زیر مقولههاى سیستم دیوار باربر و سیستم اسکلتى تقسیم میشود. هر یک از زیر مقولههاى فوق، خواص یکپارچگى و منفرد بودن عناصر سیستم را آشکار میسازد و دامنه از ناپایدارى تا پایدارى را در بر میگیرد. بازشوها، مقوله دیگرى از جدارهها، شامل زیر مقوله نوع است. نوع، نیز در بر گیرنده بازشوهایى براى آمدوشد آدمها مانند درها، بازشوهایى براى نفوذ آفتاب و جریان هوا مانند روزنهها و پنجرهها و همچنان بازشوهایى به منظور امتداد عملکردهای درون به بیرون و یا حفاظ اقلیمى نظیر بالکنها و تراسها است. هریک از زیر مقولههاى فوقاندازه و میزان بازشویى معین دارند که بسته به موقعیت گونه در بعضى جاها کم و محدود و در جاهاى دیگر وسیعاند. بنابراین ابعاد موقعیتى از کم تا زیاد را به خود اختصاص میدهند. پوشش، یکى دیگر از پدیده تشکیلدهنده اجزاى بیرونى گونه است. پدیده پوشش، مرکب از مقولههاى نوع، مصالح و سازه است.
مقوله نوع، شامل زیر مقولههاى پوشش صاف یا تخت، پوشش شیبدار و پوشش گنبدى است. هریک از زیر مقولهها یا عیان و آشکاراند و یا نهان و ناپیدا که یا خواص جوابگو بودن و راهحل منطقى و مناسب داشتن را بروز میدهند و یا خواص برعکس آنرا. از این رو دامنه از نامناسب تا مناسب را اشغال میکنند.
مقوله مصالح ساختمانى پوشش، داراى زیر مقولههاى مصالح طبیعى و سنتى و همچنان مصالح صنعتى است. مصالح طبیعى و سنتى خواص کم دوام و کم استحکام بودن دارد، در حالى که مصالح صنعتى از خواص دوام و کارآمدى بیشترى برخوردار است. موقعیت آنها از کم دوام تا مقاوم در تغییر است.
به همین صورت، مقوله سازه پوشش به زیر مقولههاى سیستم دیوار باربر و سیستم اسکلتى تقسیم میشود. سیستمهاى دیوار باربر و اسکلتى هر دو، خواص یکپارچگى و استحکام و همچنان چندپارچگى و عدم استحکام عناصر را دارند و ابعاد موقعیتى از نامستحکم تا مستحکم را در بر میگیرند.
ادامه دارد
ارسال نظر