یادداشت
نگاهی به عملکرد شورای چهارم
علی صابری/ عضو شورای شهر تهران
بدون تردید سیاستگذاری و مدیریت شهرها بدون مشارکت مردم و به کارگیری روشهای نوین مدیریت امکانپذیر نیست. شورای شـهر یکی از نهادهایی است که با حضور نمایندگان شهروندان، مشارکت مردم را در سیاستگذاری و مدیریت شهری فراهم میکند. اما با وجود گذشت چهار دوره از عمر این نهاد در کشور ما هنوز نقاط ضعف عمدهای در عملکرد این پارلمان شهری مشاهده میشود.
اولین نقطه ضعف شورای شهر، مشخص نبودن حدود اختیارات شورا در بستر قانونی، عملی و اجرایی است.
علی صابری/ عضو شورای شهر تهران
بدون تردید سیاستگذاری و مدیریت شهرها بدون مشارکت مردم و به کارگیری روشهای نوین مدیریت امکانپذیر نیست. شورای شـهر یکی از نهادهایی است که با حضور نمایندگان شهروندان، مشارکت مردم را در سیاستگذاری و مدیریت شهری فراهم میکند. اما با وجود گذشت چهار دوره از عمر این نهاد در کشور ما هنوز نقاط ضعف عمدهای در عملکرد این پارلمان شهری مشاهده میشود.
اولین نقطه ضعف شورای شهر، مشخص نبودن حدود اختیارات شورا در بستر قانونی، عملی و اجرایی است. شورای شهر میتواند در سطح یک شورای شهرداری که پایینترین سطح یک پارلمان محلی است، قرار گیرد یا آنکه بهعنوان نهاد مستقل از سوی شهروندان بر عملکرد شهرداری نظارت کند. اگرچه فلسفه اصلی شکلگیری نهاد شورای شهر رسیدن به هدف دوم بوده، اما پس از گذشت سالها همچنان ساختارهای لازم برای آن تعریف نشدهاست. یکی از دلایلی که سبب شده شورای شهر نتواند به حدود اختیارات خود در مدیریت شهری تسلط کامل داشته باشد، نبود تمایل به تمرکززدایی از دولت مرکزی است. صحبت از تمرکززدایی فقط در زمان مسوولیت و تعهد معنا دارد و در مقابل زمانی که از حقوق و اختیار صحبت میشود هیچ نهادی حاضر به اجرای تمرکززدایی نیست. بنابراین به نظر میرسد از جهت ساختاری، تعیین نبودن محدوده اختیارات قانونی شورای شهر مهمترین چالش عملکرد شوراها در دورههای اخیر باشد.
دومین نقطه ضعف شورای شهر غلبه وجه سیاسی به مدیریتی و کارشناسی آن است. مصداق این نقطه ضعف در بسیاری از جلسات شورای شهر قابل مشاهده است. گذشته از دعواهای سیاسی که بعضا در جلسات شورای شهر مشاهده میشود بخش زیادی از تذکرات اعضا رنگ و بوی سیاسی به خود میگیرد. به ویژه تذکرات برخی اعضای شورای شهر بیش از ۹۰ درصد در رابطه با مسائل خارج از حوزه شهری است و فقط به موضوعات سیاسی باز میگردد. ممکن است برخی از تذکرات خارج از محدوده مسائل شهری به حل معضلات موجود در شهر کمک کند، اما جنس بسیاری از تذکرات اعضای شورای شهر اینگونه نیست. غلبه چنین رویکردی در رفتار اعضای شورای شهر سبب میشود برای مسائل و معضلات حاد شهری چارهاندیشی نشود و عملا شورای شهر به صحنه زورآزمایی سیاسی بدل شود. این در حالی است که اگر رویکرد سیاسی بر رفتار اعضای شورای شهر غالب نمیشد با توجه به حضور کارشناسان مختلف در شورا، عملکرد بهتری به دست میآمد. به ویژه آنکه در شورای شهر چهارم فرصت حضور تعداد بیشتری از کارشناسان در رشتههای مختلف به وجود آمد. این فرصت در کنار افزایش مطالبهگری از شورای شهر در دوره چهارم نیز بهعنوان نقاط قوت این دوره محسوب میشود هرچند که به نظر میرسد در شرایط ایجاد شده امکان استفاده از این نقاط قوت به خوبی فراهم نشده است. اما بروز حوادثی همچون آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو شاهدی بر افزایش مطالبهگری مردم از شورا و امکان حضور بیشتر اعضای این پارلمان در حوادث شهری بود. اگرچه تردیدی وجود ندارد که با نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. اما پس از این دوره مطالبه جدیدی از مدیریت شهری شکل گرفت که توسعه شهری دیگر ساختن بزرگراه ها، آسمانخراشها، تونلها، پارکها و ساختمانهای عظیم یا تمرکز بیشتر جمعیت در مراکز شهری نیست. بلکه عامل مهم توسعه شهری ظرفیتهای لازم شهر برای تقویت و رشد فرهنگ جامعه بشری است.
شهر مطلوب باید بتواند حقوقی را برای ساکنان خود فراهم کند و آنها را تحقق بخشد. حقوقی مانند حق برخورداری از فضاهای زیبا در ابعاد مختلف زندگی شهری، احساس راحتی و رفاه محیطی و مهمتر از همه، حق برخورداری از دموکراسی و مشارکت برای تصمیمگیریهای محلی، حق آزادی، حق مالکیت، حق کار، حق برخورداری از سلامت، حق تحصیل، حق برخورداری از مکان مناسب برای زندگی و حق تفریح» از جمله این حقوق است. مشارکت علاوه بر «تصمیمگیری بهتر» میتواند «پایداری» اقدامات را تامین کند و «خودیاری» را افزایش دهد. پیامدهای مشارکت و مداخله مردم محلی، بهبود منابع انسانی است؛ زیرا افراد در جریان مشارکت دارای مهارتها و آگاهیهایی میشوند که میتوانند از آنها در ایجاد شبکههای همکاری یا راهاندازی کسب و کارهای جدید استفاده کنند. البته مشارکت و مداخله یک «فرآیند» است و چندان نمیتوان انتظار یک نتیجه سریع را داشت.
ارسال نظر