برند خود را صرفا برای امروز نسازید به آینده آن هم توجه کنید!
شرکتها در مسیر خود از چندین مرحله عبور میکنند، از راهاندازی تا بلوغ. و هر فاز دارای پویایی متفاوتی است. آنها با تجسم اهداف از روز اول، با اطمینان کسبوکار و برندشان را توسعه میدهند. این رویکرد منجر به رشد شان میشود که بهعنوان یک راهنما برای مشتریان، مدیریت، کارکنان و سرمایهگذاران بهصورت مضاعف عمل میکند.
همانند یک کارآفرین موفق که یک کسبوکار مطمئن را اجرا میکند، یکی از بزرگترین نقاط قوت شما نیز این است که میتوانید رویا ببینید و برند شما باید منعکسکننده چیزی باشد که شما در رویا دیدهاید، و نشانگر آینده دوردست باشد.
همانند یک کارآفرین موفق که یک کسبوکار مطمئن را اجرا میکند، یکی از بزرگترین نقاط قوت شما نیز این است که میتوانید رویا ببینید و برند شما باید منعکسکننده چیزی باشد که شما در رویا دیدهاید، و نشانگر آینده دوردست باشد.
شرکتها در مسیر خود از چندین مرحله عبور میکنند، از راهاندازی تا بلوغ. و هر فاز دارای پویایی متفاوتی است. آنها با تجسم اهداف از روز اول، با اطمینان کسبوکار و برندشان را توسعه میدهند. این رویکرد منجر به رشد شان میشود که بهعنوان یک راهنما برای مشتریان، مدیریت، کارکنان و سرمایهگذاران بهصورت مضاعف عمل میکند.
همانند یک کارآفرین موفق که یک کسبوکار مطمئن را اجرا میکند، یکی از بزرگترین نقاط قوت شما نیز این است که میتوانید رویا ببینید و برند شما باید منعکسکننده چیزی باشد که شما در رویا دیدهاید، و نشانگر آینده دوردست باشد. بنابراین، برندی که شما میسازید باید مسیری به سوی نقطه موفقیت داشته باشد و تصویری دقیق که شما از موفقیت ترسیم کردهاید، دارا باشد. با توسعه یک برند متمرکز بر نقطه موفقیت، شما یک برند را ایجاد کردهاید تا در آن رشد کنید، نه اینکه شما به موازات رشد نیاز به تغییر مداوم آن داشته باشید. برند عبارت است از نقطه موفقیت شما، نه یک کامیابی در سیاحت...
بسیاری از برندها در همان لحظه برند هستند، نه فراتر از آن. آنها به مرور از اعتبار میافتند. بنابراین، آنها اغلب به خودشان یک نام و یک برند اختصاص میدهند که متناسب با دیگر بخشها نیست. این مدتی کوتاه کارآیی دارد، اما همانطور که آنها رشد میکنند و با افزایش رقابت مواجه میشوند، آن دسته از عوامل مشابه کسبوکار آنها را در خود محصور میکند. مورد توجه قرارگرفتن سختتر و سختتر میشود، فقط به این دلیل که افزایش رقابت، تمایز را حیاتی میسازد. بنابراین، آنها برند جدیدی را تعریف میکنند. همچنین اگر آنها بعدا نیاز به وجوه سرمایهگذاران برای توسعه سرمایه خود را داشته باشند، ابتدا باید اهداف برندشان مورد توجه سرمایهگذاران قرار گیرد. یک برند که بر محصول متمرکز شده احتمالا به اندازه کافی بزرگ یا بلند پروازانه برای این ذینفعان نیست. عنوان کاری آنها با سرمایه در گردششان همتراز نیست. بنابراین، آنها مجددا برند جدیدی تعریف میکنند.
این روند در صورتی که آنها نیاز به ورود به بخشهای جدید یا گسترش بازارشان، بهمنظور رویارویی با اهداف رو به رشد خود را داشته باشند، ادامه مییابد و دوباره به یک برند جدید نیاز دارند که قادر به انجام آن باشد. و هر زمان که آنها وارد فرآیند تغییر برند میشوند، متحمل هزینه و زمان شده و مجبور به آموزش و شناساندن مجدد خود به بازار میشوند.اما ایجاد صحیح یک برند از همان آغاز، که نزدیک به چشمانداز شما از موفقیت باشد و خصوصیات برندتان به طریقی سازگار با نیت و هدف شما در طول پیشرفتش باشد، نشانگر آن است که شما اقدام به تصمیمگیری بهتری کردهاید و به همه کسانی که با شما در ارتباط هستند اطمینان میدهید که آنها در حال کار با یک شرکت هدفمند هستند. بنابراین، دقیقا شما چگونه این کار را انجام میدهید؟ چگونه یک برند بسازیم که گواهی برای آینده باشد؟
1. با یک فرض قدرتمند شروع کنید: یک دلیل برای راهاندازی کسبوکار براساس آنچه که برای مصرفکنندگان مورد توجه است. ببینید که برای چه نیازی میخواهید یک راه چاره ارائه دهید. چرا شما موفق خواهید شد؟ برای این نیاز چه تدبیری اندیشیدهاید؟ و چرا آن بسیار متفاوت از چیزی است که امروز افراد میتوانند آن را انجام دهند؟ در مرحله بعد، نقطه موفقیت خود را تعیین کنید از لحاظ آنچه که کسبوکار شما در آینده چگونه به نظر میرسد.
2. تا چه حد بزرگ خواهد بود؟ برای پاسخ به این سوال، از خود بپرسید: نقطه بیشترین سودآوری کجاست؟ آیا شما در مقیاس خود سود آورترین یا بهعنوان یک متخصص خواهید بود؟ در رده محلی، ملی یا جهانی؟ درحالیکه برای بسیاری از کارآفرینان عامل وسوسهکننده این است که به بزرگی برسندکه به معنای رسیدن به سودآوری است.
3. پویاییهای احتمالی این بخش چیست؟ اوضاع در این فضا در طول سالهای پیش رو به چه صورت میگذرد و چه تعداد کار برای انجام وجود دارد؟ بخشهای شلوغتر احتمالا به معنی رقبای بیشتر خواهد بود. نیاز است که چقدر متفاوت باشید تا در آینده ایستادگی کنید؟
4. چقدر فضا در اختیار دارید قبل از اینکه شما نیاز به تنوع بیشتری داشته باشید؟ به عبارت دیگر، آیا برای بازار شما رشد اساسی و کافی وجود دارد که به برنامههایتان بپردازید؟ چه مدت میتوانید در این بخش بمانید، قبل از اینکه نیاز به گسترش در حوزههای دیگر داشته باشید؟ این باعث این تصمیم خواهد شد که برند شما باید چه اندازه مصمم یا در بخش خود تک باشد.
5. چگونه میخواهید رشد کنید؟ از طریق جریان نقدی یا از طریق سرمایهگذاری؟ این کمک خواهد کرد که شما تصمیم بگیرید که باید بیشتر از همه به چه کسانی رجوع کنید.
با این پاسخ ها، شما خواهید دانست که چرا قصد موفقیت دارید، تا چه وسعتی نیاز به رشد دارید، تا چه شدتی شما نیاز به رقابت دارید، شما برای رسیدن به آنجا با چه چیزی قصد مبارزه دارید، تا چه وسعتی نیاز به تنوع دارید و چه میزان نیاز دارید که افراد در حوزه شما یا یک کسبوکار سرمایهگذاری کنند که بر اساس خرید و فروش رشد میکند.این رمز موفقیت است. برند خود و یک طرح کسبوکار برای آن را ایجاد کنید، سپس از چالشهای اولیه خارج شده و آن رویا را تعقیب کنید.
همانند یک کارآفرین موفق که یک کسبوکار مطمئن را اجرا میکند، یکی از بزرگترین نقاط قوت شما نیز این است که میتوانید رویا ببینید و برند شما باید منعکسکننده چیزی باشد که شما در رویا دیدهاید، و نشانگر آینده دوردست باشد. بنابراین، برندی که شما میسازید باید مسیری به سوی نقطه موفقیت داشته باشد و تصویری دقیق که شما از موفقیت ترسیم کردهاید، دارا باشد. با توسعه یک برند متمرکز بر نقطه موفقیت، شما یک برند را ایجاد کردهاید تا در آن رشد کنید، نه اینکه شما به موازات رشد نیاز به تغییر مداوم آن داشته باشید. برند عبارت است از نقطه موفقیت شما، نه یک کامیابی در سیاحت...
بسیاری از برندها در همان لحظه برند هستند، نه فراتر از آن. آنها به مرور از اعتبار میافتند. بنابراین، آنها اغلب به خودشان یک نام و یک برند اختصاص میدهند که متناسب با دیگر بخشها نیست. این مدتی کوتاه کارآیی دارد، اما همانطور که آنها رشد میکنند و با افزایش رقابت مواجه میشوند، آن دسته از عوامل مشابه کسبوکار آنها را در خود محصور میکند. مورد توجه قرارگرفتن سختتر و سختتر میشود، فقط به این دلیل که افزایش رقابت، تمایز را حیاتی میسازد. بنابراین، آنها برند جدیدی را تعریف میکنند. همچنین اگر آنها بعدا نیاز به وجوه سرمایهگذاران برای توسعه سرمایه خود را داشته باشند، ابتدا باید اهداف برندشان مورد توجه سرمایهگذاران قرار گیرد. یک برند که بر محصول متمرکز شده احتمالا به اندازه کافی بزرگ یا بلند پروازانه برای این ذینفعان نیست. عنوان کاری آنها با سرمایه در گردششان همتراز نیست. بنابراین، آنها مجددا برند جدیدی تعریف میکنند.
این روند در صورتی که آنها نیاز به ورود به بخشهای جدید یا گسترش بازارشان، بهمنظور رویارویی با اهداف رو به رشد خود را داشته باشند، ادامه مییابد و دوباره به یک برند جدید نیاز دارند که قادر به انجام آن باشد. و هر زمان که آنها وارد فرآیند تغییر برند میشوند، متحمل هزینه و زمان شده و مجبور به آموزش و شناساندن مجدد خود به بازار میشوند.اما ایجاد صحیح یک برند از همان آغاز، که نزدیک به چشمانداز شما از موفقیت باشد و خصوصیات برندتان به طریقی سازگار با نیت و هدف شما در طول پیشرفتش باشد، نشانگر آن است که شما اقدام به تصمیمگیری بهتری کردهاید و به همه کسانی که با شما در ارتباط هستند اطمینان میدهید که آنها در حال کار با یک شرکت هدفمند هستند. بنابراین، دقیقا شما چگونه این کار را انجام میدهید؟ چگونه یک برند بسازیم که گواهی برای آینده باشد؟
1. با یک فرض قدرتمند شروع کنید: یک دلیل برای راهاندازی کسبوکار براساس آنچه که برای مصرفکنندگان مورد توجه است. ببینید که برای چه نیازی میخواهید یک راه چاره ارائه دهید. چرا شما موفق خواهید شد؟ برای این نیاز چه تدبیری اندیشیدهاید؟ و چرا آن بسیار متفاوت از چیزی است که امروز افراد میتوانند آن را انجام دهند؟ در مرحله بعد، نقطه موفقیت خود را تعیین کنید از لحاظ آنچه که کسبوکار شما در آینده چگونه به نظر میرسد.
2. تا چه حد بزرگ خواهد بود؟ برای پاسخ به این سوال، از خود بپرسید: نقطه بیشترین سودآوری کجاست؟ آیا شما در مقیاس خود سود آورترین یا بهعنوان یک متخصص خواهید بود؟ در رده محلی، ملی یا جهانی؟ درحالیکه برای بسیاری از کارآفرینان عامل وسوسهکننده این است که به بزرگی برسندکه به معنای رسیدن به سودآوری است.
3. پویاییهای احتمالی این بخش چیست؟ اوضاع در این فضا در طول سالهای پیش رو به چه صورت میگذرد و چه تعداد کار برای انجام وجود دارد؟ بخشهای شلوغتر احتمالا به معنی رقبای بیشتر خواهد بود. نیاز است که چقدر متفاوت باشید تا در آینده ایستادگی کنید؟
4. چقدر فضا در اختیار دارید قبل از اینکه شما نیاز به تنوع بیشتری داشته باشید؟ به عبارت دیگر، آیا برای بازار شما رشد اساسی و کافی وجود دارد که به برنامههایتان بپردازید؟ چه مدت میتوانید در این بخش بمانید، قبل از اینکه نیاز به گسترش در حوزههای دیگر داشته باشید؟ این باعث این تصمیم خواهد شد که برند شما باید چه اندازه مصمم یا در بخش خود تک باشد.
5. چگونه میخواهید رشد کنید؟ از طریق جریان نقدی یا از طریق سرمایهگذاری؟ این کمک خواهد کرد که شما تصمیم بگیرید که باید بیشتر از همه به چه کسانی رجوع کنید.
با این پاسخ ها، شما خواهید دانست که چرا قصد موفقیت دارید، تا چه وسعتی نیاز به رشد دارید، تا چه شدتی شما نیاز به رقابت دارید، شما برای رسیدن به آنجا با چه چیزی قصد مبارزه دارید، تا چه وسعتی نیاز به تنوع دارید و چه میزان نیاز دارید که افراد در حوزه شما یا یک کسبوکار سرمایهگذاری کنند که بر اساس خرید و فروش رشد میکند.این رمز موفقیت است. برند خود و یک طرح کسبوکار برای آن را ایجاد کنید، سپس از چالشهای اولیه خارج شده و آن رویا را تعقیب کنید.
نویسنده: Mark Di Somma
مترجم: مریم لقمانی
ارسال نظر