علت گسترش منفصل کلانشهرها در گفتوگوی «دنیایاقتصاد» با پدر شهرهای جدید
«جنگ» شهرهایجدید را به وجود آورد
گروه مسکن- هاجر شادمانی: تجربه ایجاد شهرهای جدید به شیوه امروزی به سال ۶۴ بازمیگردد. سالی که در نتیجه تشدید بحران جنگ با عراق، سیر صعودی مهاجرتها به سایر شهرها به خصوص کلانشهرهای امن، مشکلات بسیار زیادی را در زمینه اسکان مهاجران، متوجه شهرهای بزرگ کرد.
عکس: نگار متیننیا
گروه مسکن- هاجر شادمانی: تجربه ایجاد شهرهای جدید به شیوه امروزی به سال ۶۴ بازمیگردد. سالی که در نتیجه تشدید بحران جنگ با عراق، سیر صعودی مهاجرتها به سایر شهرها به خصوص کلانشهرهای امن، مشکلات بسیار زیادی را در زمینه اسکان مهاجران، متوجه شهرهای بزرگ کرد. به گزارش «دنیای اقتصاد»، افزایش بیش از پیش قیمت مسکن در این سالها که دامنه آن به سالهای بعد نیز کشیده شد، مسوولان مسکن و شهرسازی کشور را واداشت تا با طرح ایجاد شهرهای جدید منفصل در پیرامون شهرها، معضل مسکن را به گونهای برنامه ریزی شده تحت کنترل درآورند.
به همین منظور، براساس مصوبه هیات دولت در سال ۶۸ برنامهریزیها و مکان یابیها برای ایجاد ۲۰ شهر جدید که عمده آنها در اطراف پنج کلانشهر تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز پیش بینی شده بود آغاز شد؛ این شهرها که هم پاسخگوی نیازهای سکونتی افراد و هم پاسخگوی ضرورتهای ایجاد مراکز جدید صنعتی و کانونهای جدید اقتصادی بودند به عنوان مکانهایی برای اشتغال و سکونت افراد تعریف شدند و قرار شد دولت برای اسکان متقاضیان برنامههای حمایتی به خصوصی را در دستور کار خود قرار دهد.
اما در کنار مباحثی همچون ایجاد شهرهای جدید صنعتی و مراکز اقتصادی خاص در این شهرها، مقوله مسکن و نحوه اسکان مهاجران از همان ابتدا از اهمیتی بنیادی برخوردار بود چنانکه، دولت برای رونق بخشیدن به این شهرها و کمک به توسعه آنها و به منظور دفع خطرات ناشی از حاشیهسازی و حاشیهنشینی، از سوی مهاجران، به سرعت ساختوسازهای مسکونی را در این مناطق آغاز کرده و به همین منظور تاکنون طرحهای مختلفی در این زمینه به اجرا درآمده است. به گونهای که امروز، ۹۹ سالهسازی واحدهای سکونتی در قالب مسکن مهر، به عنوان جدیدترین شیوه تامین مسکن در شهرهای جدید، از سال ۸۴، مورد تاکید قرار گرفته است.
«دنیای اقتصاد» در خصوص سابقه شهرهای جدید و بایدها و نبایدهای آن در ساخت مسکن ۹۹ ساله، به گفتوگو با یکی از مدیران اسبق شرکت عمران شهرهای جدید پرداخته است. محمود میریان که از سال ۷۶ تا ۸۶ به مدت یک دهه پست معاونت وزیر و مدیریت شرکت عمران شهرهای جدید را برعهده داشته است در این گفت وگو با نگاهی متفاوت، توسعه شهرهای جدید را مورد نقد و ارزیابی قرار داده است. متن گفتوگو با وی را در زیر بخوانید:
آقای میریان! ابتدا در خصوص سابقه ایجاد شهرهای جدید در کشور بگویید و اینکه هدف از ایجاد این مراکز شهری چه بود؟
فکر ایجاد شهرهای جدید در پس مهاجرتهای بسیار گسترده به خصوص پس از وقوع جنگ تحمیلی به کلانشهرها و سایر شهرهای بزرگ کشور در مجموعه وزارت مسکن و شهرسازی وقت در سال۶۴، ایجاد و به موجب تصویب نامه هیات وزیران در سال ۶۸ ساخت بیست شهر جدید در کشور آغاز شد. ویژگی عمده این شهرها نسبت به سایر شهرهای کشور این بود که برنامهریزیها و مکانیابیها پیش از ایجاد شهر برای این مراکز انجام میشد و تا پیش از این سابقه نداشت که توسعه شهری به این صورت در دستور کار دولت قرار گیرد.
مسکن و تامین مراکز سکونتی شهری در چه جایگاهی از این ضرورت قرار داشت؟
دولت میدانست که اگر به سرعت اقدام به برنامهریزی برای تامین سرپناه مناسب در شهرهای جدید نکند، افراد شاغل و مهاجران با گسترش حاشیهنشینی، به صورت خودسرانه اقدام به ساخت واحدهای سکونتی نامناسبی میکردند که نه در برنامه توسعه این شهرها بود و نه در اراده مدیریتی مدیران مسکن و شهرسازی کشور و نه فاقد هرگونه استاندارد لازم ساخت و ساز؛ ایجاد ناامنی در محدوده این سکونتگاههای خودرو نیز معضل دیگری بود که درصورت تعلل دولت در ساخت مسکن برای این شهرها، متوجه واحدهای سکونتی حاشیهای میشد. از این رو یکی از مهمترین دغدغههای فکری مسوولان از بدو ایجاد شهرهای جدید، تامین مسکن مورد نیاز برای اقشار مختلف به خصوص قشرهای متوسط رو به پایین بود.
برای تامین مسکن در شهرهای جدید از ابتدا تاکنون چه سیاستهایی دنبال شده است و سیاست مسکنمهر از چه زمانی وارد این شهرها شد؟
در این خصوص ذکر دو نکته اساسی اهمیت دارد؛ اول اینکه یکی از عمدهترین اهداف ایجاد و شکلگیری شهرهای جدید، همانگونه که ذکر شد، تامین مسکن اقشار مختلف جامعه به خصوص اقشار کمدرآمد بود. به این خاطر که قیمت زمین و هزینههای ساخت از همان ابتدا در این مناطق پایین تر از شهرهای اصلی بود. در وهله دوم، در راستای ساخت مسکن ارزان قیمت، سیاستهای متعددی در این زمینه مورد آزمایش قرار گرفت. به این صورت که، وزارت مسکن و شهرسازی وقت با هدایت عمده تعاونیهای مسکن به سمت شهرهای جدید، واحدهای مورد نیاز کارکنان این تعاونیها را با قیمتی به مراتب مناسبتر در اختیار آنها گذاشتند و به حمایت از آنان و نظارت بر ساخت و سازها پرداختند.
این سیاست تا آغاز دولت نهم در ساخت و سازهای مسکن شهرهای جدید دنبال میشد تا اینکه از سال ۸۴ به بعد بحث ۹۹ سالهسازی در قالب مسکن مهر به سیاست غالب در تامین مسکن اقشار کم درآمد جامعه تبدیل شد و تا به امروز هم این سیاست چه در ساخت و سازهای دولتی در داخل شهرها و چه در حوزه شهرهای جدید ادامه دارد.
با این اوصاف، آیا میتوان مسکن مهر را نماد موفقیتآمیزی برای تامین مسکن در شهرهای جدید دانست؟
از یک نگاه که مسکن مهر پتانسیل ارزشمندی برای تامین منابع ساخت و ساز در شهرهای جدید محسوب میشود امری قابل ملاحظه است، اما از این نظر که احداث مسکن در سالهای جدید باید با یک رویکرد دقیق و برنامهریزی جامع انجام میشد، شخصا معتقدم که در این زمینه دارای نقاط ضعف بوده است؛ به این ترتیب که در گسترش شهرهای جدید در قالب ایجاد مسکن مهر در این مناطق، مسوولان، این شهرها را منحصر به ساخت مسکن کرده و از سایر آیتمهای شهری و شهرنشینی غفلت کردند؛ یعنی شهر محدود به سرپناه شد. هرچند در این زمینه و در راستای تامین خدمات مورد نیاز شهری برنامههایی هم وجود دارد، اما درحال حاضر از این برنامهها مشاهده نمیشود. اصولیتر آن بود که مسوولان همزمان با تهیه و تدارک برنامههای ساخت مسکن سایر موارد مورد نیاز زندگی شهری را نیز درنظر میگرفتند و به این ترتیب با آماده شدن واحدهای سکونتی نگرانیهای موجود برای تامین خدمات و نارضایتیها از تاخیرهای ایجاد شده برای واگذاری واحدها و به دنبال آن نبود خدمات موردنیاز شهری وجود نداشت.
آیا بهتر نبود به جای ساختوسازهای منفصل و در واقع وابسته به مراکز اصلی شهرها، گسترش افقی پایتخت مدنظر قرار میگرفت؟
ببینید، اگر قرار باشد که شهرهای جدید یا واحدهای سکونتی جدید در محدوده استحفاظی شهرهای اصلی احداث شوند مشکلات مدیریت توسعهای بسیاری را متوجه این شهرها میکنند. چون کلانشهری مانند تهران به اندازه کافی و شاید به مراتب بیش از ظرفیت واقعی خود برای توسعه پیرامونی، به این شکل گسترش یافته است.همین امر باعث کاهش قابل ملاحظه پتانسیلهای زیست محیطی در شهر تهران شده است.بنابراین در شرایط کنونی تنها راهکار موجود، ایجاد و گسترش شهرهای جدید منفصل با فاصله مناسب از شهرهای اصلی است. اما نکته مهمتر در این زمینه این است که نباید هرگز اجازه داد این شهرهای منفصل به مراکز شهرهای اصلی متصل شود. این شهرها باید همواره منفصل باقی بمانند و نیازهای خدماتی و سکونتی مردم ساکن در شهرهای جدید را به گونهای پاسخگو باشند که در شهرهای اصلی تامین میشود.
حد گسترش شهرهای جدید چیست؟
حد گسترش این شهرها، بسته به مکان و ظرفیتهای مکانی که در اختیار دارند متفاوت است.برای مثال در استان تهران برای شهر جدید هشتگرد بسته به شرایط خاص مربوط به خود، تا ۵۰۰ هزار نفر جمعیت ساکن پیشبینی شده است، این رقم در پرند ۷۰۰ هزار نفر، در پردیس ۲۰۰ هزار نفر و در شهر جدید اندیشه تا ۱۰۰ هزار نفر درنظر گرفته شده است.
با این اوصاف آیا پیشبینی جمعیت ۷۰۰ هزار نفری برای پرند و ساخت ۱۰۰ هزار واحد مسکونی در این شهر جدید، کار درستی بود؟
این امر بستگی به نحوه تامین خدمات روبنایی و زیربنایی مورد نیاز در این شهر جدید دارد. شهرهای جدیدی همچون پرند به خاطر موارد مثبتی همچون تعریف خدمات برحسب استانداردهای شهری، غیرمستهلک بودن و جدید بودن تاسیسات از ظرفیتهای مناسبی برای اسکان جمعیت برخوردارند؛ اما در مورد اینکه پیشبینی اسکان ۷۰۰ هزار نفر در پرند کار درستی بود یا خیر باید بگویم واقعیت این است که برنامهریزیهای اولیه برای این شهر بر محور ۸۰ هزار نفر و سپس ۱۵۰ هزار نفر صورت گرفته بود؛ با این اوصاف درنظر گرفتن چنین حجم گستردهای از جمعیت دشواریهای زیادی را به خصوص در تامین آب برای این مناطق ایجاد میکند و به طور کلی کار آسانی نیست. اما در واقع دولت اقدام به ساخت این تعداد واحد مسکونی کرده است، بنابراین ناچار به تامین خدمات مورد نیاز شهری برای این جمعیت پنج برابری است.
با توجه به ویژگیهای خاصی که به لحاظ بعد مسافت از پایتخت و فراهم نبودن بسیاری از زیربناها و روبناها متوجه شهرجدید پرند است فکر میکنید تهرانیها ساکن این شهر جدید خواهند شد؟
در واقع عمده متقاضیانی که برای سکونت به شهرهای جدید میروند، کارکنان و کارمندان دولتی هستند و چون از ابتدا تاکنون هم بیشتر ثبت نامها از طریق تعاونیهای کارمندی صورت گرفته است و از طرف دیگر عمده نیاز مسکن نیز متوجه همین قشر از افراد است. از سوی دیگر این نیاز متوجه اقشاری است که به دلیل کاهش توان مالی و قدرت پایین خرید، به حاشیهنشینی روی آورده یا در شرف حاشیهنشینی هستند.این افراد در حقیقت بخش قابلتوجهی از جمعیت سرریز شهر تهران هستند که در نهایت به شهرهای جدیدی همچون پرند هدایت میشوند.
در حال حاضر سیاست دولت در ساخت مسکن این است که ابتدا ساختمان سازی کرده و بعد برای ورود خدمات شهری زمینهسازی میکند؛ تحلیل شما از این اقدام چیست؟
ساخت مسکن و تامین خدمات شهری باید همزمان و به موازات هم صورت گیرد. در غیراینصورت مشکلات زیادی متوجه مردم و شهرهای جدید میشود.یکی از مهمترین ایرادهای وارد شده به مسکن مهر در شهرهای جدید هم همین محدود شدن ایجاد شهر به مسکن سازی و نبود تمهیدات به موقع و موثر برای تامین خدمات شهری است.هرچند که در حال حاضر دولت نیز مصرانه پیگیر رفع مشکلات ایجادشده در این زمینه است.
از نظر شما با توجه به وضعیت فعلی بازار مسکن طرح واقعی و کاربردی برای تنظیم این بازار چیست؟
باید توجه داشت مسکن در عین حال که میتواند بخشی از نیازمندیهای هر خانوار را تامین کند خود یک کالاست؛ و تحت تاثیر سایر فرآیندهای اقتصادی در قیمتها دچار نوسان میشود. برای مثال اگر قیمت طلا و ارز افزایش یابد مسکن هم گران میشود چون قیمت مصالح ساختمانی افزایش مییابد و این اتفاقی است که درحال حاضر در بازار مسکن آن را شاهد هستیم. اما ایجاد تعادل در قیمت مسکن در شرایط کنونی دو راه دارد؛ یکی تولید انبوه مسکن و دیگری کنترل قیمت مصالح از سوی دولت. دولت باید توجه داشته باشد که با استفاده از زور و ابزارهای تنبیهی راه به جایی نمیبرد.
در پایان اگر سخنی دارید بفرمایید.
می خواهم در رابطه با شهرهای جدید به نکتهای بااهمیت و اساسی اشاره کنم؛ اینکه انتظار همگان از شهر جدید، انتظاری متفاوت است. مردم توقع دارند وقتی مکانی به عنوان شهر جدید معرفی میشود و دولت برنامهریزی و مسائل مرتبط با ایجاد و گسترش آن را بر عهده دارد، این شهر کاملا متفاوت از سایر شهرهای موجود باشد. مسوولان باید توجه داشته باشند که موفقیت در سیاستهای توسعه انبوه مسکن در شهرهای جدید بدون ملاحظه تامین خدمات، نیازمندیها و کنترل مطلوب به لحاظ مهندسی و کیفیت اصول معماری و شهرسازی به دست نمیآید. بنابراین ضرورت دارد که برنامهریزی توسعه در شهر به عنوان فضایی که در آن به تمام نیازمندیهای خدماتی و سکونتی شهروندان پاسخ داده میشود بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
ارسال نظر