این ستون ارائه‌دهنده دیدگاهى نوین براى خدمات مشاوره مدیریتى به افراد و سازمان‌ها است که توسط متخصصان این حوزه پاسخ داده می‌شود. شما مى‌توانید پرسش‌هاى خود را به ایمیل ارسال فرمایید و منتظر پاسخ modiran@den.ir باشید.

با سلام
نزدیک یک‌سال است که در سن ۳۳ سالگی کارمند بخش فروش یک شرکت تولید درب و پنجره شده‌ام. اکنون که نزدیک به یک‌سال از همکاری من با این شرکت می‌گذرد شرایط به این صورت است:

درصد فروش نامشخص است، حقوق‌ها عقب افتاده است، مسوولان دفتر مرتب عوض می‌شوند و هرکدام با بی‌تجربگی قول‌هایی می‌دهند، مشتریان از وضع تحویل کار از من گلایه می‌کنند. این دفتر فروش امسال دو میلیارد فروش داشته و همه دومیلیارد توسط من فروخته شد. اما مدیران ارشد نزدیک به ۶ ماه است که ارتباطشان با من قطع شده و مسوول فعلی دفتر به فکر تبدیل این دفتر به واحد نمایندگی است. در یک‌سال گذشته برای عقب افتادن حقوق اعتراضی نکردم چون از مشکلات شرکت با خبرم. ولی بارها و بارها از نامشخص بودن وضع حسابمان گلایه و اعتراض کرده‌ام. حالا دیگر شفاها اعلام به ترک شرکت از اول ماه آینده کرده‌ام و مدیرم کمی نگران شده است.

لطفا برای من مشخص کنید آیا کار حرفه‌ای هست که انجام نداده‌ام؟ پیشنهادتان راجع به مشخص کردن حسابمان چیست؟
آیا ترک شرکت قبل از مشخص شدن حساب‌ها کار درستی است؟ با وجود علاقه به کارم و زحمت یکساله آیا شخصا پیشنهاد دریافت نمایندگی کنم؟

پاسخ:
در موقعیت‌های گوناگون تصمیم‌گیری، می‌توانیم به تعداد افراد تصمیم‌گیرنده، تصمیم داشته باشیم که به تابع ارزش ذهن تصمیم‌گیرنده بستگی دارد؛ مثلا ممکن است شخصی تغییرات آرام با ریسک کمتر و شخصی تصمیمات سریع با ریسک بالاتر را ترجیح بدهد. افراد با توجه به ارزش‌ها، نیازها، ترجیحات، تجربیات، اطلاعات و دانش، تیپ شخصیتی و اولویت‌های خود یک تابع ارزش در ذهن دارند و بر اساس آن تابع، دست به انتخاب یک گزینه (گزینه باارزش‌تر) از میان گزینه‌های مختلف می‌زنند. هر مساله تصمیم‌گیری به صورت کلی از مدل عمومی فوق پیروی می‌کند. در موضوع مورد سوال شما نیز تا حد زیادی می‌توانیم تابع ارزش ذهنی شما را در ارزیابی گزینه‌های گوناگون و در نهایت اتخاذ تصمیم نهایی دخیل و موثر بدانیم. همین الان هم به عقیده من، شما پاسخ درست را در جایی از ذهنتان دارید.

تنها چیزی که به آن نیاز دارید این است که به نوعی بتوانید پاسخ خود را مورد آزمون قرار دهید و از درستی آن مطمئن شوید. مشاوره یکی از این راه‌ها است. مشاوره به شما اطلاعات بیشتری می‌دهد و تردید‌های شما را برطرف می‌کند. اما قبل از آن می‌خواهم امتحان کردن یک روش معجزه‌آسا و فوق‌العاده را به شما پیشنهاد بکنم؛ آسان و سودمند و هیجان‌انگیز! قبل از اینکه تصمیم نهایی خود را بگیرید با کمک دوستانتان که به شرایط شما آگاهند و نیز از نظر حرفه‌ای می‌توانند به شما کمک کنند یک جلسه توفان فکری ترتیب دهید. دستور جلسه را این‌طور تعیین کنید: اگر شما جای من بودید چه‌کار می‌کردید؟ خودتان هم مشارکت فعال داشته باشید. روی یک برگ کاغذ یا روی وایت بورد، تمام پیشنهادها را بنویسید، حتی اگر به نظر عجیب و غیرممکن بیاید. در این مرحله هیچ پیشنهادی را نقد نکنید. کمیت مهم است. هر چه تعداد پیشنهادها بیشتر، بهتر! در آخر جلسه تعداد بسیار زیادی گزینه دارید که احتمالا جواب درست، در بین آنها است. می‌توانید پس از بررسی عمیق‌تر روی تعدادی از گزینه‌ها که از بقیه بهتر به نظر می‌رسند، پاسخ سوال خود را بیابید!

با توجه به مجموع مسائلی که مطرح کرده‌اید به نظر می‌رسد کارفرمای شما فعلا در وضعیت نامساعد مالی و آشفتگی مدیریتی به سر می‌برد. اگر برداشت شما هم همین است، قبل از هر چیز باید به اطلاعات دقیقی در مورد برنامه آینده شرکت دست یابید یا بتوانید فرضیه‌های محتمل و درستی را مطرح کنید. جواب درست برای این سوال به همراه پاسخ به این سوال که آیا واقعا به شغلتان علاقه دارید یا نه، تا حد زیادی تکلیف همه چیز را روشن می‌کند. برای فهمیدن میزان علاقه‌مندی به شغلتان ببینید شب که از سر کار به منزل برمی‌گردید آیا خسته و بی‌انرژی هستید یا سرحال و پرانرژی؟به هر حال به‌عنوان جمع‌بندی، به نظرم بهتر است به موارد زیر توجه کنید:

۱- در هر صورت اینکه یک خاطره خوب از خود بر جای بگذارید بسیار عالی خواهد بود؛ چه نزد مشتریانتان و چه نزد مدیران و کارفرمایتان. یک جلسه تقاضا کنید، مشکلات خود را مطرح کنید و درخواست رسیدگی کنید. قید کنید که ترجیح می‌دهید مثلا تا ۷ روز جواب را دریافت کنید. چنانچه مایل به ادامه همکاری هستید شرایط خود را برای ادامه به شکل مودبانه و منصفانه‌‌ای مطرح کنید. این موضوع را به یاد داشته باشید: یک کارفرما هرگز کسانی را که در روزهای سخت با او مانده‌اند فراموش نمی‌کند. جنجال بر سر مسائل مادی از یک شخصیت حرفه‌ای تقریبا بعید است.

۲- به نظر من شما در کارتان موفق بوده‌اید (با توجه به رقم فروش) و شرکت اگر برنامه و امیدی به آینده داشته باشد شما را حفظ می‌کند. حالا چه در شرکت اصلی و چه در یک نمایندگی فروش. اگر چنین نشد یک جای کار ایراد دارد و بهتر است به فکر تغییر محل کارتان باشید.

۳- گاهی ممکن است مشخص کردن حساب‌ها زمانبر و پیچیده باشد. از همه اسنادتان کپی تهیه کنید و اگر مایل به ادامه همکاری نیستید منتظر مشخص شدن وضع حساب‌ها نشوید. این کار فقط تلف کردن زمان است. این حساب‌ها علی‌الاصول گم نمی‌شوند و در هر زمانی قابل بررسی‌اند.

۴- شما به عنوان یک فروشنده موفق، به بخش فروش هر شرکتی می‌توانید وارد شوید، بیمه عمر، اتومبیل، منزل، نرم‌افزار یا هر چیز دیگری. ماهیتا فروشندگی اینها با هم شبیه است. فقط می‌ماند اینکه کار فعلی‌تان را دوست داشته باشید؛ در این صورت اگر وضعیت صنعت را امیدوارکننده می‌بینید می‌توانید با همین شرکت یا یک شرکت مشابه همکاری کنید. اگر بخواهید دفتر فروش مستقل راه‌اندازی کنید فقط در صورتی توصیه می‌کنم که بتوانید هزینه‌های آن را (مانند آب و برق و اجاره و رفت وآمد و تبلیغات و...) حداقل تا یک سال و بدون یک ریال فروش، تامین کنید. ضمن اینکه به وضعیت بازار هم امیدوار باشید. در غیر این صورت توصیه می‌کنم برای مستقل شدن عجله نکنید.

سام صفوی
گروه مشاوران سام
www.samcg.ir