«دنیایاقتصاد» افق سرمایهگذاری ساختمانی در تهران با تراز «طرح جامع ۱۴۰۴» را بررسی میکند
ظرفیت ۲۲ منطقه برای ساخت وساز
دنیای اقتصاد: ظرفیت مناطق ۲۲ گانه پایتخت برای ساخت مسکن در افق ۸ ساله، با استناد به تراز «طرح جامع تهران ۱۴۰۰» برآورد شد. بررسیها درباره «موجودی فعلی مسکن» و مقایسه آن با «سقف آتی جمعیتپذیری» در مناطق مختلف نشان میدهد ۹ منطقه در مرکز و جنوب تهران، از گنجایش جمعیتی برای ساخت برخوردار است؛ اما در مناطق شمالی بهخاطر «اضافهساخت»، ظرفیت سکونتی از سقف مجاز عبور کرده است. سازندهها در ۹ منطقه مستعد سرمایهگذاری میتوانند سالانه ۵۰ هزار واحد جدید احداث کنند. در سایر مناطق، تخریب و نوسازی در حد تراکم موجود توصیه میشود.
دنیای اقتصاد: ظرفیت مناطق ۲۲ گانه پایتخت برای ساخت مسکن در افق ۸ ساله، با استناد به تراز «طرح جامع تهران ۱۴۰۰» برآورد شد. بررسیها درباره «موجودی فعلی مسکن» و مقایسه آن با «سقف آتی جمعیتپذیری» در مناطق مختلف نشان میدهد ۹ منطقه در مرکز و جنوب تهران، از گنجایش جمعیتی برای ساخت برخوردار است؛ اما در مناطق شمالی بهخاطر «اضافهساخت»، ظرفیت سکونتی از سقف مجاز عبور کرده است. سازندهها در ۹ منطقه مستعد سرمایهگذاری میتوانند سالانه ۵۰ هزار واحد جدید احداث کنند. در سایر مناطق، تخریب و نوسازی در حد تراکم موجود توصیه میشود.
ظرفیت ساختوسازهای مسکونی در پایتخت براساس سقف جمعیتپذیری شهر تهران تا سال ۱۴۰۴ برآورد شد. بررسیهای «دنیای اقتصاد» از افق سرمایهگذاریهای ساختمانی در تهران با خطکش «طرح جامع شهر تهران تا سال ۱۴۰۴» نشان میدهد با احتساب واحدهای مسکونی موجود در پایتخت اگرچه به لحاظ نرخ جمعیتپذیری موجود، گنجایش ساخت وساز جدید در پایتخت تکمیل شده اما این اتفاق بهدلیل مازاد ساختوساز در مناطق شمالی شهر است؛ طوریکه هماکنون مطابق محاسبات انجام شده براساس خط قرمز ساختوساز در ۲۲ منطقه در طرح جامع تهران ۱۴۰۴، در ۹ منطقه شهر به لحاظ سقف مجاز جمعیتپذیری امکان ساخت ۴۰۰ هزار واحد مسکونی جدید طی ۸ سال آینده وجود دارد. همچنین طرح جامع تهران خط قرمز جمعیتپذیری شهر تهران را در سال ۱۴۰۴ معادل ۱۰ میلیون و ۴۲۰ هزار نفر تعیین کرده است. به این معنی که مجموعه ساخت وسازهای منتهی به سال ۱۴۰۴ باید به گونهای در شهر اتفاق افتد که کل موجودی مسکن پایتخت امکان سکونت حداکثر ۱۰میلیون و۴۲۰ هزار نفر را در محدوده شهر تهران فراهم کند.
در حال حاضر کل موجودی مسکن براساس برآوردی که در سال ۹۴ از سوی شهرداری تهران انجام شده معادل ۳ میلیون و ۴۶۸ هزار و ۳۱۴ واحد مسکونی است؛ اما سقف جمعیتپذیری شهر تهران در سال ۱۴۰۴ که معادل ۱۰ میلیون و ۴۲۰ هزار نفر براساس بعد خانوار ۱/ ۳ نفر محاسبه شده است، حاکی از آن است که کل واحدهای مسکونی در سال ۱۴۰۴ باید کمتر از ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار باشد. به عبارت دیگر وضعیت کل شهر تهران به لحاظ جمعیتپذیری واحدهای مسکونی مشخص میکند براساس واحدهای موجود در پایتخت ظرف جمعیتی شهر تهران نهتنها پرشده، بلکه لبریز هم شده که این اتفاق ناشی از اضافه ساختوسازها در مناطق شمالی پایتخت در سالهای اخیر است.
این در حالی است که در مناطق جنوبی شهر (عمدتا بافت فرسوده) ظرفیت سرمایهگذاری ساختمانی همچنان تا افق طرح جامع وجود دارد. تبعات عدم کنترل فرآیند صدور پروانه ساختمانی طی سالهای اخیر از بابت تطبیق لحظهای ساختوسازها با سقف جمعیتپذیری در هر یک از مناطق ۲۲ گانه را میتوان در تعداد خانههای خالی در شهر تهران ردیابی کرد.
بهعنوان مثال در منطقه یک شهر تهران تعداد واحدهای مسکونی موجود حدود ۴۲ هزار واحد بیش از سقف مجاز و پیشبینی شده در سال ۱۴۰۴ به لحاظ رعایت نرخ جمعیتپذیری است، اما در همین منطقه وقتی جمعیت ساکن شب را مبنا قرار میدهیم و آن را با سقف جمعیتپذیری در سال ۱۴۰۴ مقایسه میکنیم متوجه میشویم نزدیک به ۵۰ هزار نفر کمتر از سقف مجاز در سال افق طرح است. در منطقه دو نیز واحدهای موجود ۳۷ هزار واحد بیش از تعداد واحدهای پیشبینیشده در طرح جامع تهران برای سال ۱۴۰۴ است، اما جمعیت موجود در منطقه دو نزدیک به ۹۳ هزار نفر کمتر از سقف جمعیتپذیری تعیین شده برای سال ۱۴۰۴ است، این وضعیت اضافه ساخت از یکسو و ظرفیت جذب جمعیت در واحدهای ساختهشده در دو منطقه شمالی پایتخت از سوی دیگر بیانگر خطای تشخیص در ساختوساز از بابت ظرفیت سرمایهگذاری ساختمانی در مناطق مختلف شهر تهران به لحاظ کشش تقاضا است. کارشناسان اقتصاد شهری معتقدند در مقطع فعلی که مدیریت شهری تهران با تفکر جدید روی کار آمده و مطابق با اهداف اعلام شده بنا دارد نگاه سوداگرانه به شهرسازی را تغییر دهد هم سرمایهگذاران ساختمانی و هم شهرداری در یک اقدام مشترک میتوانند شکل ساختوساز مسکونی در تهران را با الگوی منطبق با تراز جمعیتی طرح جامع تهران هماهنگ کنند.
در قالب این الگو لازم است ۹ منطقه شهر تهران در اولویت سرمایهگذاری ساختمانی قرار بگیرد. به این معنی که سازندهها ترجیحا از ساختوساز انبوه در مناطقی که ظرفیت جمعیتپذیری آنها براساس تراز جمعیتی طرح جامع است، خودداری کنند.
این ۹ منطقه شامل مناطق۵، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۸، ۱۹، ۲۰ و ۲۱ هستند که مقایسه تعداد واحدهای مسکونی موجود و افق پیشبینی شده برای موجودی مسکن در این مناطق در سال ۱۴۰۴ نشان میدهد طی ۸ سال آتی باید نزدیک به ۲۴۰ هزار واحد مسکونی به مجموعه واحدهای مسکونی این مناطق اضافه شود. در تهران بخشی از واحدهای مسکونی جدید(واحدهای مسکونی ساخته شده) در ازای تخریب ساختمانهای موجود به مالکان تعلق میگیرد. روال تخریب و نوسازی و ساختوسازهای سالهای اخیر حاکی از آن است که در ازای ساخت ۵ واحد مسکونی جدید در تهران ۲ واحد مسکونی به مالکان واحدهای تخریبشده تعلق میگیرد و در نتیجه ۳ واحد به موجودی واحدهای مسکونی شهر اضافه میشود. بنابراین با احتساب نسبت تخریب به نوسازی که ۲ به ۵ است در ۹ منطقه مستعد برای سرمایهگذاری ساختمانی برای افزایش نزدیک به ۲۴۰ هزار واحد مسکونی به موجودی مسکن در این مناطق امکان ساخت نزدیک به ۴۰۰ هزار واحد مسکونی جدید وجود دارد؛ به این معنا که در سالهای پیشرو این ظرفیت برای سازندهها وجود دارد که در مناطق ۹گانه سالانه بهطور متوسط ۵۰ هزار واحد مسکونی جدید ساخته شود. این محاسبات و برآوردها براساس بعد خانوار یعنی ۱/ ۳ نفر در نظر گرفته شده است. بنابراین از آنجا که سقف جمعیتپذیری در طرح جامع تهران ثابت است اگر بعد خانوار این عدد فراتر رود امکان ساختوساز بیش از این نیز در این مناطق فراهم میشود.
در حال حاضر وضعیت واحد مسکونی موجود با توجه به اضافه ساخت وساز در سه منطقه اول شهر و حتی اضافه ساخت در منطقه ۲۲ عملا کنترل هدفمند از طرف مدیریت شهری به ساختوسازها از بابت تطبیق ساختوساز با سقف جمعیتپذیری در هر منطقه وجود نداشته، اما کارشناسان شهری میگویند در این دوره شهرداری میتواند با ابزار پروانه ساختمانی که یک ابزار رگولاتوری برای توزیع سرمایهگذاری ساختمانی در مناطق مختلف است در جهت تشویق و هدایت سازندهها به سمت مناطق دارای ظرفیت ساختوساز استفاده کند. به این صورت که عوارض ساختوساز در مناطقی از شهر که اضافه ساخت رخ داده و سقف جمعیتپذیری در آنها لبریز شده به نفع مناطقی که استعداد ساختوساز همچنان وجود دارد افزایش یابد تا به این ترتیب از یک ریسک ساختوساز در مناطق اشباع شده افزایش و هزینه ساختوساز در ۹ منطقه دارای ظرفیت ساخت کاهش پیدا کند. البته این الگو به این معنی نیست که ساختوساز در مناطق شمالی متوقف شود بلکه باید عملیات تخریب و نوسازی در حد وضع موجود باقی بماند تا سرمایهگذارها از ساخت انبوه در مناطق دارای مازاد واحد مسکونی پرهیز کنند.
گفتنی است سقف جمعیتپذیری در مناطق مختلف در سال ۱۴۰۴ در طرح جامع براساس دو فاکتور شامل رفتار جمعیتی هر کدام از مناطق در سالهای گذشته و همچنین گنجایش هر منطقه به لحاظ فاکتورهای زیستمحیطی برای استقرار جمعیت تعیین شده است، بنابراین بدیهی است وقتی طرح جامع تهران که مطالعات آن از سوی یک تیم کارشناسی زبده در اواسط دهه ۸۰ انجام شده و این سقف جمعیتی برای مناطق ۲۲گانه شهر تعیین شده عدم رعایت این سقف جمعیت پذیری میتواند آسیبهای مختلفی به شهر و شهروندان و همچنین سرمایهگذاران ساختمانی وارد کند. به این صورت که از یکسو برخی از مناطق با تراکم مسکونی بالا روبهرو میشود و در مقابل برخی از مناطق همچون مناطق ۱۲ و ۱۳ با شبمردگی مواجه میشوند (درحال حاضر این دو منطقه کمتر از نصف جمعیت ساکن در مناطق شمالی شهر را دارند) و از سوی دیگر خالی بودن نزدیک به نیم میلیون واحد مسکونی عمدتا در مناطق شمالی به سرمایهگذاران آسیب وارد میکند.
ماجرای منطقه 22
در طرح جامع تهران سقف جمعیتی منطقه ۲۲ معادل ۵۰۰ هزار نفر تعیین نشده، اما در حال حاضر براساس وضعیت برجهای ساخته شده و در حال ساخت جمعیتپذیری این منطقه به حدود ۴۰۰ هزار نفر رسیده است. بنابراین براساس این محاسبه امکان ساخت واحد جدید همچنان تا سال ۱۴۰۴ در این منطقه وجود دارد اما نوع و شکل ساختوسازهای مسکونی در منطقه ۲۲ در سالهای اخیر مشکلاتی را برای شهر تهران به وجود آورده است. مطابق با گزارش شورایعالی شهرسازی نوع برجسازی در این منطقه باعث شده تا مسیر ورود باد به محدوده درونی شهر با مانع مواجه شود. از اینرو شورایعالی شهرسازی اعلام کرده برای این منطقه طرح تفصیلی جداگانهای تدوین شود و در خصوص سقف جمعیتپذیری این منطقه تجدید کاهشی انجام شود؛ هرچند به نظر میرسد همانطور که مطابق با دستور شورایعالی شهرسازی از سال ۹۳ صدور مجوز ساخت در این منطقه ممنوع اعلام شده در ادامه نیز صدور مجوز ساختمانی منطقه متوقف باقی بماند.
ارسال نظر