ناگفتههای «صنف بازار» از اوضاع مسکن در گفتوگوی متفاوت «دنیایاقتصاد» با رییس اتحادیه مشاوران املاک
تحلیل «آقایاملاک» از عوامل تهدید قیمت مسکن
بازار مسکن این روزها به مویی بند است
خطر سرمایههای سرگردان وجود دارد، سوداگران ملک زیر خاکستر هستند و از بین نرفتهاند
عکس: نگار متیننیا
بازار مسکن این روزها به مویی بند است
خطر سرمایههای سرگردان وجود دارد، سوداگران ملک زیر خاکستر هستند و از بین نرفتهاند گفتوگو از: فرید قدیری
رییس اتحادیه مشاوران املاک که عموم مردم او را بهخاطر اظهارنظرهای مکرر در مورد کاهش قیمت مسکن و وعدههایش نسبت به تامین شرایط مناسب برای خانهدار شدن، «پدر بازار املاک» لقب دادهاند؛ در گفتوگویی مفصل و متفاوت با «دنیایاقتصاد» به تشریح مجموعه عواملی پرداخته که یکبار در سال ۸۶ موج بزرگی از التهاب قیمت در بازار مسکن را بهوجود آورد و همزمان رشد تاریخی ارزش ملک را منجر شد.
مصطفیقلی خسروی گرانی ۸۰ درصدی مسکن در آن سال را به انفجار بمبی تشبیه میکند که کلیدش را بانکها با پرداخت وام خانوادگی روشن کردند و سوداگران ملک با دمیدن در آتش، دامنه این انفجار را افزایش دادند.رییس صنف بنگاههای املاک میگوید مافیای مسکن که سه سال پیش برای اولین بار مطرح شد و گرانیها به مافیا نسبت داده شد، به آن شکلی که عمدا در بازار کارخرابی کند هرگز وجود خارجی نداشته و ندارد، اما نحوه پرداخت وام خرید و رفتار خودسرانه عدهای از وامگیرندهها نشان داد در کشور ما فرهنگ استفاده از تسهیلات خرید مسکن وجود ندارد. این وامها به جای آنکه دست مصرفکننده واقعی برسد افرادی با بنام زدن خانههایشان به همسر، پدر، مادر و فرزند، این تسهیلات را دریافت و در راه خریدهای سرمایهای و سوداگری مسکن صرف کردند. نتیجه آن شد که ولع خرید آپارتمان با نقدینگی فراوان در دست سوداگران، بازار را فرا گرفت و بلافاصله قیمتها را رشد داد.
خسروی به نقش «حرف و شایعه» در نوسان قیمت مسکن نیز اعتقاد دارد و میگوید: «وقتی مرکزی بدون هماهنگی، آماری از رشد قیمت مسکن اعلام میکند، بلافاصله سوداگران از آن سوءاستفاده میکنند و قیمت ملک را به همان اندازه افزایش میدهند. ملک میوه یا خودرو نیست که دولت برای کنترل قیمت، از خارج وارد کند. صحبت درباره قیمت مسکن سیاست میخواهد، نمیشود هر طور که هست همانگونه گفت. من معمولا قیمتها را چند درصد پایینتر از آنچه که هست در مصاحبهها اعلام میکنم.»
رییس اتحادیه مشاوران املاک تهران که ریاست اتحادیه کشوری را نیز برعهده دارد، نسبت به خطری که از ناحیه سرمایههای سرگردان کماکان متوجه بازار مسکن است، اینگونه هشدار میدهد: «سوداگران و سفتهبازان ملک، زیر خاکستر هستند و از بین نرفتهاند. این گروه در حاشیه بازار نشسته، اما بیرون نرفته و در کمین هستند تا در موقعیت مناسب وارد بازار شوند. سوداگران تا زمانیکه این دولت روی کار است و روی گردن آنها پا گذاشته کاری نمیتوانند انجام دهند.» خسروی به نقش مردم در شکلگیری رکود و رونق مسکن نیز اعتقاد دارد و میگوید: وقتی بین متقاضیان مصرفی اجماع بهوجود میآید که زمان خرید مسکن نیست، یکدفعه بازار خالی از مشتری میشود. در دو سال اخیر آنچه بیش از همه در رکود مسکن موثر بود، بیمیلی مردم به خرید بود که توانست هم رکود و هم ارزانی را در بازار ایجاد کند.
متن گفتوگو با مصطفیقلی خسروی رییس اتحادیه مشاوران املاک درباره ناگفتههایی از نحوه ورود او به اتحادیه، رفتارهای متفاوت بنگاههای مسکن، نظر دولت نسبت به مشاوران، روشهای تعیین قیمت معاملات، علت حضور گسترده بازنشستهها در بنگاهها، رشد اخیر قیمت مسکن، وام خرید، ملاکان بزرگ تهران و نقش آنها در تغییر مسیر قیمت مسکن را در زیر بخوانید:
شما بازنشسته ارتش هستید. چطور وارد بنگاه مسکن شدید؟
من ۲۰ سال و ۱۰ روز در نیروی زمینی ارتش خدمت کردم در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجرها، رمضان و دارخوین شرکت داشتم. سال ۶۵ سنگ کلیه آوردم و با ماده ۷۰ ارتش که تقاضای شخصی بازنشستگی است، بازنشسته شدم. بعد از بازنشستگی، در بنگاه مسکن «۸۵۰» در خیابان عباسآباد نبش سهروردی کارم را شروع کردم. البته قبلش هم بعد از ظهرها که از ارتش بیرون میآمدم در بنگاه باجناقم مشغول بودم و با این حرفه آشنایی مختصری داشتم. در ۸۵۰ مدت کوتاهی را کار کردم، اما همین مدت کوتاه متوجه کار شدم و ۳ ماه بعد آمدم در خیابان سامان به بنگاه مسکن دانش. من و شریکم مغازه را دایر کردیم، اما نمیدانستم باید جواز کسب بگیرم و مثلا باید بروم اتحادیه پروانه فعالیت برایم صادر کنند. تا اینکه از پلیس قضایی آمدند و مغازه ما را پلمب کردند. تازه متوجه شدم اتحادیهای هست. رفتم آنجا دیدم دو اتاق و کلی راهپله در اتحادیه هست که هیچ نظم و انضباطی برقرار نیست. با کلی دوندگی و از سر و کول مراجعهکنندگان بالا رفتن، بالاخره موفق شدم پروانه کسب دریافت کنم. تا سال ۶۸ در بنگاه «دانش» بودم و همان سال یک ملک داشتم که فروختم و در یوسفآباد صاحب یک بنگاه املاک شدم.
چطور داخل اتحادیه مشاوران املاک شدید؟
سال ۶۸ که برای خودم مستقل شدم و پروانه کسب گرفتم معاون وقت اتحادیه به من نامه نوشت و درخواست کرد که بازرس صنف شوم. گفتند بهخاطر نظم و لباسم و سابقه نظامی که دارم برای حوزه بازرسی مناسب هستم. من همیشه آدم خوشلباسی بودم، همیشه با کت و شلوار و پیراهن اتوکشیده در محیط کار حاضر میشدم. همیشه با مردم مودب صحبت میکنم. قدیمیها به ما یاد دادند برخورد اول نمودار شخصیت آدم است. من جلوی پای همه بلند میشوم بعضی دوستان پشتسرم میگویند خسروی نوبرش را آورده. الان من آنقدر تعظیم میکنم که بعضیها تصور میکنند فلانی مشکلی در کارش است. بگذریم. بازرس اتحادیه که شدم متوجه مشکلات ریز و درشت در صنف بنگاههای املاک شدم. نرخ حق کمیسیون به صفر رسیده بود و همین باعث شده بود یک عدهای در کار «واببندند». من از این قضیه خیلی ناراحت بودم.
وابستن یعنی چه؟
وابستن یعنی اینکه فروشنده ملک، قیمت ۱۰۰ میلیونی برای فروش تعیین کرده، اما مشاور املاک از چشم خریدار متوجه میشود که او حاضر است ملک را بهخاطر مثلا نزدیکی به محل زندگی پدر و مادرش ۱۱۰ میلیون تومان هم بخرد. در این معامله از آنجا که مشاور املاکی حق کمیسیونی از انجام معامله نصیبش نمیشود وامیبندد و با فروشنده توافق میکند ۱۰ میلیون تومان به قیمت اضافه کند و این مازاد را بین فروشنده و بنگاه بهصورت مساوی تقسیم کند. این معامله از پایه خراب است و اصل انجام چنین خرید و فروشی بوی حرام میدهد. من این مسائل را میدیدم و برای حل آن تصمیم گرفتم در سال ۷۷ برای حضور در اتحادیه کاندید شوم. در این انتخابات رای بالایی به من دادند و رییس شدم.
در طول این ۱۲ سالی که ریاست صنف بنگاههای مسکن را برعهده داشتهاید، آیا موفق شدید برای جلوگیری از «وابستن» مشاوران املاک اقدامی کنید؟ یعنی الان کسی وانمیبندد؟
همان سالها اتحادیه نرخ نامه رسمی برای تعیین حقکمیسیون بنگاههای مسکن تعیین کرد و قرار شد مشاور املاکیها براساس درصدی از ارزش معامله، پورسانت خود را از طرفین دریافت کنند. البته این نرخ الان حداکثر یک درصد است، اما شما در کشورهای خارجی که بروید بنگاههای مسکن به ازای هر معامله ۶ درصد از فروشنده به عنوان اجرت کار دریافت میکنند. اینجا هم باید به زودی حق دلالی بنگاههای مسکن عادلانه تعیین و تصویب شود که دنبال این موضوع از طریق وزارت بازرگانی و سازمان حمایت از مصرفکننده هستیم. الان اعضای من انتظار دارند لااقل پورسانت آنها به هر جهت مرتب شود. الان سیستمهای مشاور املاک دست کمی از دفاتر آژانس هواپیمایی ندارد، همه بنگاهیها لباس مرتب، خیلی قشنگ و مرتب و با کامپیوتر روی میزشان عین هواپیماییها دارند کار میکنند.
زمستان سال گذشته اتحادیه کشوری مشاوران املاک تشکیل شد که شما در انتخاباتی به عنوان برنده به ریاست این اتحادیه منصوب شدید. برای رییس شدن از طرف جناح، ارگان یا گروه خاصی حمایت یا سفارش نشدید؟ منظورم این است که واقعا اعضا به شما رای دادند؟
ببینید خیلی بد است و من توهین میدانم که بگوییم آقایان خواستار این شدهاند که حتما «من» باشم. چون این ضعف را میرساند و غلطترین کار ممکن است. هیچ دستگاه و مسوولی دخالتی چه در انتخابات تهران و چه در انتخابات کشوری و چه در هیچ انتخاباتی مطلقا نداشته و ندارند.
حتی نگفتند که باید شما حتما رییس اتحادیه کشوری بشوید؟
نه ابدا، من فقط یک چیزی به شما بگویم. من قبل از انتخابات سوم اتحادیه تهران، خواستار این شدم که حضور نداشته باشم؛ اما وقتی اعلام کردم، آنچنان داد و فریادی از طرف اعضا شد که همین تکلیف به من کرد که دوباره شرکت کنم.
چرا باب شده که هر کسی بازنشسته میشود بلافاصله درصدد برمیآید بنگاه مسکن راه بیندازد؟ مشاور املاک جای بازنشستهها است؟
یک شوخی بکنم؛ بازنشستگی خوب است، اما حیف که مرخصی ندارد. متاسفانه نظام تامین اجتماعی ما ایراد دارد. فردی که به سن بازنشستگی میرسد و تازه خرج و رفتوآمد او شروع میشود، حقوق دریافتیاش به شدت کاهش پیدا میکند. کارمند بازنشسته برای جبران مخارج دنبال شغل میگردد و دست آخر بنگاه املاک را انتخاب میکند.
یعنی کار در بنگاه املاک درآمد زیادی دارد که همه بهخصوص بازنشستهها را جذب میکند؟
خیر اینطور نیست. افراد بازنشسته چون هنر دیگری جز پشت میز نشستن ندارند، بنگاه را بهترین جا برای شغل میدانند. مشاوران املاک بدون هیچ هزینهای ایجاد شغل میکنند.
چند درصد از مشاوران املاک تحصیلکرده هستند؟
در تهران ۸۰ درصد بنگاهیها تحصیلکرده دانشگاهی هستند، اما در کل کشور به غیر از تهران بین ۳۰ تا ۴۰ درصد تحصیلات دارند.
برنامهای برای ارتقای سطح سواد در بنگاههای مسکن دارید؟
بله داریم. با وزارت بازرگانی به فکر راهاندازی دانشگاه علمی کاربردی مخصوص مشاوران املاک هستیم. اما من خودم طرح دیگری دارم.
۵ سال پیش که برای معالجه به آمریکا رفتم، دیدم آنجا اصلا بنگاه مسکن وجود ندارد، یکسری شرکتهای حقوقی بزرگ که به آنها رییل استیت میگویند فعالیت دارند و همه معاملات توسط این شرکتها بدون دردسر انجام میشود. ما هم میخواهیم در آینده نزدیک مشاوران املاک را به چندین شرکت بزرگ تبدیل کنیم. کنترل کردن کمپانیهای املاک خیلی راحتتر از بنگاههای مسکن است.
از گردهمایی مشاوران املاک چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری پارسال بگویید. این همه بنگاهی را چگونه به سالن وزارت کشور آوردید؟ همه آنها با نامهای که به امضای شما نوشته شده بود، دعوت بودند.
ما هیچ نوع حرکتی نکردیم. هیچ تبلیغی هم نکردیم. هیچ بخشنامهای هم نکردیم. من در خارج از تهران خیلی بین بنگاههای مسکن شناخته شده هستم. وقتی نامه نوشتیم همه آمدند.
رییسجمهور را چگونه دعوت کردید؟
ما سعی کردیم همیشه مسوولان را کنار خودمان داشته باشیم، یکی از افتخارات صنف من این است که آقای رییس جمهور تشریف آوردند و دعوتشان کرده بودیم.
شما دعوت کردید؟
داستان دارد. وقتی ازدحام بنگاهیها شیشه سکوریت وزارت کشور را شکست، اطرافیان گفتند دیگه آقای احمدینژاد نمیآید. حراست وزارت کشور آمد به ما گفت آمدن آقای رییسجمهور را کنسل شده بدانید، اما خودش با من تلفنی صحبت کرد و گفت من میآیم. همه گفتند امنیت نیست اما آمد و در آستانه در حیاط وزارت کشور ایستاد و دعایی خواند و وارد سالن همایش شد.
گردهمایی، خرداد ۸۸ بود. درست چند روز مانده به انتخابات. آن روز مشاور املاکیها کلی برای رییس جمهور کف زدند و تشویقش کردند. رییسجمهور چه گفت که هیجان آنها را به همراه داشت؟
خب بالاخره آقای احمدینژاد توانمندی مشاوران املاک را خوب دیده بود. آنجا اعلام کردند وزارت مسکن باید مسکنمهر را به بنگاهها تحویل دهد تا آنها بسازند و به مردم واگذار کنند، اما این اعلامیه به سازندهها برخورد و آمدند جلو و کار انجام شد. ما هم دخالت نکردیم و گفتیم زشت است بهتر است این ماجرا را کش ندهیم.
سازندهها و بهخصوص انبوهسازان درباره شما میگویند: «خسروی فقط بلد است بگوید قیمت مسکن ارزان است و ارزانتر میشود.» شما برای جلب رضایت مردم مدام از کاهش قیمت مسکن میگویید یا رضایت دولت؟ اواخر سال ۸۷ که هنوز رشد قیمت متوقف نشده بود شما ادعای کاهش قیمت را مطرح کردید.چرا؟
اولا که برای ملت بله، اما برای دولت نخیر، هرگز. دوما ما با دولت هیچ کاری نداریم دولت هم با ما کاری ندارد. من بخش خصوصی هستم دولتی که نیستم. رای من را مردم و صنف دادهاند. دولت نه میتواند یک رای به من اضافه کند و نه میتواند از رای من کم کند. پس بنابراین نیست، اما برای مردم چرا.
یعنی قبول میکنید که در مصاحبههایتان، با سیاست درباره قیمت مسکن حرف میزنید؟
بله، مردم را دوست دارم؛ اما از تشنج خوشم نمیآید. من چند سال پیش وقتی قیمت مسکن بالا میرفت واقعیت را میگفتم اما الان آقایانی هستند که اطلاعات خوبی ندارند. آنهایی که سیاست کاری و اقتصادی خوبی دارند با من حرف ندارند، اما خرده معلوماتیها و خرده ثروتیها با من مشکل دارند. همینهایی که نسبت به حرفهای من حرف دارند نمیدانند که در ۳۰ کشور جهان رکود مسکن حاکم شده؟ مگر دبی، آمریکا، قبرس، اسپانیا و چین دست من بوده؟ مگر من گفتم که ملک در این کشورها ارزان شود؟ خوب وقتی بازار جهانی مسکن کاهش قیمت میبیند تبعاتش به ایران هم میرسد. این که دست من نیست.خرده ثروتیها فقط نوک بینیشان را میبینند و فکر میکنند که ما گفتیم مسکن ارزان شود تا آنها ضرر کنند. اصل هدف من امید دادن به مردم و بدبین نکردن آنها است.
به نظر شما چرا سال ۸۶ موج ویرانکننده گرانی دامن بازار مسکن را گرفت و قیمتها دو برابر شد؟
در دولتهای گذشته، بانکهای خصوصی یک مرتبه قارچگونه شکل گرفت. وقتی تعدادشان زیاد شد برای فعالیت اقتصادی و رقابت با هم آمدند وام خرید مسکن ریختند دست مردم. وامها بدون ضمانت درست و حسابی و بدون تحقیق خیلی راحت به همه داده شد. یکسری ارزیاب هم بدون آنکه ارزش واقعی ملک را با وامی که پرداخت میشود مقایسه کنند، برای همه وامها مجوز صادر میکردند. کار بعد از چند ماه به جایی رسید که افرادی که صاحب مسکن بودند با انتقال ملک به نام اعضای درجه یک خانواده، از بانک وامهای ۵۰ تا ۱۰۰ میلیونی دریافت کردند و برای خرید ملک چندم، هزینه کردند. این وام و املاک هیچ کمکی به متقاضیان واقعی و مصرفکننده نکرد و ابزاری برای سودجویی و سفتهبازی عدهای سرمایهدار شد.من خودم کسی بودم که آن زمان میگفتم باید ۸۰ تا ۹۰ درصد ارزش ملک وام داده شود. اما بعدا متوجه شدم فرهنگ استفاده از وام خرید مسکن در کشور ما وجود ندارد و تا مادامی که از این تسهیلات به جای استفاده، سوءاستفاده میشود نباید جلوی پرداخت آن را آزاد کرد.در سال ۸۶ در میدان پرداخت وام خرید مسکن سرمایهدارها پیروز شدند. نتیجه آن شد که خرید و فروشهای چندینباره سرمایهدارها باعث تحریک قیمت مسکن شد. خریدهایی که این افراد در بازار مسکن انجام میدادند با نقدینگی زیادی بود که بانکها در اختیارشان قرار داده بودند و آنها هیچ دغدغهای از بابت ارزش معاملهای که در قالب خریدار ملک دوم و سوم و چندم خود انجام میدادند، نداشتند. قیمتها هم تا جاییکه توانستند بالا رفتند تا اینکه جلوی پرداخت وام یکدفعه گرفته شد. آقای احمدینژاد همان روزها در جمع مردم یکی از استانها برای اولین بار از ماجرای سفتهبازی با وام خرید مسکن پرده برداشت و با جسارت از برخی بانکها در این ماجرا گفت. بعدش هم اعلام کرد که پایش را گذاشته در بازار مسکن که همین حرف او باعث تشکیل کارگروه مسکن و شورای عالی مسکن شد.
فکر میکنید سال ۸۶ همه تقصیرها گردن وام خرید بود؟ آن روزها هیچ معاملهای در بنگاهها با قیمتی که چند روز قبل طرفین تفاهم کرده بودند انجام نمیشد. بنگاهیها ساعتی قیمت را تغییر میدادند.
ما متاسفانه از یک موضوع مهم غفلت کردهایم. بعضی از عزیزان من فکر میکنند هر چقدر قیمت بالا برود رواج کارشان بیشتر میشود. در صورتیکه اگر الان آپارتمان به متری ۱۰ میلیون تومان رسیده بود کسی خرید نمیکرد و بنگاهیها باید کرکره مغازه را پایین میکشیدند. ما آورنده پایین قیمت مسکن هستیم، اما در صنف ما عدهای هستند که این موضوع را متوجه نمیشوند و میخواهند خلاف جهت شنا کنند که البته اگر اتحادیه آنها را شناسایی کند با آنها برخورد خواهد شد.
الان فکر میکنید حرفها و سیاستهای شما در مصاحبههایی که انجام میدهید باعث شده قیمت مسکن آرام شود؟
خیر، کارهای دولت. ما ممکن است اثرگذار باشیم اما اصل و عمدهاش را دولت نقش داشته است.
ماجرای ماده ۱۸۸ لایحه برنامه پنجم کمی عجیب به نظر میرسد. چطور ممکن است در لایحهای که دولت آن را به مجلس فرستاده پیشنهاد منع تنظیم مبایعهنامه توسط بنگاههای مسکن و واگذاری این مسوولیت به دفاتر اسناد رسمی را ارائه کرده باشد؟ دولت با چند میلیارد تومان هزینه، سامانه رهگیری معاملات مسکن را راهاندازی و به دست بنگاههای مسکن داد. اگر این ماده به تصویب نهایی برسد، بنگاههای مسکن بیکار میشوند؟
اولا این پیشنهاد از طرف قوه قضائیه مطرح شده است. دوم اینکه ما و ثبتیها با هم هستیم و لازم و ملزوم یکدیگر محسوب میشویم، اما این مساله کدرهگیری و سامانه، یک مقداری بین ما فاصله انداخت. الان اصلا بحث حذف بنگاهها در کار نیست. من خودم برای ماده ۱۸۸ با نایبرییس مجلس حاج آقا ابوترابی صحبت کردم و ایشان به من گفت کسی نمیخواهد شما را حذف کند و مبایعهنامه به روال سابق توسط مشاور املاک تنظیم میشود، فقط باید طرفین معامله متعهد شوند مبایعهنامه را بلافاصله در دفترخانه تبدیل به سند رسمی کنند. شایعات زیاد است خیلی چیزها راجع ما مینویسند؛ اما یقین بدانید ما هستیم و اثرگذار خواهیم بود.
در چند ماه اخیر یعنی از ابتدای سال تاکنون قیمت مسکن تغییر کرده است؟
تغییر یعنی چی؟ یعنی گرانی؟
بله.
هرگز. قیمتها هیچ رشدی نکردهاند.
ولی مرکز آمار ایران گزارش داده قیمت آپارتمان در تهران در بهار امسال نسبت به بهار ۸۸ نزدیک به ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده است. این گزارش را قبول ندارید؟
من نمیدانم آقای مرکز آمار این آمارها را از کجا میگیرد. من روزیکه شما گزارش مرکز آمار را منتشر کردید، با انفورماتیک راهبر تماس گرفتم و سراغ قیمتهایی که سامانه رهگیری معاملات مسکن از روی مبایعهنامههای فصل بهار ثبت کرده است را گرفتم. چند دقیقه بعد انفورماتیک اعلام کرد متوسط قیمت مسکن با پارسال فرقی نکرده است. ما با بچههای رهگیری جلسه گذاشتیم که چرا چنین آمارهایی یکدفعه از سوی مراجع اعلام میشود که بعد نتوانیم جلوی کار را بگیریم.
پس گزارش مرکز آمار را تایید نمیکنید؟
خیر به هیچ وجه. ممکن است در یک محله شمال تهران این رشدی که ادعا میشود اتفاق افتاده باشد، اما متوسط کل شهر تهران افزایش قیمت ندارد.
چرا نباید آمار افزایش قیمت مسکن اعلام شود؟ چه خطری دارد؟ اگر اعلام نشود که دستگاهها برای پایین آمدن قیمت تلاشی نمیکنند.
ببینید شما اگر همین الان در روزنامه بنویسید پرتقال گران شد یا سیب نایاب شد در فاصله چند دقیقه از دولت به وزارت بازرگانی تلفن میکنند و دستور واردات میوه با تعرفه پایین صادر میشود. اما بازار مسکن که به این شکل تنظیم نمیشود. خانه را که نمیشود وارد کرد. مسکن را باید ساخت و دو سال برای عرضه آن انتظار کشید. وقتی ۱۰ نفر مالک، قیمت را زیاد میکنند اگر رسانهها بنویسند، کار خراب میشود و نمیتوانیم درست کنیم. این خیلی با سیاست باید اداره شود. حتی حرف زدن درباره آن هم باید با سیاست باشد.یک مرتبه میآیند آمار میدهند دست ما را هم خالی میگذارند. بعد هم یک عده فرصت طلب از این آمارها سوء استفاده میکنند و قیمت ملکشان را افزایش میدهند. اینطور گزارشها کنترل را از دست ما خارج میکند. ما اگر کمی نسبت به قضیه قیمت مسکن احتیاط کنیم به نفع مردم کار کردهایم. باید سعی شود اگر قیمت مسکن ۳۰ درصد بالا رفته آن را کمتر اعلام کنند. مسابقه اعلام قیمت که نگذاشتهایم.
الان بازار مسکن آرام است؟ اوضاع معاملات چطور است؟ مسکن خرید و فروش میشود؟
قیمت مسکن تغییر نکرده است، اما بازار مسکن این روزها به مویی بند است. مشاوران املاک در اغلب معاملات سعی میکنند حق کمیسیون را فقط از فروشنده بگیرند تا خریدار دغدغه پول نداشته باشد. به قول بنگاهیها در معامله ملکی، دلال فقط یک سر معامله را میگیرد؛ یعنی فقط از یک نفر پورسانت میگیرد. مردم به سختی برای خرید مسکن پول تهیه میکنند. اعضای صنف میگویند بعضی معاملهها تا پای امضا جلو میرود، اما برای فقط یک میلیون تومان کم یا زیاد، همه چیز به هم میخورد. البته این وضعیت دوام زیادی ندارد.
مافیای مسکن در تهران چه کسانی هستند؟ آدرس املاکشان را دارید؟
مافیا مال کشور ما نیست. مافیا در ایتالیا است. من چند سال پیش که اسم مافیای مسکن برده شد نفهمیدم یعنی چی برخی رسانهها به خود من هم یک زمانی مافیا میگفتند.
پس اگر مافیایی وجود ندارد، ماجرای سوداگری و خانههایی که توسط عدهای به عمد خالی نگهداری میشود و در زمانهای بهخصوصی همه این املاک عرضه میشود، چیست؟
ببینید ما مافیا به آن شکلی که در ایتالیا کار خرابی میکنند در بازار مسکن نداریم. اما ملاکان بزرگ در تهران داریم. ملاکان بزرگ هر کدامشان ۴۰۰ تا ۵۰۰ دستگاه آپارتمان دارند که تعدادی را اجاره دادهاند و تعدادی را هم خالی نگهداری میکنند. باور کنید این افراد در تهران وجود دارند. اما ردیابی آنها در حد ما نیست. من فقط میتوانم بگویم عدهای هستند که هرکدامشان مالک بین ۶۰ تا ۱۰۰ واحد مسکونی هستند. بعضی از همینها تا قبل از سال ۸۶ ساختمانهای نیمهکاره خریداری میکردند و رها میکردند تا زمینش گران شود. اما این دولت که سر کار آمد، همه سوداگریها غلاف شد. البته هنوز در بالای شهر تهران برجهای خالی از سکنه زیاد است.
برخی میگویند بازار مسکن از سوداگران پاکسازی شده است و الان هر معامله ملکی که انجام میشود ۱۰۰ درصد خاصیت مصرفی دارد. شما تایید میکنید؟
یک عده از سوداگران ملک فیالواقع عقب نشستهاند. این عده در سوناها و میهمانیهای شبانه با نشان دادن مبایعهنامههای صوری قیمتهای کاذب و غیرواقعی را به جامعه سرایت میدادند و القا میکردند که مالکان میتوانند هر طور که دلشان میخواهد هر قیمتی را مبنا قرار دهند و به راحتی فروش میرود. همین شد که سال ۸۶ آپارتمانی که متری یک میلیون تومان قیمت واقعی آن بود، متری ۳ میلیون تومان فروخته میشد و خریدار تازه گمان میکرد برنده معامله شده است.این عده از سوداگران یک مقداری رفتند زیر خاکستر از بین نرفتهاند، خواب رفتهاند. من پیشبینی میکنم تا مادامی که این دولت سر کار است، زیرخاکسترهای بازار مسکن بیرون نخواهند آمد.
با دستور میشود قیمت مسکن را کاهش داد؟
هرگز چنین چیزی نمیشود. چندین عامل در افزایش یا کاهش قیمت مسکن موثر است. وام دادن بانکها یا جلوی وام را گرفتن. همین مسکنمهر. مردم هم نقش اصلی را به نظر من دارند. اگر مردم تصمیم بگیرند مسکن نخرند، قیمت کاهش مییابد. الان در آمریکا و دبی دقیقا همین اتفاق افتاده، افراد میترسند که ملک بخرند و ارزانتر شود. در آمریکا بهطور بیسابقهای میل به خرید مسکن کاهش پیدا کرده است. در بازار مسکن تهران در دورههایی که آپارتمان فروشی نایاب میشود قیمت بالا میرود.
شما گفته بودید مستاجر هستید. توان خرید مسکن دارید؟
من مستاجر هستم حقیقت را هم گفتم. اما مستاجر وامانده نیستم. من سرمایهدارم. با پولی که دارم کار میکنم. به جای اینکه ۸۰۰ میلیون تومان بدهم صاحبخانه شوم ماهی یک میلیون تومان اجاره میدهم و با آن پول کار میکنم.من ساختوساز میکنم. حوالی یوسفآباد، بلوار کشاورز، جهانآرا. خودم با دو پسرم آپارتمانسازی داریم.
ارسال نظر