چگونگی ایجاد روابط با همکاران در فرهنگهای مختلف
مترجم: سعید بقایی مایکل حدود یک هفته در فرانکفورت بهسر میبرد و بسیار دلتنگ دفتر کار خود در شیکاگو شده بود. همه مردم در آلمان در کارشان به نظر جدی میآیند. هیچ گپوگفتی، هیچ مکالمهای، هیچ توجهی به آمریکایی بودن او وجود ندارد، در واقع به نظر میآید که هیچ اهمیتی به خود او داده نمیشود. در ابتدا، مایکل آلمانیهای بیتفاوت را سرزنش میکرد. اما بعدها او به این فکر افتاد که شاید خود او مشکل اصلی باشد. شاید اگر او صمیمیتر رفتار میکرد یا حتی سختتر تلاش میکرد، میتوانست به سرعت دوستانی پیدا کند و جابهجاییاش را برای خود آسانتر کند.
مترجم: سعید بقایی مایکل حدود یک هفته در فرانکفورت بهسر میبرد و بسیار دلتنگ دفتر کار خود در شیکاگو شده بود. همه مردم در آلمان در کارشان به نظر جدی میآیند. هیچ گپوگفتی، هیچ مکالمهای، هیچ توجهی به آمریکایی بودن او وجود ندارد، در واقع به نظر میآید که هیچ اهمیتی به خود او داده نمیشود.
در ابتدا، مایکل آلمانیهای بیتفاوت را سرزنش میکرد. اما بعدها او به این فکر افتاد که شاید خود او مشکل اصلی باشد. شاید اگر او صمیمیتر رفتار میکرد یا حتی سختتر تلاش میکرد، میتوانست به سرعت دوستانی پیدا کند و جابهجاییاش را برای خود آسانتر کند. مایکل در حالی که برای عملی شدن این کار مصمم بود، گپوگفتهایی را در هر جا که میتوانست شروع کرد. ولی این تلاشها مانند فریاد در گوش افرادی بود که نمیشنیدند و باعث بدتر شدن و دوری بیشتر همکارانش از وی شد. او در قدمهای بعدی، از خودش پرسید: کجای کار مشکل دارد؟
با توجه به این نتیجه، مایکل در واقع خود مشکل بود ولی نه آنطور که خودش میپنداشت. چیزی که او متوجه نشده بود، اینبود که گپوگفت در آلمان چندان مرسوم نیست و دوستیهای کاری نسبت به آمریکا زمان بسیار بیشتری طول میکشد تا ایجاد شود. در نتیجه، تلاشهای جسورانه مایکل در مجبور کردن همکارانش به گفتوگو، زیاد جالب پیش نرفت. فقط در آلمان نیست که گپوگفتهای خودمانی نتیجه معکوس دارد، در بسیاری از مکانها در جهان، شرکت در شوخیهای جزئی درباره آبوهوا یا رفتوآمد به دفتر کار یا وارد شدن از مبحثی به مبحثی دیگر، ناخوشایند است. برای مثال در چین مردم از اسرار درونی خود در برابر مردمی که نمیشناسند حفاظت میکنند و آنها را فاش نمیکنند، خصوصا مردمی که ظاهرا با آنها در رقابت برای منابعی محدود هستند. منطق این است که اگر مردم اطلاعات شخصی خود را فاش کنند، آنها میتوانند به نحوی علیه خودشان استفاده و منجر به یک ضرر استراتژیک شود.
اما اگر شما مثل مایکل از یک جامعه معاشرت باشید و بخواهید در چنین جامعهای با همکاران، مشترکان و مشتریان خود رابطه برقرار کنید، چه کاری میتوانید انجام دهید؟ یک پیشنهاد حیاتی برقراری روابط در دراز مدت است. اگر تصور کنید ارتباطات و تفاهم میتواند در آن واحد ایجاد شود، ناامیدی شما اجتنابناپذیر است.
در بسیاری از فرهنگها زمان بسیار زیادی برای برقراری رابطه دوستی لازم است و اگر شما انتظارات خود را بازسازی نکنید، احتمالا کمبودهایی را احساس خواهید کرد، طوری که کسی از شما خوشش نخواهد آمد که مانند مقابله با روند طبیعی ایجاد یک رابطه دوستی است. برای مثال در آلمان برقراری دوستی با همکارانتان میتواند ماهها یا حتی سالها طول بکشد، ولی وقتی این رابطه شکل گیرد، معمولا بسیار عمیق، شخصی و طولانی مدت خواهد بود. با وجود این، شما میتوانید تصور کنید که احساس همکاران مایکل در مورد سوالاتی درباره هوا، یا خانواده آنها، حتی سوال «اوضاع چطوره؟»، چقدر میتواند غیرعادی و ناخوشایند باشد، خصوصا وقتی که آنها هنوز مایکل را نمیشناسند. تغییر انتظارات در فرهنگی که گپوگفت های خودمانی رواج ندارد، لازم است.
ولی حتی اگر روش شما برای ایجاد روابط از طریق گپوگفت نباشد، هنوز میتوانید به گونههای دیگر به ایجاد روابط بپردازید. یک راه این است که مطمئن شوید که همکارانتان دوستی با شما را ارزشمند بشمارند، حتی اگر قرار نباشد این اتفاق سریع انجام شود.
فیگورهای معنادار به خود بگیرید که توجه شما را به فرهنگ و ایجاد روابط کاملا نمایش دهد. مثلا، در فرهنگهای گروه محور مانند کره که عضو یک گروه بودن کلید اصلی است، حتی رفتارهای سادهای مانند خریدن مقداری خوراکی برای تیم- زمانی که شما خودتان برای اولین بار به آنجا میروید- میتواند بخش عظیمی از راه را برای ایجاد دید مثبت به سمت شما سپری کند. با احترام گذاشتن به ارزش های محلی، تدارکات لازم برای روابط آینده در زمان درست، فراهم میشود.
همچنین اگر حتی سبک آمریکایی گپوگفت و معاشرت جواب ندهد، شانس برای مباحث مورد قبولتری وجود دارد و مناسبتهای مشخصی برای صحبت در مورد این مباحث وجود دارد. برای مثال، ورزش موضوعی است که معمولا بین فرهنگهای مختلف یکسان است و به راحتی ترجمه میشود و میتواند راهی بسیار عالی برای ایجاد پیوند بین مردمی که علایق مشابه دارند، باشد. نشان دادن تمایل به غذاها، مراسم، زبانها یا دیدنیهای محلی نیز روشی مناسب برای نمایش علاقه برای دیگر فرهنگها برای ایجاد روابط سریع موثر است. البته، شما باید چیزی برای صحبت پیدا کنید که واقعا از درون به آن علاقه دارید؛ اگر شما در مورد ورزشی که نمیدانید یا آشپزی که هیچ مهارت و چیزی در مورد آن نمیدانید صحبت کنید، مکالمهتان زیاد به طول نخواهد انجامید و مسلما نمیتواند راهی برای ایجاد روابط در آینده باشد.
در نهایت، در فرهنگهای مختلف، کلید اصلی فهمیدن این است که چه زمانی برای ایجاد ارتباطات شخصی قابل قبول است، چون این زمان میتواند در طول روز تغییر کند. مثلا، در ژاپن و چین دیر وقت بیرون رفتن از خانه برای یک قهوه یا شام، بسیار معمول است. در این مناسبتها،گپوگفتها و مکالمات در مباحث غیرکاری بسیار مرسوم است- حتی با رئیستان که هرگز در طول ساعت کاری در مورد چنین مسائلی با او صحبت نمیکنید. با توجه به مناسبتهای ویژه و بهرهبرداری از آنها، ابزار حیاتی دیگری برای ایجاد روابط است.
در پایان، گپوگفتها ممکن است جهانی نباشد، ولی دوستیها هستند. مدیرهای باهوش این مطلب را متوجه میشوند و رفتار و انتظارات خود را برای ایجاد این روابط، هرگاه که فعالیتی خارج از محل زندگی خود انجام میدهند، با آن محل تطبیق میدهند.
ارسال نظر