نوآوری در اینترنت اشیا
فرصتها و چالشهای ابزارهای نوظهور
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد: «ما حتی هنوز نمیدانیم که اینترنت اشیا چیست. اصلا نمیدانیم که اینترنت اشیا چه چیزی میتواند باشد یا چه چیزی خواهد بود، تنها میدانیم که بسیار جذاب خواهد بود».
دیالوگ فیلم شبکه اجتماعی محصول ۲۰۱۰ نوشته آرون سورکین «اینترنت اشیا»(Internet of Things) IoT فناوری مدرنی است که در آن برای هر موجودی (انسان، حیوان یا اشیا) قابلیت ارسال داده از طریق شبکههای ارتباطی، اعم از اینترنت یا اینترانت، فراهم میشود. فرآیند ارسال دادهها در فناوری اینترنت اشیا به این ترتیب است که به سوژه مورد نظر یک شناسه یکتا و یک پروتکل اینترنتی (IP) تعلق میگیرد که دادههای لازم را برای پایگاه داده مربوطه ارسال میکند.
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد: «ما حتی هنوز نمیدانیم که اینترنت اشیا چیست. اصلا نمیدانیم که اینترنت اشیا چه چیزی میتواند باشد یا چه چیزی خواهد بود، تنها میدانیم که بسیار جذاب خواهد بود».
دیالوگ فیلم شبکه اجتماعی محصول ۲۰۱۰ نوشته آرون سورکین «اینترنت اشیا»(Internet of Things) IoT فناوری مدرنی است که در آن برای هر موجودی (انسان، حیوان یا اشیا) قابلیت ارسال داده از طریق شبکههای ارتباطی، اعم از اینترنت یا اینترانت، فراهم میشود. فرآیند ارسال دادهها در فناوری اینترنت اشیا به این ترتیب است که به سوژه مورد نظر یک شناسه یکتا و یک پروتکل اینترنتی (IP) تعلق میگیرد که دادههای لازم را برای پایگاه داده مربوطه ارسال میکند. دادههایی که توسط ابزارهای مختلف از قبیل گوشیهای تلفن همراه و انواع رایانهها و تبلتها قابل مشاهده خواهند بود. در اینترنت اشیا، جریان اطلاعات و دادهها بهطور مداوم از افراد و تجهیزاتی جمعآوری و تحلیل میشوند تا انواع جدیدی از محصولات و خدماتی را ایجاد کنند که با روانشناسی انسان منطبق باشند.
نیکولا تسلا (مخترع، مهندس برق و مهندس مکانیک آمریکایی) یک بار یک پیشگویی انجام داد که برای همدورههای خود بهعنوان یک افسانه علمی تلقی میشد. او نوشت: «زمانی که سیستم بیسیم کاملا بهکار گرفته شود زمین به یک مغز عظیم تبدیل خواهد شد که همه انسانها با استفاده از این ابزار میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.»
امروزه، پس از یک قرن و یک انقلاب دیجیتال، آنچه تسلا میگفت در حال تبدیل شدن به واقعیت است. به هرحال اینترنت اغلب به معنی وارد کردن «تصویر سهبعدی که از واقعیت تقلید میکند» است. به لطف دسترسی به چنین تکنولوژیهای ارزانی مانند سنسورهای متصل بیسیم، سیستمهای محرک، برچسبهای RFID (radio frequency identification)
به مجموعهای از فناوریها که در آنها برای شناسایی خودکار افراد و اشیا از امواج رادیویی استفاده میشود، RFID گفته میشود)، GPS و شتابدهندهها، اینترنت در حال گسترش یافتن به جهان واقعی است. هر روز اشیا بهطور افزایشی در حال تبدیل شدن به اجزای موجودیت مستقل در حال ظهوری تحتعنوان «اینترنت اشیا» هستند.
تقریبا ۵ میلیارد از چنین ابزارهای متصلی در سال ۲۰۱۵ مورد استفاده قرار خواهند گرفت و این رقم تا چند سال آینده به دهها میلیارد خواهد رسید. از ترموستاتهای هوشمند در خانههایمان، باندهای تناسب اندام که دور مچ میپیچیم، دوربینهای هوشمند در وسایل نقلیه تا سنسورهای سر و صدا، کارآیی و ویبره که در ماشینآلات کارخانهها و موتورهای جت جاسازی شده است؛ این تجهیزات و پیشگوییها همه جا را فراخواهد گرفت.
در وهله اول، دلالت واضح این است که هر روز اشیا میتوانند مدلهای کارآتر و بهتری نسبت به آنچه قبلا بودهاند باشند. برای مثال، ماشینهای پیچیده مانند هواپیماها، اتومبیلها، تجهیزات کشاورزی و نیروگاههای قدرتی میتوانند به جریانات اطلاعات پیوند بخورند، جریان اطلاعاتی که برای نظارت و پیشگویی زمان از کار افتادن بخشهای حساس استفاده میشود. در این صورت آن بخشها پیش از از کارفتادن، جایگزین یا اصلاح میشوند. چراغهای هوشمند خیابان انرژی کمتری برای روشن بودن مصرف میکنند. بهطور خلاصه، به لطف جریان اطلاعاتی که با اجزای هوشمندانه ارزان و گسترده توانمند شدهاند، میتوانیم تجهیزات را هوشمندانهتر کنیم.
ارتباط تجهیزات با شبکهها، ماهیت این ابزارها را حداقل در دو مسیر اساسی تغییر میدهد. ابتدا، دادهها و اطلاعاتی که برای دستیابی به کارآیی، بازاریابی و توزیع اشیا استفاده شده است، بهطور افزایشی در اشیا نفوذ میکنند. برای مثال، تیشرتها، عینکها، تجهیزات ورزشی، تلفنهای همراه، اتومبیلها و لوازم جانبی مد میتوانند با اخذ داده و امکان ارسال اطلاعات رویکردی دوگانه داشته و آنها کم کم به رسانه محصولات و خدمات داده تبدیل میشوند. دوم هنگامی که اشیا بهطور افزایشی شبکهبندی میشوند، شبکهها خودشان بهعنوان طبقات جدیدی از محصولات و خدمات ظهور مییابند. اکنون به لطف جریان اطلاعات که کارآیی و همکاری را بین تجهیزات متصل توانمندسازی میسازد، میتوانیم از خانههای هوشمند، زمینهای کشاورزی هوشمند و شهرهای هوشمند صحبت کنیم. این امر به شرکتهای محصولات فرصتهای جدیدی برای تبدیل شدن به تولیدکنندگان اطلاعات و خدمات میدهد.
فناوری اینترنت اشیا در حال منجر شدن به آنچه «تغییر شکل اشیای معمولی» نامیده میشود است. ماهیت و عملکرد اشیا در دنیای امروز و محیط شبکهبندی شده آنها به لطف تزریق دادهها، اطلاعات و پیوندهای شبکهای به طراحیهای اصلی آنها، به توسعه یافتن ادامه خواهند داد و اشیا تغییر میکنند.
اما این داستان تجهیزاتمحور یک نقطه مهم را حذف میکند. یعنی مردم باید بهعنوان بخشی از اینترنت اشیا ملاحظه شوند. خالق وب۲، تیم اوریلی اخیرا نظری ارائه کرد که شرکت تاکسی اوبر انواع تغییراتی که اینترنت اشیا برای مدلهای کسبوکار و جوامع دارد را با مثال نشان میدهد. در این مورد رانندگان تاکسی و مردمی که در حال جستوجوی مسافر هستند اشیای «اینترنت اشیا» محسوب میشوند که از طریق تجهیزات موبایلشان متصل میشوند.
مشاهدات نشان میدهد اینکه اینترنت اشیا افراد را شامل میشود بسیار ساده است. اما شماری از دلالتهای اجتماعی و قابلتغییر کسبوکار را شامل میشود. ابتدا جریان دادهها و اطلاعات که بهطور مداوم از مردم و تجهیزات ناشی میشوند، میتوانند جمعآوری و تحلیل شوند تا اساسا انواع محصولات، خدمات و مدلهای کسبوکار را ایجاد کنند.
گوناگونیهای جدید در علم اطلاعات تحت عناوینی چون علم اجتماعی محاسباتی، فیزیک اجتماعی، تحلیلهای رفتاری و انسانی در حال برجسته شدن هستند. این نظمهای نوظهور موجب درک عمیقتر و گستردهتر رفتار انسانی، سازمانی و شبکههای اجتماعی میشود.
تجهیزات متصل به اینترنت اشیا و خدماتی که توسط اینترنت اشیا ارسال میشود باید برای مغز انسان طراحی شوند. فناوری اینترنت اشیا تنها در مورد «تجهیزات هوشمندانه» نیست؛ در مورد تجهیزات و خدماتی است که به ما کمک میکند تا باهوشتر باشیم.
تیم اوریلی مساله را به این سادگی توضیح میدهد: «اینترنت اشیا در حقیقت در مورد افزایش قدرت انسان است». اکنون زمان جستوجوی امکانات است.
از اشیای هوشمندانه تا گروههای هوشمندانه
در ابتدا اپلیکیشنهای اینترنت اشیا بهطور نمونه بر منافع کارآیی تمرکز کردند. برای مثال، در سال ۲۰۰۸ ، UPS (منبع تغذیه الکترونیکی)دادهها را از نرمافزارهای موبایل جمعآوری کردند تا درک بهتری از اینکه در کجاها منافع کارآیی میتواند بهدست بیاید و چگونه بهدست بیاید داشته باشند. اخیرا تکنولوژی جدیدی تحت برنامه ORION (هدایت و بهینهسازی جامع در مسیریابی) گسترش یافته است که بیدرنگ کارآترین مسیر را به رانندگان معرفی میکند.
تحت برنامه ORION، کاهش تنها یک مایل برای هر راننده در هر روز را تا ۵۰ میلیون دلار در هر سال ذخیره خواهد کرد. با ۱۰ هزار مسیر بهینهسازی شده، بیش از ۵/ ۱ میلیون گالن سوخت را ذخیره کرده و انتشار دیاکسیدکربن را تا ۱۴ هزار تن کاهش داده است.
اما فرصتهای ارائه شده از سوی اینترنت اشیا با منافع کارآیی که با بهتر نظارت کردن، کنترل و بهینهسازی فعال شده، پایان نمییابد. در مقاله «اشیای بیشتری تغییر میکنند»، مایکل رینور و مارک کوتیلیر نشان دادند که این جریان اطلاعات میتواند برای ایجاد محصولات، خدمات و مدلهای کسبوکار استفاده شود. یک پارادایم جالب توسط ویلیام ایگرز و پل وکمیلان تحت عنوان «میلیارد تا یک» مطرح شد. ایده آن این است که بیتهای کوچک اطلاعات که از افراد دریافت میشوند، میتوانند جمعآوری و تحلیل شوند و برای بازده بیتهای سفارشی شده محتوا و خدمات پشتیبانی برای هر فرد استفاده شوند.
اپلیکیشن حمل و نقل با نام Waze یک مثال از این مدل است: اپلیکیشن Waze براساس نقشههای شهری، نقشههای ترافیکی و GPS کار میکند. با استفاده از این اپلیکیشن میتوان به راحتی ترافیک خیابانها را دور زد، در وقت و هزینه سوخت مصرفی صرفهجویی و به رفت و آمد دیگران نیز کمکرسانی کرد. رانندهها با استفاده از این اپلیکیشن اتفاقهای ترافیکی نظیر تصادف، خرابی ماشین و خرابی جاده را گزارش میدهند. این گزارشها در نقطههایی مجزا آیکنهایی که نشاندهنده موضوعات مختلفی، نظیر تعمیرات، خرابی یا دوربین کنترل سرعت هستند، در نقشه ظاهر میشوند. طبق مدل «میلیارد تایک» این اپلیکیشن رانندگان «میلیارد» را قادر میسازد تا فورا اطلاعات (مانند خطرات جادهای، فعالیت پلیس و تصادفات) را گزارش دهند و یک مدل کاملا بهروز شده از محیط رانندگی ارائه میدهد. افراد «یک» میتوانند از این اطلاعات برای برنامهریزی و تعدیل مسیرها و مقصدها استفاده کنند.
مدل اپلیکیشن «میلیارد تا یک» مانند Waze یک جنبه از اینترنت اشیا را نشان میدهد که شایسته توجه بیشتری نسبت به آنچه دریافت میکند است. یک روش مفید تفکر درمورد اینترنت توسط توماس مالونی، موسس «مرکز هوش جمعی» دانشگاه MIT بهطور مفصل بیان شده است. مالونی نشان میدهد که اینترنت شکلهای مختلف «هوش جمعی» را ایجاد میکند؛ به این معنی که گروههایی از انسانها در مسیرهایی عمل میکنند که به نظر هوشمندانه میآید. همانطور مالونی نشان میدهد هوش جمعی چیز جدیدی نیست: تیمها، خانوادهها، ارتشها و کسبوکارها درجههای مختلفی از هوش جمعی را طی تاریخ نمایش دادهاند. آنچه جدید است ظهور اشکال جدیدی از هوش جمعی است که پیش از ورود اینترنت غیرممکن بودند. ویکیپدیا یک نمونه کلاسیک است: یک محصول کاملا جامع که بهطور مداوم توسط هزاران فرد مختلف با حداقل کنترل مرکزی تولید و آپدیت میشود.
چون اینترنت اشیا توسعه اینترنت در جهان امروزی است، معقولانه است که محصولات و خدمات جدید، حول کنترل هوش جمعی در دنیای امروز، پیشبینی شوند. منطق «میلیارد تا یک» Waze نشان میدهد که چگونه جریان اطلاعات دوطرفه از طریق تجهیزات اینترنت تلفن همراه جمعیت کثیری را قادر میسازند (در این مورد رانندگان) تا در مسیری که به نظر هوشمندانه میآید بهتر عمل کنند. اوبر بهطور مشابه این ایده را با مثال نشان میدهد. در واقع امکانات «اوبر برای فضاهای پارک کردن» یک مکمل طبیعی برای Waze باید باشد. Waze در حال حاضر میتواند رانندگان را قادر سازد تا بهترین مسیر را برای مقصدشان بیابند. اما گاهی او با جستوجوی جای پارک که بسیار زمانبر است مواجه میشود. در آینده پارکینگهای شهری قادر خواهند بود تا رانندگان را به جایگاه پارک مخصوص راهنمایی کنند. مانند مسیریابی پرندگان در دسته پرواز، ماشینها و رانندگانی که متصل به اینترنت اشیا هستند میتوانند به نوعی از هوش جمعی برسند.
البته فرصتهای نوآوری که از اینترنت اشیا ناشی میشوند به بخش خصوصی محدود نمیشوند. به خشکسالی چند ساله کالیفرنیا توجه کنید که بسیاری از دائمی شدن آن وحشت داشتند. در واکنش، فرماندار کالیفرنیا جری بران اولین محدودیتهای اجباری آب را در تاریخ این ایالت اعلام کرد. احتمالا اینترنت اشیا بخشی از راهحل خواهد بود. اینترنت اشیا «تجهیزات محور» میتواند سنسورهایی را به المانهای سیستم توزیع آب متصل کند تا توسط سیستمهای هیدروپونیک و آبیاری هوشمند کارآیی مثبت ایجاد کند. این مثالی از تجهیزات مرتبط با شبکهها برای دستیابی به بازبینی، کنترل و بهینهسازی است. یک ایده مکمل که اینترنت اشیا آن را توانمند میسازد حاصل شدن هوش جمعی مانند عملکرد Waze است: شهروندان نگران میتوانند اپلیکیشنهای گوشیهای هوشمند را نصب کنند که آنها را قادر میسازد تا به آسانی ناکارآییها یا خرابیها در توزیع آب را گزارش دهند.
این ایده مشابه استفاده از گوگل هنگام جستوجوی اطلاعات برای ردیابی کارآتر شیوع آنفلوآنزا است. سازمان خیریه گوگل، Google.org، سایت جدیدی را ایجاد کرده است که با استفاده از واژههایی که کاربران گوگل آن را در سایت موتور جستوجوی گوگل جستوجو میکنند، به ردیابی موارد آنفلوآنزا میپردازد. این سیستم نتایج جستوجو به دنبال واژهها و اصطلاحات مربوط به بیماری آنفلوآنزا را گردآوری میکند و بر اساس منطقه جغرافیایی که جستوجو در آن صورت گرفته، اقدام به تولید یک نقشه کند.این روش دادههایی تولید میکند که بالقوه دو هفته جلوتر از اطلاعات منتشر شده از سوی دولت روند شیوع این بیماری را آشکار میکنند. ایدههای مشابه میتواند برای نشان دادن جادهها، ساختمانها و محل کارنا امن، رستورانهای غیربهداشتی مناطق خطرناکی که در آنها جرم اتفاق میافتد، خشونت و تجاوز به حقوق انسانی استفاده شود.
منبع: dupress.com
ارسال نظر