در گفتوگوهای حوزه کسبوکار، بارها واژه «برگشتپذیری» (Resilience یا تابآوری یا بهبودپذیری) به گوشمان خورده است. برگشتپذیری یعنی توانایی بهبود یافتن پس از عبور از بحران. یعنی پس از یک بحران بزرگ یا زمین خوردن، بتوانید دوباره روی پا بایستید و با قدرت قبل به زندگی ادامه دهید. این واژه فقط مربوط به کسبوکار نیست، بلکه یک توانایی روانشناختی است که به شما کمک میکند کیفیت زندگی خود را بالا ببرید و با عواملی که ریسک مشکلات روانی را بالا میبرند، مقابله کنید. کافی است این واژه را سرچ کنید تا صدها یا حتی هزاران مقاله پیدا کنید با مضمون مزایای برگشتپذیری که بیراه نمیگویند. برگشتپذیری این روزها از هر زمانی مهمتر است. هر کسی در اینباره، یک نظری ارائه میدهد. اما چرا این قابلیت مهم است. صرف نظر از عقیدهتان، نمیتوانید انکار کنید که در دورانی غیر قابل پیشبینی و بیسابقه زندگی میکنیم که برای عبور از آن، نیازمند بهترین قابلیتهایمان هستیم؛ مثل جسارت، شفافیت، دلسوزی و خلاقیت.
طی همین سالهای اخیر، در نقاط مختلف دنیا بحرانهایی پیش آمده است که در نوع خود بیسابقه بودهاند. مهمترینشان شاید پاندمی کووید-۱۹ باشد که زندگی بسیاری از مردم را برای چند ماه کاملا فلج کرد. بحرانی فراگیر که تا گوشه و کنارهای دورافتاده جهان نفوذ کرد و جسم و روان مردم را درگیر کرد.
در ۱۰ سال گذشته، بحثهای زیادی پیرامون مزایای دورکاری و خواستههای متفاوت نسل جدید از کارفرمای خود صورت گرفته است. بهرغم مزایای گوناگون، بسیاری از مدیران آماده پیادهسازی گسترده دورکاری و مدلهای انعطافپذیر کار نبودند. با این حال، در سال فراگیر شدن کرونا و قرنطینههای ناشی از آن، به اجبار دورکاری تبدیل به یک رویه عادی در شیوه فعالیت شرکتها شد؛ رویهای که همچنان ادامه دارد و بسیاری از شرکتها دستکم یک یا دو روز از هفته به کارکنانشان حق دورکاری، ساعات کاری شناور و... میدهند.
پیشرفتهای بسیار سریع و شگفتانگیز هوش مصنوعی در سالهای اخیر موجب شده نیاز مبرمی به شکلگیری «اخلاقیات هوشمصنوعی» احساس شود. صرفنظر از اینکه موضع نهایی انسان در قبال هوش مصنوعی چه باشد و اینکه آیا انسان در آینده در جهت همکاری با هوش مصنوعی گام بردارد یا اینکه آن را محدود سازد یا خیلی از کارها را به ماشینها بسپارد، یک چیز حتمی است و آن اینکه چه بخواهیم و چه نخواهیم هوش مصنوعی حضوری پررنگ و قدرتمندانه در آینده ما انسانها خواهد داشت.