سلامت محیط کار در گرو چیست؟
بسیاری از مدیران گمان میکنند که یک فرهنگ سازمانی سختگیرانه، اعمال زور و ایجاد استرس در کارکنان، ضامن موفقیت آنهاست. اما نتایج تحقیقات اخیر در حوزه روانشناسی سازمانی نشان میدهد که یک محیط کاری پر استرس به مرور زمان باعث کاهش بهرهوری سازمان میشود و برعکس، ایجاد یک جَو کاری مثبت به نفع کارفرمایان، کارکنان و رشد اقتصادی سازمان است. در یک بستر کاری سختگیرانه، فرض بر این است که تنها راه ارتقای عملکرد کارکنان، اعمال زور و ایجاد استرس در آنهاست؛ اما آنچه بسیاری از مدیران از آن غافلند، هزینههای پنهان و پیامدهای منفی یک محیط کاری پراسترس است.
بسیاری از مدیران گمان میکنند که یک فرهنگ سازمانی سختگیرانه، اعمال زور و ایجاد استرس در کارکنان، ضامن موفقیت آنهاست.اما نتایج تحقیقات اخیر در حوزه روانشناسی سازمانی نشان میدهد که یک محیط کاری پر استرس به مرور زمان باعث کاهش بهرهوری سازمان میشود و برعکس، ایجاد یک جَو کاری مثبت به نفع کارفرمایان، کارکنان و رشد اقتصادی سازمان است. در یک بستر کاری سختگیرانه، فرض بر این است که تنها راه ارتقای عملکرد کارکنان، اعمال زور و ایجاد استرس در آنهاست؛ اما آنچه بسیاری از مدیران از آن غافلند، هزینههای پنهان و پیامدهای منفی یک محیط کاری پراسترس است. نخست آنکه، هزینههای درمانی کارکنان در محیطهای کاری استرسزا، ۵۰ درصد بیشتر از سایر سازمانهاست.
براساس مطالعات، هر چه جایگاه شغلی یک کارمند در سلسله مراتب سازمان پایینتر باشد، احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی در او بیشتر است. تحقیقات «آنا نایبرگ» در انستیتوی «کارولینسکا» روی بیش از ۳هزار کارمند نشان داد که میان رفتار تنشزای رهبران و میزان ابتلای کارکنان به بیماریهای قلبی ارتباطی مستقیم وجود دارد. دومین پیامد پنهان استرس، عدم همکاری کارکنان است. در یک محیط استرسزا کسی دل به کار نمیدهد. شما شاید بتوانید با ایجاد ترس و یک جَو استرسزا برای مدت کوتاهی کارکنان را به انجام کارها تشویق یا حتی آنها را هیجانزده کنید؛ اما براساس نتایج مطالعات، استرس باعث میشود تا کارکنان در بلندمدت انگیزه خود را برای همکاری با شما از دست بدهند. آنچه در کارکنان انگیزه ایجاد میکند، احساس امنیت، ارزشمندی، حمایت و احترام متقابل است.
انزوا و عدم تعامل کارکنان نیز خود دارای پیامدهای دیگری است. براساس تحقیقات مدرسه کسبوکار «کوئینز» و «موسسه گالوپ» میزان غیبت کارکنان منزوی ۳۷ درصد، میزان اشتباهات آنها حدود ۶۰ درصد و میزان سوانح ایجاد شده توسط آنها حدود ۴۹ درصد بیشتر از سایر کارکنان است. عدم همکاری کارکنان یعنی بهرهوری کمتر، سوددهی کمتر و توسعه شغلی کمتر. از همه مهمتر، هرچه میزان تعامل کارکنان در یک سازمان بیشتر باشد، تمایل متقاضیان کار برای پیوستن به آن سازمان بیشتر است. سومین پیامد پنهان استرس، عدم وفاداری کارکنان است. بر اساس تحقیقات، میزان استعفای کارکنان در محیطهای پر استرس ۵۰ درصد بیشتر است. استعفای یک کارمند نیز به سهم خود دارای پیامدها و هزینههایی است: از دست دادن نیروی کار ماهر، هزینه استخدام نیروی جدید و آموزش او و نهایتا کاهش بهرهوری سازمان. بنابر گزارشهای آماری «مرکز مطالعات پیشرفت آمریکا»، هزینه استعفا و جایگزینی یک نیروی کار حدود ۲۰ درصد درآمد همان کارمند است. آن دسته از سازمانهایی که از این پیامدها باخبرند، برای کاهش استرس کارکنان، برای آنها مزایایی جانبی قائل میشوند، مثل دورکاری، ورزش در محل کار یا ساعات کاری متغیر. این راهحلها هرچند موثر اما موقتیاند. بر اساس تحقیقات موسسه گالوپ، کارکنان، یک محیط کاری آرام و سالم را به مزایای نقدی و مادی ترجیح میدهند. اما سلامت محیط کار در گرو چیست؟ پاسخ ساده است: «فرهنگ سازمانی مثبت».
برای ایجاد یک فرهنگ سازمانی مثبت، باید چند اصل اساسی را در نظر بگیرید. در یک فضای کاری سالم:
- کارکنان مراقب یکدیگرند، به یکدیگر اهمیت میدهند و نسبت به هم احساس مسوولیت میکنند.
- هنگام بروز مشکلات، با یکدیگر همدردی میکنند و پشت هم را خالی نمیکنند.
- اشتباهات یکدیگر را میبخشند و به دنبال مقصر نمیگردند.
- به یکدیگر الهام میبخشند.
- روابط آنها بر پایه احترام، اعتماد متقابل، قدرشناسی و صداقت است.
اما بهعنوان یک مدیر چگونه میتوانید این اصول را به کار ببندید؟ بهتر است این چهار نکته را در نظر داشته باشید:
۱. روابط اجتماعی سالم ایجاد کنید. تحقیقات تجربی نشان دادهاند که زندگی سالم در سایه روابط اجتماعی سالم شکل میگیرد. افراد دارای روابط اجتماعی سالم، کمتر بیمار میشوند، دوران نقاهت کوتاهتری دارند، کمتر دچار افسردگی میشوند، زودتر یاد میگیرند، کمتر دچار فراموشی میشوند، آستانه تحمل درد و رنج بالاتری دارند، بهتر تمرکز میکنند و در محل کار عملکرد بهتری دارند. براساس تحقیقات «سارا پرسمن» از دانشگاه کالیفرنیا عواملی چون چاقی، نوشیدنیهای الکلی و سیگار میتوانند احتمال مرگ زودهنگام را در یک فرد تا ۵۰ درصد افزایش دهند. استرس و محیط کار ناسالم از جمله عواملی هستند که بر روابط اجتماعی فرد و میزان امید به زندگی او تاثیر بسزایی دارند.
۲. همدلی کنید. بهعنوان یک مدیر، رفتار شما بر احساسات کارکنان و فعالیت مغز آنها تاثیر مستقیم دارد. از سوی دیگر، محققان در دانشگاه میشیگان دریافتهاند که آن دسته از رهبرانی که دلسوز کارکنان خود هستند، هنگام بروز مشکلات تنها نیستند و بحرانها را آسانتر پشت سر میگذارند.
۳. بیدریغ کمک کنید. عدالت از ویژگیهای کلیدی یک مدیر توانمند است؛ اما بعضی از مدیران پا را فراتر گذاشته و در حق کارکنان فداکاری میکنند. اگر بدون هیچ چشمداشتی به کارمند خود کمک کنید، او برای همیشه نسبت به شما وفادار و متعهد خواهد بود. در نتیجه، او نیز با سایر کارکنان رفتار مشابهی خواهد داشت و به این ترتیب، رفتار انساندوستانه شما در سراسر سازمان سرایت خواهد کرد. محققان در مدرسه مدیریت «روتردام» دریافتهاند که از نگاه کارکنان، یک مدیر فداکار، جذابتر و تاثیرگذارتر است و در چنین بستری، بهرهوری و میزان همکاری کارکنان با یکدیگر بیشتر است.
۴. به مشکلات کارکنان خود گوش دهید. اگر کارمند شما بداند که شما خیرخواه او هستید، عملکرد بهتری خواهد داشت و احساس امنیت خواهد کرد. این را تحقیقات «امی ادموندسون» از دانشگاه هاروارد نشان میدهد. او طی تحقیقاتی در رابطه با امنیت روانی دریافت که در یک بستر فرهنگی امن، که در آن مدیران فروتن و گشادهرو هستند و کارکنان میتوانند به راحتی درباره مشکلات خود صحبت کنند، میل به یادگیری و بهرهوری به مراتب بیشتر است. در یک فضای امن و عاری از ترس، کسی از آزمودن و خطا کردن هراسی ندارد، چرا که لازمه نوآوری، آزمایش ایدههای جدید است.
تاثیرات یک محیط کاری مثبت به مرور زمان نمایان میشود. در یک محیط کاری سالم، احساسات مثبت جریان دارند. همین امر موجب تقویت روابط افراد با یکدیگر میشود و پتانسیلهای افراد و خلاقیت آنها را شکوفا میسازد. در یک بستر کاری مثبت، همه کارکنان در برابر احساسات و تجربیات بدی چون استرس ایمن هستند. در سایه یک فرهنگ سازمانی مثبت و سالم، کارآمدی سازمان، عملکرد اقتصادی، رضایت مشتری، بهرهوری و همکاری کارکنان افزایش مییابد.
براساس مطالعات، هر چه جایگاه شغلی یک کارمند در سلسله مراتب سازمان پایینتر باشد، احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی در او بیشتر است. تحقیقات «آنا نایبرگ» در انستیتوی «کارولینسکا» روی بیش از ۳هزار کارمند نشان داد که میان رفتار تنشزای رهبران و میزان ابتلای کارکنان به بیماریهای قلبی ارتباطی مستقیم وجود دارد. دومین پیامد پنهان استرس، عدم همکاری کارکنان است. در یک محیط استرسزا کسی دل به کار نمیدهد. شما شاید بتوانید با ایجاد ترس و یک جَو استرسزا برای مدت کوتاهی کارکنان را به انجام کارها تشویق یا حتی آنها را هیجانزده کنید؛ اما براساس نتایج مطالعات، استرس باعث میشود تا کارکنان در بلندمدت انگیزه خود را برای همکاری با شما از دست بدهند. آنچه در کارکنان انگیزه ایجاد میکند، احساس امنیت، ارزشمندی، حمایت و احترام متقابل است.
انزوا و عدم تعامل کارکنان نیز خود دارای پیامدهای دیگری است. براساس تحقیقات مدرسه کسبوکار «کوئینز» و «موسسه گالوپ» میزان غیبت کارکنان منزوی ۳۷ درصد، میزان اشتباهات آنها حدود ۶۰ درصد و میزان سوانح ایجاد شده توسط آنها حدود ۴۹ درصد بیشتر از سایر کارکنان است. عدم همکاری کارکنان یعنی بهرهوری کمتر، سوددهی کمتر و توسعه شغلی کمتر. از همه مهمتر، هرچه میزان تعامل کارکنان در یک سازمان بیشتر باشد، تمایل متقاضیان کار برای پیوستن به آن سازمان بیشتر است. سومین پیامد پنهان استرس، عدم وفاداری کارکنان است. بر اساس تحقیقات، میزان استعفای کارکنان در محیطهای پر استرس ۵۰ درصد بیشتر است. استعفای یک کارمند نیز به سهم خود دارای پیامدها و هزینههایی است: از دست دادن نیروی کار ماهر، هزینه استخدام نیروی جدید و آموزش او و نهایتا کاهش بهرهوری سازمان. بنابر گزارشهای آماری «مرکز مطالعات پیشرفت آمریکا»، هزینه استعفا و جایگزینی یک نیروی کار حدود ۲۰ درصد درآمد همان کارمند است. آن دسته از سازمانهایی که از این پیامدها باخبرند، برای کاهش استرس کارکنان، برای آنها مزایایی جانبی قائل میشوند، مثل دورکاری، ورزش در محل کار یا ساعات کاری متغیر. این راهحلها هرچند موثر اما موقتیاند. بر اساس تحقیقات موسسه گالوپ، کارکنان، یک محیط کاری آرام و سالم را به مزایای نقدی و مادی ترجیح میدهند. اما سلامت محیط کار در گرو چیست؟ پاسخ ساده است: «فرهنگ سازمانی مثبت».
برای ایجاد یک فرهنگ سازمانی مثبت، باید چند اصل اساسی را در نظر بگیرید. در یک فضای کاری سالم:
- کارکنان مراقب یکدیگرند، به یکدیگر اهمیت میدهند و نسبت به هم احساس مسوولیت میکنند.
- هنگام بروز مشکلات، با یکدیگر همدردی میکنند و پشت هم را خالی نمیکنند.
- اشتباهات یکدیگر را میبخشند و به دنبال مقصر نمیگردند.
- به یکدیگر الهام میبخشند.
- روابط آنها بر پایه احترام، اعتماد متقابل، قدرشناسی و صداقت است.
اما بهعنوان یک مدیر چگونه میتوانید این اصول را به کار ببندید؟ بهتر است این چهار نکته را در نظر داشته باشید:
۱. روابط اجتماعی سالم ایجاد کنید. تحقیقات تجربی نشان دادهاند که زندگی سالم در سایه روابط اجتماعی سالم شکل میگیرد. افراد دارای روابط اجتماعی سالم، کمتر بیمار میشوند، دوران نقاهت کوتاهتری دارند، کمتر دچار افسردگی میشوند، زودتر یاد میگیرند، کمتر دچار فراموشی میشوند، آستانه تحمل درد و رنج بالاتری دارند، بهتر تمرکز میکنند و در محل کار عملکرد بهتری دارند. براساس تحقیقات «سارا پرسمن» از دانشگاه کالیفرنیا عواملی چون چاقی، نوشیدنیهای الکلی و سیگار میتوانند احتمال مرگ زودهنگام را در یک فرد تا ۵۰ درصد افزایش دهند. استرس و محیط کار ناسالم از جمله عواملی هستند که بر روابط اجتماعی فرد و میزان امید به زندگی او تاثیر بسزایی دارند.
۲. همدلی کنید. بهعنوان یک مدیر، رفتار شما بر احساسات کارکنان و فعالیت مغز آنها تاثیر مستقیم دارد. از سوی دیگر، محققان در دانشگاه میشیگان دریافتهاند که آن دسته از رهبرانی که دلسوز کارکنان خود هستند، هنگام بروز مشکلات تنها نیستند و بحرانها را آسانتر پشت سر میگذارند.
۳. بیدریغ کمک کنید. عدالت از ویژگیهای کلیدی یک مدیر توانمند است؛ اما بعضی از مدیران پا را فراتر گذاشته و در حق کارکنان فداکاری میکنند. اگر بدون هیچ چشمداشتی به کارمند خود کمک کنید، او برای همیشه نسبت به شما وفادار و متعهد خواهد بود. در نتیجه، او نیز با سایر کارکنان رفتار مشابهی خواهد داشت و به این ترتیب، رفتار انساندوستانه شما در سراسر سازمان سرایت خواهد کرد. محققان در مدرسه مدیریت «روتردام» دریافتهاند که از نگاه کارکنان، یک مدیر فداکار، جذابتر و تاثیرگذارتر است و در چنین بستری، بهرهوری و میزان همکاری کارکنان با یکدیگر بیشتر است.
۴. به مشکلات کارکنان خود گوش دهید. اگر کارمند شما بداند که شما خیرخواه او هستید، عملکرد بهتری خواهد داشت و احساس امنیت خواهد کرد. این را تحقیقات «امی ادموندسون» از دانشگاه هاروارد نشان میدهد. او طی تحقیقاتی در رابطه با امنیت روانی دریافت که در یک بستر فرهنگی امن، که در آن مدیران فروتن و گشادهرو هستند و کارکنان میتوانند به راحتی درباره مشکلات خود صحبت کنند، میل به یادگیری و بهرهوری به مراتب بیشتر است. در یک فضای امن و عاری از ترس، کسی از آزمودن و خطا کردن هراسی ندارد، چرا که لازمه نوآوری، آزمایش ایدههای جدید است.
تاثیرات یک محیط کاری مثبت به مرور زمان نمایان میشود. در یک محیط کاری سالم، احساسات مثبت جریان دارند. همین امر موجب تقویت روابط افراد با یکدیگر میشود و پتانسیلهای افراد و خلاقیت آنها را شکوفا میسازد. در یک بستر کاری مثبت، همه کارکنان در برابر احساسات و تجربیات بدی چون استرس ایمن هستند. در سایه یک فرهنگ سازمانی مثبت و سالم، کارآمدی سازمان، عملکرد اقتصادی، رضایت مشتری، بهرهوری و همکاری کارکنان افزایش مییابد.
مترجم: مریم مرادخانی
منبع: HBR
ارسال نظر